پیشنهادهای آزاده (١٣,٠٩٧)
[عمران و معماری] درهم سنگریزه
[معدن] ارتفاع تخلیه ( ترابری )
act of dumping loads of waste/garbage from carts
[زمین شناسی] خاکریز نکوبیده - خاکریز دستی
[زمین شناسی] سنگریز درهم
unloading price
[معدن] واگن خودتخلیه ( ترابری )
pile of garbage
area where something is released or tossed
[معدن] فروشویی توده ای ( هیدرومتالورژی )
[زمین شناسی] نهشته جورنشده یک رسوب جور نشده که مستقیماً در زیر قاعده موج یا قاعده جریان نهشته شده است و یا با نرخی سریع بوجود آمده که امواج و جریان ه ...
[زمین شناسی] برگرداندن واگن یکی از روشهای تخلیه واگنها استفاده از دستگاههای واگن برگردان است
[زمین شناسی] یخرفت انتهایی یک یخرفت ( مورن ) پایانی که از مواد درون یخچالی و روی یخچالی ساخته شده که توسط یخچال در جلو یا جبهه آن مستقر شده اند .
[زمین شناسی] قدرت مازاد - ظرفیت مازاد در نیروگاه برقابی عبارتست از توان یا قدرت آبی ( افزون بر نیازمندیهای بار ) قابل حصول توسط آب مازاد ( اضافی ) .
کامیونی با چرخهاى لاستیکی که داراى سرعتی زیاد میباشد و بار خود را در جلو تخلیه میکند
خیلی
اشغال وار
شناگر پشت
ورزش : قسمت دراز و مستقیم پیست
illegal abortions that is not performed in hospitals or clinics
( زمین دومیدانی ) بخشی از زمین دو که آن طرف محل تماشاچیان و خط خاتمه ی مسابقه قرار دارد
( پستخانه ) مهر روی پاکت یا بسته که تاریخ و محل دریافت را نشان می دهد
( کشتی بادبان دار ) کابل یا طنابی که از دکل به عقب کشتی وصل است ( برای ثابت نگهداری دکل )
[معدن] استخراج بالارو ( معادن زیرزمینی )
تزئین جامه با تور و قیطان
خواننده شعر احساساتی و عاشقانه
( برق و روشنایی ) چراغ پایه بلند که نور را به سقف می راند تا به طور غیر مستقیم به همه جا بتابد
( گیاه شناسی ) درخت روشنک
a floor lamp that casts light upward to give indirect illumination.
tall stand for a candle
روبان یا نوار توری ( برای حاشیه دوزی و غیره )
دم چلچله اى
گرد دور ( دارویی مرکب از تریاک و عرق الذهب و غیره که سابقا به عنوان مسکن به کار می رفت )
بچه کبوتر، جوجه کبوتر
( جانورشناسی ) کفترچه
( امریکا - خودمانی ) رایج، محبوب، مد روز، پسند روز
از دستش بده
[برق و الکترونیک] باریکه ی دم بیدستری باریکه ی رادار به شکل پره های پنکه یا بادبزن که رد سطح افقی پهن و در سطح عمودی باریک است . باریکه ی دم بیدستری ...
canadian one dollar bill
[نساجی] پارچه خز - نوعی پارچه پالتویی سنگین پرز دار پشمی
[آب و خاک] بند سنگ آبی
[نساجی] پارچه بیورتین ( پارچه شبه مولسکین نازک )
( امریکا - گاهی با b بزرگ ) تخته ی ساخته شده از خرده چوب به هم فشرده
it caused him pain
در ماشین چاپ کاغذ نگهدار
لرزش نشاط
بطور بشاش
تلفظ کردن، ادغام کردن اصوات
( به ویژه در جنگ جهانی دوم ) دوربین شب نما ( که روی تفنگ سوار بود و برای هدفگیری در تاریکی به کار می رفت )
رستوران، قهوه خانه