پیشنهادهای ایمان ملکی (٦٦)
به دردسر افتادن، به مشکل برخوردن، گرفتار شدن مثال: If we don't get this finished on time, we're screwed They found out about our betrayal, so now we' ...
- ثبت نام کردن مثال: They’ve signed me up to do voluntary work next month - عضو شدن مثال: Kathy signed up for the soccer team this year - قرارداد ب ...
1. برای تکمیل یا اصلاح جملۀ قبلی. معمولاً یک مبحث کلی را به سمت یک موضوع خاص میبرد. "منظورم این است که . . . "، "از نظر اینکه . . . "، "از این جهت که ...
بخشی از یک وبسایت اینترنتی، مختص بحث و تبادل نظر در ارتباط با موضوعی خاص، تالار تبادل نظر، تالار گفتگو، انجمن گفتگو
- محض اطلاع مثال: For the record, most Moscow girls leave school at about 18 - صرفاً جهت اطلاع مثال: It doesn’t matter now, but just for the record ...
Sadly/Sorta/Simply/Somewhat Out of Luck بدشانس، ناامید، محروم
عضلۀ سرینی متوسّط
بودن یا کار کردن در کنار هم یا همزمان ( خوب و دقیق ) مثال: The heart and lungs will be transplanted in tandem I want these two groups to work/operat ...
استهلاک مثال: Most tires will last for four years with normal wear and tear
جلسۀ تمرین بدنی، جلسۀ تمرین ورزشی
واکِر، عصای چارپایه ای است که افرادی که در حفظ تعادل مشکل دارند، یا عملکرد اندام های تحتانی آن ها با اشکال مواجه شده است، می توانند به کمک آن راه برو ...
[ورزش]: انقباض یا تمرین درون گرا یا کانستریک
شاید
عضلات باسن، عضلات سرینی، عضلات گلوتئال
دفع کردن، دور کردن
مسابقات سه گانه