remould

جمله های نمونه

1. Mergers have forced organizations to remould themselves.
[ترجمه گوگل]ادغام سازمان ها را مجبور کرده است که خود را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]ادغام ها سازمان ها را مجبور کرده است که خود را فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is imperative that every one of us remould his world outlook.
[ترجمه گوگل]ضروری است که هر یک از ما جهان بینی خود را از نو بسازیم
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که همه ما چشم انداز جهان او را درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Politics constantly tended to take over and remould such pre-political elements for its own purposes.
[ترجمه گوگل]سیاست دائماً تمایل داشت که چنین عناصر ماقبل سیاسی را برای اهداف خود تصاحب کند و از نو بسازد
[ترجمه ترگمان]سیاست پیوسته تمایل داشت که عناصر سیاسی از پیش سیاسی را برای اهداف خود بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now surgeons can remould entire bodies by shifting adipose tissue.
[ترجمه گوگل]اکنون جراحان می توانند کل بدن را با جابجایی بافت چربی بازسازی کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر جراحان می توانند کل بدن را با جابجا کردن بافت چربی تمیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Preface: Mankind creates building, constructed to remould mankind again!
[ترجمه گوگل]پیشگفتار: بشر ساختمانی می آفریند که برای بازسازی دوباره بشر ساخته شده است!
[ترجمه ترگمان]مقدمه: انسان ایجاد می کند، ساخته شده تا دوباره بشریت را نابود کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have to remould our world outlook, since times are different.
[ترجمه گوگل]ما باید جهان بینی خود را از نو بسازیم، زیرا زمان ها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ما باید دیدگاه جهانی خود را تغییر دهیم، زیرا زمان متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is anything but easy to remould a lady of easy virtue.
[ترجمه گوگل]شکل دادن به یک بانوی دارای فضیلت آسان چیزی جز آسان نیست
[ترجمه ترگمان]هر چیزی غیر از این است که یک زن نجیب و راحت را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore, we should know how to remould them and guard against their destructiveness.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما باید بدانیم که چگونه آنها را اصلاح کنیم و از مخرب بودن آنها محافظت کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما باید بدانیم که چگونه آن ها را از بین ببریم و در برابر ویرانگری خود محافظت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To remould traditional receptive learning and adopt the inquiry learning has been eye - catching in the reform.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل یادگیری پذیرنده سنتی و پذیرش یادگیری پرسشی در اصلاحات چشمگیر بوده است
[ترجمه ترگمان]برای remould یادگیری پذیرنده سنتی و اقتباس از یادگیری پرسشگری چشم گیری در اصلاحات دیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both cadres and peasants will remould themselves in the course of the struggles they themselves experience.
[ترجمه گوگل]هم کادرها و هم دهقانان در جریان مبارزاتی که خودشان تجربه می کنند، خود را از نو می سازند
[ترجمه ترگمان]هر دو کادر و هم دهقانان در مسیر مبارزات خود با یکدیگر رقابت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. attempts to remould policy to make it more acceptable.
[ترجمه گوگل]تلاش می کند تا سیاست را تغییر دهد تا آن را قابل قبول تر کند
[ترجمه ترگمان]تلاش می کند تا سیاست خود را مورد قبول قرار دهد تا آن را قابل قبول تر سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pat Four makes some suggestions and counter to remould and to strengthen the colltempomp chinese govemmentauthority.
[ترجمه گوگل]پت فور پیشنهادهایی را ارائه می‌کند و در مقابله با قالب‌گیری مجدد و تقویت اقتدار دولت چینی بی‌نظیر است
[ترجمه ترگمان]پت چهار پیشنهاد می کند و با remould و تقویت govemmentauthority چینی مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To remould one's world outlook involves arduous struggle.
[ترجمه گوگل]شکل دادن به جهان بینی خود مستلزم مبارزه سختی است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه جهانی remould مستلزم مبارزه سخت و دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] دستکاری کردن - دوباره شکل دادن
[زمین شناسی] دستکاری کردن، دوباره شکل دادن

انگلیسی به انگلیسی

• a remould is an old tyre which has been given a new surface so that it can be used again.
to remould something such as a way of thinking means to change it so that it has a new structure or is based on different principles; a formal use.

پیشنهاد کاربران

بپرس