پیشنهادهای الیناز احمدی لاریجانی (٢٦٤)
نسخه کاغذی، نسخه چاپی،
بروخه یا بروژ ( به فرانسوی: Bruges و به هلندی: Brugge با تلفظ: بروخه ) یکی از شهرهای کشور بلژیک است. نام بروژ از واژهٔ Bryggja آمده که معنای اصلی آن ...
تبعیض نژادی
عبارت "some college" به معنای این است که شخص مدرک دانشگاهی ندارد، اما در برخی دوره های تحصیلی دانشگاهی شرکت کرده است. به عبارت دیگر، فرد تعدادی واحد ...
، خصیصه و ویژگی بارز ، خصلت بارز
مجرای گوارشی
دست خوردگی، دستکاری کردن
به نظر بنده پاسخ خانم همتیان درست است و content with به معنای "سر و کله زدن و دست و پنجه نرم کردن" می باشد. In the not so distant future we might a ...
تعداد زیادی از افراد مریض شدن و یا تعداد زیادی از افراد مردن . و یا تعداد زیادی از یک چیز خراب شدن The expression 'be dropping like flies👇🏻 If pe ...
تعداد زیادی از افراد مریض شدن و یا تعداد زیادی از افراد مردن . و یا تعداد زیادی از یک چیز خراب شدن The expression 'be dropping like flies👇🏻 If pe ...
به فردی که گفته می شود " cool head" که توانایی تحمل فشار و تصمیم گیری منطقی در موقعیت های چالش برانگیز را دارد. معنای خونسرد معمولا همراه با یک فعل ...
لطفا پیشنهاد دروغ نباشه باورم نمیشه ( اصطلاح ) حذف شود . متوجه شدم که این کلمه مخفف یک کلمه دیگر در یک فیلم معروف است
مخفف کلمه کاپیتان در فیلم لوک خوش دست
دروغ نباشه باورم نمیشه ( اصطلاح )
( کاوسا سویی ) قائم به ذات چیزی که خود مسبب وجود خود باشد. ( فلسفه )
مشاور
راست، بی پروا
زنده باد زندگی
اجتماعی
نقطه عطف و برجسته ( اصطلاح ) Our view is that random action is the bugaboo of the free will debate. W دیدگاه ما این است که بحث کنش تصادفی نقطه ی عطف ...
شکار مورچه ( زیست )
آشیانه زنبور عسل
میوه دهی ( فصل میوه دهی )
صعب العبور
موش صحرایی
مطابق ایات انجیل : خداوند در نبرد اریحا، به جای اینکه گردش زمین را متوقف کند، خورشید را در آسمان ها ثابت می کند تا قوم بنی اسرائیل زمان کافی داشته با ...
وجودالنفسه ( فلسفه )
خزیدن
بی معنا کردن
حکمت نظری
نیمه معجزه آسا
ورزش : وسط میدان
لشگرکشی
چارچوب
از سر ناچاری
متعصبانه
تز
مغتنم شمردن فرصت ها seizing opportunities
مثل گیاه زندگی کردن
فراتر از حد دور از دسترس
فوق اندیشه گرانه
پیش دستی ( اصطلاح ) کردن
به تدریج
خلاف ادله، خلاف شواهد
به خودت نگیر ( بهت برنخوره )
تو دردسر بودن
سریع و تند گفتن
آهسته ناپدید شدن
از کوره در رفتن
احساس شرمندگی