پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
باور کردن داستان ماهیگیر احمقانه بود.
آنها در بالای تپه توقف کردند تا از مناظر لذت ببرند.
منظره کوهستان نفس گیر است.
ما چندین بار توقف کردیم تا چشم انداز زیبای ساحلی را تحسین کنیم.
این شهر به دلیل مناظر خیره کننده اش، یک مقصد گردشگری محبوب است.
شما برای رسیدن به آنجا از خارق العاده ترین مناظر عبور می کنید.
مناظر واقعاً زیبا بود.
دیگه نمی تونه ما رو خر کنه.
تو، ابله تمام عیار - احمق لعنتی - بیشعور نفهم
من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم دیوار های مرا بریزی پایین ( خرابش کنی )
من یه احمق هستم که به تو اجازه دادم دیوار های مرا بریزی پایین ( خرابش کنی )
خرم کردی گولم زدی
بیایید سکه ای بیندازیم تا تصمیم بگیریم چرخاندن: در برخی موارد، "toss" به معنای چرخاندن، شیر یا خط انداخن چیزی مانند یک سکه به کار
او توپ را به دوستش پرت کرد toss= پراندن یا پرت کردن: به معنای پرتاب کردن چیزی به صورت غیر دقیق یا غیررسمی.
خبر غیرمنتظره برنامه های او برای آخر هفته را دگرگون کرد toss= تغییر وضعیت: به معنای تغییر وضعیت یا موضع، به ویژه به صورت ناگهانی یا غیرمنتظره.
سالاد را با سس مخلوط کن Toss=مخلوط کردن: به ویژه در مورد غذا، به معنای ترکیب یا مخلوط کردن مواد غذایی به طور
گیتس با انزجار عکس ها را به پایین پرت می کند.
سوزی کیفش را روی مبل پرت کرد.
کاغذ را مچاله کرد و به آتش انداخت.
پرتاب کردن تاس
و میشه لطفاً اینقدر موقع خواب غلت نزنی/ لول نخوری و تو خواب ت حرف نزنی؟
همسرآزاری و کودک آزاری رو به افزایش است battering=خشونت علیه همسر یا کودک
اشتباهش او را رسوا کرد.
خانه غیر قابل استفاده اعلام شده بود.
او به مرگ محکوم شده بود.
او بازیکنان معلق شده را سرزنش و ملامت کرد.
اون دوچرخه مال منه
بیماری اش او را به یک زندگی تنها محکوم کرده بود.
توده هایی از ابرهای شوم
به خاطر زیاد صحبت کردن، گلویش خشک شده بود.
غذا در گلویش گیر کرد.
اون کنسرت خیلی تریپی/خفن بود trippy ( تجربه ی روانی – مرتبط با مواد توهم زا ) : توصیف حالتی که در اثر مصرف مواد روان گردان ( مثل LSD، ماشروم، یا DMT ...
خوابی که دیشب دیدم خیلی عجیب بود. trippy ( فرهنگی – محاوره ای ) : در زبان عامیانه، برای توصیف هر چیزی که عجیب، ذهن پریش، یا غیرعادی باشه—حتی بدون مص ...
تصاویر اون فیلم کاملاً تریپی بودن. trippy ( هنری – تصویری ) : برای توصیف آثار هنری، فیلم ها، یا موسیقی هایی که حس توهم، سوررئال، یا غیرواقعی ایجاد م ...
ناگهان در یک وضعیت بین الابعادی قرار گرفته که در آن وضعیت زمان نقشی ندارد.
عالم میان بُعدی
قار و قور شکم
ناگهان زمین با غرشی شروع به لرزیدن کرد.
جیمی به ما توپید
قسمت چنین بود
از سرنوشت گریزی نیست
زیر و بم صدای خواننده عالی بود.
یک مجری آمد تا مجموعه ای از مشاهدات نگران کننده را مطرح کند.
صدای او به زیرترین حد خود رسید.
او با صدای بم صحبت می کرد.
زیر و بمی صدا
فاصله بین پیچ ها
نامه تبلیغاتی برای رسانه
به نظر من، پنجره ها اندازه نیستند.
اصطلاح to my eye معنای به نظر من می دهد.