پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٥٩)
یک ساعت بیرون منتظر ماندم و از سرما خشک شدم.
پاهایم از سرما بی حس شده.
این سوپ برای فریز کردن مناسب است.
گوشیم هنگ کرد و مجبور شدم ری استارتش کنم.
وسط ارائه، ذهنش قفل شد.
وقتی مار را دیدم خشکم زد.
بانک حسابش را مسدود کرد.
پروژه به خاطر مشکلات بودجه ای متوقف شد.
دولت قیمت سوخت را ثابت نگه داشت.
سیستم با ورود کاربران زیاد قفل می کند.
آن لحظه در ذهنم منجمد شده است.
تصویر ویدئو روی فریم آخر ثابت ماند.
دارایی ها به دستور دادگاه توقیف شدند.
انجماد شدید یا رکود کامل
وقتی وارد شد، فضا ناگهان ساکت و سنگین شد.
چیز جدی ای نبود فقط مچ پام پیچ خورده بود twisted اینجا مفهوم پیچ خورده رو میده
او عجیب و غریب و کج خلق شده بود twisted اینجا مفهوم عجیب و غریب رو داره
او عجیب و غریب و کج خلق شده بود twisted اینجا مفهوم عجیب و غریب رو داره
مطمئن نیستم ایده زشت و مسخره کی بوده که. . .
مطمئن نیستم ایده زشت و مسخره کی بوده که. . .
آدم شیطان صفت
نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن از جمله اون ها: 1. اون منظور من رو اشتباه متوجه شد. 2. اون من رو به اشتباه انداخت. 3. اون من رو عصبانی کرد. ( ا ...
نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن از جمله اون ها: 1. اون منظور من رو اشتباه متوجه شد. 2. اون من رو به اشتباه انداخت. 3. اون من رو عصبانی کرد. ( ا ...
نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن از جمله اون ها: 1. اون منظور من رو اشتباه متوجه شد. 2. اون من رو به اشتباه انداخت. 3. اون من رو عصبانی کرد. ( ا ...
کار زشت و عجیب وغریبه
نیتیو ها معنی های مختلفی براش آوردن از جمله اون ها: 1. اون منظور من رو اشتباه متوجه شد. 2. اون من رو به اشتباه انداخت. 3. اون من رو عصبانی کرد. ( ا ...
کار زشت و عجیب وغریبه
یک سوراخ چهار اینچی در دیافراگم و مری
این نگرانی منطقی است.
به من کمک می کند تا استوار بمانم grounded ==متعادل ، استوار
استدلالش حساب شده و مبتنی بر تحقیقاته. well - grounded ( فکری – تحلیلی ) : بیان اینکه یک نظر، باور یا تصمیم بر پایه ی منطق، دانش یا تجربه ی معتبر بن ...
ادعا مستدل بود و دادگاه پذیرفتش. well - grounded ( حقوقی – رسمی ) : برای توصیف ادعا یا شکایتی که پایه ی قانونی یا منطقی داره
آدمی منطقی و متعادل که زود قضاوت نمی کنه. well - grounded ( شخصیتی – رفتاری ) : توصیف فردی که متعادل، منطقی، و واقع گراست—نه سطحی یا هیجانی
عقیده ی راسخ
حبس خونگی شدن
حبس خونگی شدن
grounded ( در مقام صفت ) : عیان حقیقی عیان مقصود هر آن چیزی است که بر زمینه ای مشخص استوار باش، بر واقعیتی ملموس و مشخص
تمام هواپیماها تا رفتن مه زمین گیر شدند
دلیلی برای نگه داشتن او ( در بیمارستان ) نداریم
خودتان را از طریق لمس یک قسمت فلزیِ رنگ نشده از شاسی، به زمین متصل کنید.
گوشش عفونت کرد و دکتر دو روز بهش استراحت داد.
تو الان ناراحتی ( داغونی )
تو الان ناراحتی ( داغونی )
آسیب دیده
وقتی نگهبان بانک متوجه مشتری به ظاهر شرور شد. اسلحه خود را بیرون کشید.
نقشه شیطانی برای فریب دادن بیوه زن، توسط پلیس برملا شد.
از دیدن آن سایه ترسناک در پایین پله ها ترسیدم.
نویسنده مورد علاقه شما کیست؟
صدای شما صدای مورد علاقه ی من است
بازی مورد علاقه من طناب زدن است