ترجمههای محسن قنبری (١٣٤)
خرین باری که با یه سایه ی تاب دار ازدواج کردم
داروخانه و اتومبیل مجلل، چه جفت همسانی بودند!.
من در نهایت به فکر تحصیل داروسازی افتادم.
در یک داروخانه سیف وی نزدیک، یک آنتی بیوتیک نادرست برای یک دختر کوچک تجویز شد
در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او برای درمان مشکلات پوستی خفیف روی معجون های جدید کار کرد.
در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او روی معجون های جدید برای درمان مشکلات پوستی خفیف کار کرد.
. من در دانشگاه داروسازی خوانده بودم. او دانشجوی دوره پیش پزشکی بود.
وقتی پانسمانها از داروخانه بیرون [بیمارستان] تهیه شد بخش حدودی آرام شد.
او از محل کار در داروخانه بیمارستان به خانه آمد تا او در حال شستن لباس ها یا تمیز کردن زمین ببیند.
او داروسازی را [رشته ای] شناخت که بدنها و سیستمی با انرژی زیاد طلب میکند که به کرات در دانشگاه ها ارائه می شود.
اگر داروخانه شما کالایی را که می خواهید ذخیره نکند، از آنها بخواهید آن را برای شما سفارش دهند.
او چهار سال را به مطالعه داروسازی گذراند.
داروخانه قدیمی هنوز ویترین رو به خیابان اصلی خود را دارد.
درحالیکه به سمت داروخانه می رفتیم من به او گفتم که هلن می خواست به ما کمک کند.
داروسازی مدرن مشکل بی خوابی را حل کرده است
شهرت این شرکت در قابل اعتماد بودن است.
شما باید اولویت بندی کار خود را یاد بگیرید.
در کریسمس خانواده با هدایایی بسوی خانه سرازیر شدند.
قبل از اینکه در و مادرت برسند باید تلاش زیادی برای ارتقاء خانه انجام بدهیم.
یک درخت بر روی خانه افتاد و او را شوکه کرد.
ما می خوایم یه سری کاره ای ساختمانی روی این خونه انجام بدیم
فعالیتی که در خانه انجام دادند شغلی نا موفق بود.
ما یک گزینه ۱۲ روزه برای این خانه داریم.
او معتقد بود که کسی خانه را نفرین کرده است.
آنها طی آخر هفته، پیشنهاد خود را برای خانه ارائه دادند.