ترجمه‌های محسن قنبری (١٢٣)

بازدید
٥٠
تاریخ
١ سال پیش
متن
As we headed for the pharmacy,I told her that Helen was going to help us.
دیدگاه
٤

درحالیکه به سمت داروخانه می رفتیم من به او گفتم که هلن می خواست به ما کمک کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You must learn to prioritize your work.
دیدگاه
٤

شما باید اولویت بندی کار خود را یاد بگیرید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We've put down a 5% deposit on the house.
دیدگاه
٣

ما برای خانه 5% ودیعه گذاشتیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old pharmacy still has its original shopfront.
دیدگاه
٢

داروخانه قدیمی هنوز ویترین رو به خیابان اصلی خود را دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Modern pharmacy has solved the problem of sleeplessness.
دیدگاه
٠

داروسازی مدرن مشکل بی خوابی را حل کرده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The company has a name for reliability.
دیدگاه
٢

شهرت این شرکت در قابل اعتماد بودن است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He spent four years studying pharmacy.
دیدگاه
٠

او چهار سال را به مطالعه داروسازی گذراند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
If your pharmacy doesn't stock the product you want, have them order it for you.
دیدگاه
١

اگر داروخانه شما کالایی را که می خواهید ذخیره نکند، از آنها بخواهید آن را برای شما سفارش دهند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He identified pharmacy, high energy physics and architecture as being over-represented in the universities.
دیدگاه
١

او داروسازی را [رشته ای] شناخت که بدنها و سیستمی با انرژی زیاد طلب میکند که به کرات در دانشگاه ها ارائه می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She came home from work in the hospital pharmacy to find him doing the laundry or mopping the floor.
دیدگاه
١

او از محل کار در داروخانه بیمارستان به خانه آمد تا او در حال شستن لباس ها یا تمیز کردن زمین ببیند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
When patches were obtained from an outside pharmacy some peace returned to the ward.
دیدگاه
١

وقتی پانسمانها از داروخانه بیرون [بیمارستان] تهیه شد بخش حدودی آرام شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I had studied pharmacy in college; he was in premed.
دیدگاه
١

. من در دانشگاه داروسازی خوانده بودم. او دانشجوی دوره پیش پزشکی بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In the back of the King Street pharmacy he worked on new concoctions, cures for minor dermatological problems.
دیدگاه
١

در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او روی معجون های جدید برای درمان مشکلات پوستی خفیف کار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
In the back of the King Street pharmacy he worked on new concoctions, cures for minor dermatological problems.
دیدگاه
١

در قسمت عقبی داروخانه خیابان کینگ ، او برای درمان مشکلات پوستی خفیف روی معجون های جدید کار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They made a firm offer on the house over the weekend.
دیدگاه
١

آنها طی آخر هفته، پیشنهاد خود را برای خانه ارائه دادند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We have an option on the house.
دیدگاه
١

ما ایده ای برای خانه داریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
All the drinks were on the house.
دیدگاه
١

تمامی نوشیدنی ها رایگان بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Have a drink on the house.
دیدگاه
١

یک نوشیدنی مهمان من باشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He believed that someone had put a curse on the house.
دیدگاه
١

او معتقد بود که کسی خانه را نفرین کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We have a 12-day option on the house.
دیدگاه
١

ما یک گزینه ۱۲ روزه برای این خانه داریم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The work they did on the house was a botched job.
دیدگاه
١

فعالیتی که در خانه انجام دادند شغلی نا موفق بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A bird sits on the house.
دیدگاه
١

پرنده ای روی خانه نشسته است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We're going to have some building work done on the house.
دیدگاه
١

ما می خوایم یه سری کاره ای ساختمانی روی این خونه انجام بدیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
A tree fell on the house and gave him a fright.
دیدگاه
١

یک درخت بر روی خانه افتاد و او را شوکه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We'll have to have a blitz on the house before your parents arrive.
دیدگاه
١

قبل از اینکه در و مادرت برسند باید تلاش زیادی برای ارتقاء خانه انجام بدهیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
At Christmas the family descend on the house bearing gifts.
دیدگاه
١

در کریسمس خانواده با هدایایی بسوی خانه سرازیر شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Pharmacy and lavish automobile, what a kindred pair they were!
دیدگاه
١

داروخانه و اتومبیل مجلل، چه جفت همسانی بودند!.

