تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تعطیلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Understand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Out of habit میتونه یه جایگزین خوب باشه براش یعنی از روی عادت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

a ) the money that you get back when you have paid for something with more money than it costs Here’s your change, sir. b ) money in the form of coi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گذرنامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برداشت پول از حساب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیستم رسیدگی به شکایات

پیشنهاد
١

قابل مقایسه یا برابر با کسی بودن مثال In my eyes, no one rivals George Clooney in looks. مثال After just a few short years, the plucky littlestartup ...

پیشنهاد
١

to do the same job or to work or live in the same way as someone else before you, especially someone in your family

پیشنهاد
١٤

Wreak havoc on something : یعنی صدمه زدن به چیزی ( نه کسی ) ، خراب کردن چیزی اما Wreak revenge on somebody: انتقام گرفتن از کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

منظور اکثریت یک جمعیت هست برای مثال از صد نفر ۷۰ نفر فارس هستند ، ۲۰ نفر ترک و ۱۰ نفر کرد در اینجا the general population میشه فارس ها مثال از دیکشنر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اقدامات مشخص Concrete در معنای اسمی یعنی بتن در معنای صفتی یعنی مشخص و specific

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دسته چک ( که بانک میده بهتون )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مجموعه ای از سیستم ها در یک مکان یا سازمان که بر نحوه عملکرد آن تأثیر می گذارد، مثل تلفن یا سیستم حمل و نقل و. . . مثال: During the war, a lot of th ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زندگی کردن در مکانی تعریف: To live somewhere مثال: The little old man dwelt in a run - down cottage مثال و تعریف از کتاب destination c1c2

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جایی که شما به اندازه ای که تو خونه خودتون احساس راحتی میکنید اونجا هم احساس راحتی میکنین تعریف بر اساس کتاب destination c1c2 صفحه ۱۲۹ a place where ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شغل پشت میری، یا شغلی که مدت زمان زیادی باید روی صندلی بشینید I have quite a sedentary job, so I like to go to the gym once a week

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Grid: شبکه برق National grid: شبکه برق سراسری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مالیاتی که دولت بر درآمد مالی حاصل شده به وسیله همه افراد و نهادها در حوزه قوانین حسابرسی اعمال می کند، مالیات بر درآمد گفته می شود که معادل انگلیسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

وقتی quite با صفات و قیدهایی بکار بره که بشه اون صفات یا قید ها رو درجه بندی کرد معنی" نسبتا یا مقدار کم "میده مثلا hungry یعنی گرسنه میشه گفت خیلی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که تعیین میکنه افراد چقدر باید مالیات بدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برخورد کردن با . . . مثلا برخورد کردن با افرادی که پنهانی بیزینس راه میندازن تا مالیات ندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیرون آمدن از یک شرایط بد، Longman: To no longer be in a bad situation E. g. there are signs that the country is coming out recession نشانه هایی مبن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فصلی بودن The seasonality of the tourist industry makes it difficult to find a permanent job in the town.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

در حالت فعلی با استفاده از ماشین الات به میزان زیاد تولید کردن to use machines to make goods or materials, usually in large numbers or amounts the c ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ویژه بانوان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ویژه بزرگسالان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

aim to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشارکت فردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کیفیت چیزی که خوب بوده کاستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Long man: The feeling that you can do sth well احساس تسلط، احساسی که شما میتونید کاری رو به خوبی انجام بدین مثال: Suggesting an activity that a child ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بر اساس دیکشنری لانگمن: A feeling of knowing who you are and how you belong to a community این حس که بدونین کی هستین و چگونه به جامعه تعلق دارین مثا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر اساس دیکشنری لانگمن: A feeling of knowing who you are and how you belong to a community این حس که بدونین کی هستین و چگونه به جامعه تعلق دارین مثا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظر آقای باقری درسته فقط ایشون گفتند که میتونید در جمله اول استفاده کنید که اشتباه هست ما در جمله اول نمیتونیم استفاده کنیم چون هنوز چیزی نگفتیم که ب ...

