ترجمههای محسن قنبری (١٢٢)
آنها طی آخر هفته، پیشنهاد خود را برای خانه ارائه دادند.
او معتقد بود که کسی خانه را نفرین کرده است.
ما یک گزینه ۱۲ روزه برای این خانه داریم.
فعالیتی که در خانه انجام دادند شغلی نا موفق بود.
ما می خوایم یه سری کاره ای ساختمانی روی این خونه انجام بدیم
یک درخت بر روی خانه افتاد و او را شوکه کرد.
قبل از اینکه در و مادرت برسند باید تلاش زیادی برای ارتقاء خانه انجام بدهیم.
در کریسمس خانواده با هدایایی بسوی خانه سرازیر شدند.
شما باید اولویت بندی کار خود را یاد بگیرید.
شهرت این شرکت در قابل اعتماد بودن است.
داروسازی مدرن مشکل بی خوابی را حل کرده است
درحالیکه به سمت داروخانه می رفتیم من به او گفتم که هلن می خواست به ما کمک کند.
داروخانه قدیمی هنوز ویترین رو به خیابان اصلی خود را دارد.
او چهار سال را به مطالعه داروسازی گذراند.
اگر داروخانه شما کالایی را که می خواهید ذخیره نکند، از آنها بخواهید آن را برای شما سفارش دهند.
او داروسازی را [رشته ای] شناخت که بدنها و سیستمی با انرژی زیاد طلب میکند که به کرات در دانشگاه ها ارائه می شود.
او از محل کار در داروخانه بیمارستان به خانه آمد تا او در حال شستن لباس ها یا تمیز کردن زمین ببیند.
وقتی پانسمانها از داروخانه بیرون [بیمارستان] تهیه شد بخش حدودی آرام شد.
. من در دانشگاه داروسازی خوانده بودم. او دانشجوی دوره پیش پزشکی بود.
در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او روی معجون های جدید برای درمان مشکلات پوستی خفیف کار کرد.
در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او برای درمان مشکلات پوستی خفیف روی معجون های جدید کار کرد.
در یک داروخانه سیف وی نزدیک، یک آنتی بیوتیک نادرست برای یک دختر کوچک تجویز شد
من در نهایت به فکر تحصیل داروسازی افتادم.
داروخانه و اتومبیل مجلل، چه جفت همسانی بودند!.
خرین باری که با یه سایه ی تاب دار ازدواج کردم
سایه با نقاب کشیده اش ، با گام های خاموش عشقش نور را در نرمی پنهانی دنبال می کند
درختی بلوط سایه خود را بر روی استخری کوچک گرد انداخت.
مهتاب کم فروغ ، من احساس تنهایی و اندوه دارم.
له نظرم فکر می کنم با شما بدرفتاری شده است
با گروگانها رفتار زشتی شد وقتی به میهن برگشتند.
در نهایت احساساتش به وی از علاقه به عشق تغییر یافت.
آنها ایمان داشتند که عشقشان ابدی است.
عشقش به او مانع حقیقت بینیش شد.