پیشنهادهای فاطمه فرامرزی (٣٣)
متناوب، پی در پی، منظم،
متضاد generous👈 بخشنده mean👈 خسیس
برون گرا
سَم Insect poison : سم حشرات
پشه بند ( توری )
میکس، ترکیب
نام دارویی بر علیه مالاریا. . .
استفراغ Nausea: حالت تهوع! Vomiting:استفراغ!
عرق
سرما یا لرز Fever and chills:تب و لرز
ماده. Female mosquito: پشه ی ماده
منتقل شدن. Malaria is passed from mosquitoes: مالاریا از پشه منتقل میشود. . .
چرخه، مراحل. . .
آژانس ها Health agencies:آژانس های بهداشتی. . . .
مرگ و میر
تفریحی. Amusement parks:پارک های تفریحی
گشت زنی
بررسی یا بازرسی کردن
کمی
حفظ کردن Maintain their balance: تعادل شون رو حفظ کنند
دنده
به جز!
Some thing likeاسکوتر
خشونت آمیز. Violent action:اقدام خشونت آمیز
رگ به رگ شدن
هم تیمی.
تعیین کردن. . . . .
نیاز. مثال : physical demands:نیاز های بدنی. . .
ورزشکار. دارای بدن ورزشکاری. قدرتمند
ورودی Entrance fee: هزینه ی ورودی. . . .
کلی
هم اکنون، حال حاضر ( I'm peresen ) من حاضرم. . .