پیشنهاد
٠

زمینه ساز چیزی بودن هموار کردن مسیر برای چیزی بر اساس دیکشنری کمبریج: to make it �possible� or� easier� for something or someone to� follow: Data f ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سلیقه شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

براساس دیکشنری کمبریج: the� ability �to make good �decisions �and to �act� quickly� and� calmly� in a�difficult �situation� or an �emergency توانایی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

انسان خردمند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

Rain slightly باران ارام باریدن فعل هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

یکی از معنی هاش میشه: تعمیر کردن They should do up some of the old - fashioned residences. Residence: محل اقامت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش عکس مترادفش میشه : camera - friendly Helen is very photo genic I'm not very photogenic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

معنی قبل هم میده By 2020 تا قبل از سال ۲۰۲۰ By the time تا قبل از این زمان By next friday تا قبل از جمعه هفته آینده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مواجه شدن Be inundated with: Be exposed to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Mental exertion Physical exertion فعالیت ذهنی فعالیت بدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهره مند کردن کسی از چیزی: This provides students with the opportunity of not having to travel long distances. بهرمند شدن کسی از چیزی: Sb be provid ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

حمایت مالی Financial support for an activity or event

پیشنهاد
٢٧

دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی یک کلاسی به حد نصاب نرسه میگن به دلیل low enrolment کنسل شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفت کردن Promote I've decided to further my job by taking a computer course

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوامع قدیم براسای دیکشنری لانگمن یکی از معانیculture جامعه است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمبود بودجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عدم کارایی مترادف هاش: Impracticality Uneforceability

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

وقوع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

In the light of the above - mentioned analysis با توجه به تحلیل ذکر شده در بالا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یعنی مشکلات Health setbacks مشکلات سلامتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر چنین شود

پیشنهاد
٠

با گذر زمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در طول زمان مترادفاش: In due course, sooner or later

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دمبل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارزش صبر کردن دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای عمر دراز مثال از کتاب vocabulary for Ielts صفحه 55 You might witness it once, or if you are particulary lucky or very long - lived, perhaps twi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سفر انسان به فضای بطور تفریحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

:Public investment �investment �by the state in particular assets, whether through central or local governments or through publicly owned industries ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در راه در مسیر It is� possible�to make an �insurance �claim �for any �goods �lost� or� damaged� in �transit.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کم شنوایی Many older people suffer from some degree of hearing loss

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

شیوه برخورد فرد با مسائل و فراز و نشیب های زندگی را نشان میدهد. به عبارتی هوش عاطفی مجموعه ای از خصوصیات شخصیتی است که در سرنوشت و سبک زندگی فرد موثر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت کنار امدن با دیگران و ارتباط برقرار کردن با آنهاست. یعنی کنار آمدن در مذاکرات ، درگیری ها، اشتباهات و سایر موقعیت ها.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قطع درختان و گونه های گیاهی Removing trees, stumps snd other vrgetation from wooded areas

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آب لوله کشی آبی که از لوله میاد نه بطری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بر اساس دیکشنری لانگمن: Medical treatments thet are not part of modern medicine. مثال: Various types of alternative meficine, particularly acupunctu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحت فشار قرار دادن یه مترادف عالی میتونهpressurise باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجموعه ای از ایده ها و تصوراتی که مردم از یک برند دارند the collection of ideas and beliefs that people have about a brand

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شاخ و برگ افتاده روی زمین که حیوانات برای لانه سازی از انها استفاده میکنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ذاتی Innate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تحت کنترل در آوردن مهار کردن to keep someone or something under control; to restrain someone or something. �

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه زمانی quite معنای خیلی و چه زمانی معنای تاحدودی میدهد:👇 Quite� gradable adjectives and adverbs When we use� quite �with a gradable adjective or ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کمک به گسترده شدن یک ایده یا یک نقشه یا یک احساس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

So as to do something= inorder to do sth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فکر میکنم دوستان اشتباه نوشتن Bloster نداریم Bolster درست هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

National growth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

International

پیشنهاد
٠

Change someone's opinion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

موافق بودن I side with you= I agree with you

پیشنهاد
٠

Certainly یقینا بدون شک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Be a sucker for sb/ sth : علاقه شدید به چیزی داشتن I'm a real sucker for paper dictiobary

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پر نقش و نگار An elaborate altar

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حس دست دادن The accomodation is very traditional and you get the impression that nothing has changed for hundreds of years. محل اقامت خیلی سنتی هست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

همیشگی Ever - present traffic in big cities

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

گذشته seek to هست Seek to do sth یعنی تلاش برای رسیدن به چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

حقه یا کلکی که باعث بشه شما متوجه یک محصولی بشین و بخواین اون رو بخرین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی موفقیت آمیز نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جامعه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

"واقعا نمیدونم" Just در حالت عامیانه معنی واقعا میدهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهارت ها و اموزشی که شما را برای یک شغل اماده میکند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتحادیه کارگری بر اساس کتاب destination c1c2 An organisation that represents the workers in a particular industry and tries to improve pay, condition ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

براساس کتاب destination c1c2 صفحه ۲۲۸ Verb: to try to persuade someone to leave their job and go to work for another company e. g. He was headhunted ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A country's government departments and the people who work in them. How long have you worked for the civil service? منبع کتابdestination C1C2

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی طول میکشه