پیشنهادهای آریا (٤٠)
When will you come to the party? I'll show up at 8 o'clock کی میای مهمونی؟ ساعت ۸ میام.
پایه، حاضر We're going to go to the party tonight. Would you like to join us? I'm in ما امشب میخوایم به پارتی بریم، میخوای با ما بیای؟ پایه ام
حاضر ، آماده Are you guys down for the party tonight? بچه ها برای پارتی امشب حاضرید؟
سخت روی چیزی کار کردن she put so much work on his body. اون خیلی سخت روی اندامش کار کرده.
فوق العاده ( برای تعریف کردن از اشخاص فقط ) She got a huge glow - up after a month and her body is on fire. اون بعد یک ماه تغییر باورنکردنی کرده. ...
تحویل بین المللی If you want to send this letter to the United States, there will be a fee of $50 for international Delivery. اگر می خواهید این ن ...
پست پیشتاز پست سریع I want to send this letter by speed post
همینجوری، همینطوری That's how I wanted to know. I did not mean. همینجوری میخواستم بدونم. منظوری نداشتم.
بنظر میاد . . . شده We gave you a wrong baby. There seems to be a mix - up
۱ - بعدا تصمیم میگیریم چیکار کنم ۲ - به عهده گرفتن کاری Let's just see how much the repairs will cost and take it from there. بزار ببینم هزینه تعمی ...
پرداختن به کاری، ادامه دادن it’s time to get on with our programme. الان وقتشه که به برنامه امون بپردازیم.
احساس کردن If you feel like your car tires might soon have a blowout. You should change your tires اگه احساس می کنید لاستیک های ماشینتون به زودی پن ...
به همین راحتی به همین سادگی She was killed by a criminal, just like that اون توسط یه جنایتکار کشته شد، به همین راحتی
بیرون زدن از . . . I broke out of the house quick. سریع از خونه بیرون زدم
سراغ . . . رفتن، پیش . . . رفتن Reach out someone who really cares about you. سراغ کسی برو که واقعا بهت اهمیت بده
My car is running on fumes. ماشینم دود میکنه
قطعات خودرو
یکی از معنی هاش تحویل گرفتن هست Please go to the customer service counter to collect your lost wallet. لطفا به پیشخوان خدمات مشتری مراجعه کنید کیف ...
ملاحضه کردن
خاموش شدن ( بخاطر قطع شدن برق ) I was scared when the lights went out. من ترسیدم وقتی چراغ ها خاموش شدن.
به صدا در آمدن I woke up before the alarm went off من بیدار شدم قبل از به صدا در اومدن زنگ
پیدا کردن ❝ I managed to scare up a few helpers to move the furniture. موفق شدم چند نفر کمک رسان برای جا به جایی مبلمان پیدا کنم.
جای کسی رو گرفتن She's a hard act to follow anymore. کسی جای اونو نمیگیره دیگه. ( کسی مثل اون پیدا نمیشه ) Why did you fire Peter? He is a hard ...
معادل فارسیش رومیشه این ها در نظر گرفت تازه داشت، تازگیا داشت، تازه دارم، تازگیا دارم مثال: Reza was beginning to eat dinner. رضا تازه داشت شام ...
آماده کردن Could you fill this prescription for me? میشه این نسخه رو برای من آماده کنید؟
انصراف دادن . . . Why did you leave out the university? چرا از دانشگاه انصراف دادی؟
جای تأسفه ، خجالت اوره That's a shame you didn't come to the party. جای تاسف داره به مهمونی نیومدی.
جبران کردن کارهای عقب افتاده I gotta stay in the company and catch up on my works مجبورم تو شرکت بمونم و کارهای عقب افتاده ام رو جبران کنم.
Keep somebody posted در جریان گذاشتن. Could I possibly ask you to keep my father posted? میشه لطفا ازتون تقاضا کنم پدرم در جریان بزارید؟
منتقل کردن I can move you to bigger table. میتونم به یه میز بزرگتر منتقل تون کنم.
در رستوران به معنی رزرو کردنم میشه : Can I make it for six people?
چند لحظه پیش . . . چند دقیقه پیش . . . یکم پیش . . . I called you earlier to book a table at half past seven, I'm calling you to cancel it. یکم ...
به زبان محاوره ای خودمون همون ( میرسم ) مثلا : I can't get around to doing my homework today. نمیرسم امروز تکالیفم رو انجام بدم. I get around ...
حالا یه کاریش می کنیم
My dad and I often go away weekend من و پدرم آخر هفته میریم سفر. سفر ، مسافرت
جداسازی کردن مرزبندی کردن You have to clarify between your personal life and your career. باید بین زندگی شخصیت و حرفه ات مرزبندی ( جداسازی ) کنی.
You have to get over your work باید از پس ( عهده ) کارت بر بیای. Get over something از پس ( عهده ) چیزی بر آمدن.
I see, you recently are not focused on your job می بینم که اخیرا حواست جمع نیست روی کارت.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
به دست آوردن فرصت فرصت گیر آوردن I got to meet the president فرصت به دست آوردم که رئیس جمهور رو ببینم.