تاریخ
١ سال پیش
متن
At a nearby Safeway pharmacy an incorrect antibiotic was dispensed for a small girl.
دیدگاه
٠

در یک داروخانه سیف وی نزدیک، یک آنتی بیوتیک نادرست برای یک دختر کوچک تجویز شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
I finally settled on the idea of studying pharmacy.
دیدگاه
٠

من در نهایت به فکر تحصیل داروسازی افتادم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
This phobia can cause untold misery for the sufferer.
دیدگاه
٠

این فوبیا می تواند باعث عذاب بی شمار برای فرد مبتلا شود

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He's been a lifelong sufferer from hay fever.
دیدگاه
٠

او تمام عمرش از تب یونجه رنج می برد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She is a cancer sufferer who has rejected orthodox medicine and turned instead to acupuncture, aromatherapy and other forms of alternative medicine.
دیدگاه
٠

او یک مبتلا به سرطان است که طب نوین را کنار گذاشته و به جای آن به طب سوزنی، رایحه درمانی و دیگر اشکال طب جایگزین روی آورده است

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
I recognized a fellow sufferer, waiting nervously outside the exam room.
دیدگاه
٠

یکی از دوستان مبتلا را شناختم که با عصبانیت بیرون اتاق امتحان منتظر بود

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The sufferer may have to make major changes in his or her life to arrest the disease.
دیدگاه
٠

بیمار ممکن است مجبور باشد تغییراتی اساسی در زندگی خود ایجاد تا بیماری را متوقف کند

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
One seven year-old boy, a cerebral palsy sufferer, was anxious to make a speech.
دیدگاه
٠

پسربچه ای هفت ساله، مبتلا به فلج مغزی ، مشتاق سخنرانی کردن بود

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It seems that the only recourse a sufferer now has is to appeal to the landlord.
دیدگاه
٠

به نظر می رسد در حال حاضر تنها راه حلی که مصدوم دارد مراجعه به مالک است.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
But frequently the asthma sufferer learned to hold back both feelings because neither are acceptable to the family.
دیدگاه
٠

اما معمولاً بیمار آسم یاد می گیره که هر دو احساس رو در خود نگه داره چون هیچکدوم از اونها برای خانواده قابل قبول نیست

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It also follows that any sufferer primarily addicted to one of these other drugs will tend to be cross-addicted to alcohol.
دیدگاه
٠

همچنین از این نتیجه می گیرد که هر کسی که به یکی از این داروهای دیگر معتاد است به الکل هم معتاد خواهد شد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The illness causes the sufferer to fight for every breath when they're having an attack.
دیدگاه
٠

بیماری باعث می شه که بیمار وقتی که حمله داره برای هر نفس مبارزه کنه

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
His feelings for her eventually changed from fondness to love.
دیدگاه
٠

در نهایت احساساتش به وی از علاقه به عشق تغییر یافت.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
They believed their love would last a lifetime.
دیدگاه
٠

آنها ایمان داشتند که عشقشان ابدی است.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Her love for him prevented her from seeing the truth.
دیدگاه
٠

عشقش به او مانع حقیقت بینیش شد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Our mother showed her love in many ways.
دیدگاه
٠

مادرمان عشقش را بطرق زیاد نشان داد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He has a great love for music.
دیدگاه
٠

او دلدادگی بزرگی به موسیقی دارد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She was his first love.
دیدگاه
٠

او اولین دلدادگیش بود.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Sailing is one of her great loves.
دیدگاه
٠

قایقرانی یکی از علایق شدید او بود.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He told her he loved her and asked her to marry him.
دیدگاه
٠

اقا به خانم گفت که او را دوست دارد و ازش درخواست ازدواج کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She loves her two best friends equally.
دیدگاه
٠

او بهترین دو دوست خود را یکسان دوست داشت.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
I love gardening and look forward to getting back to my flower beds every spring.
دیدگاه
٠

من عاشق باغبانی هستم و مشتاقانه منتظر هستم که هر بهار به باغ گل هایم برگردم.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She loves to buy presents for her grandchildren.
دیدگاه
٠

او دوست دارد برای نوه هایش هدایایی بخرد