built in

/ˈbɪltɪn//bɪltɪn/

ذاتی، درونی، داخلی، توکار، درون ساخته، جزو ساختمان، غیر قابل انتقال، موجود در داخل چیزی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: constructed as a permanent part of a larger structure.

- a built-in refrigerator
[ترجمه یلدا] یک یخچال ساخت د اخل
|
[ترجمه Melis] یک یخچال توکار
|
[ترجمه گوگل] یک یخچال توکار
[ترجمه ترگمان] یک یخچال ساخته شده در یخچال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: being an essential or preexisting element or quality.

- a built-in sense of humor
[ترجمه یلدا] یک حس شوخ طبعی ساختگی
|
[ترجمه Mohammad Mahdi] یک حس شوخ طبعی ذاتی
|
[ترجمه گوگل] حس شوخ طبعی داخلی
[ترجمه ترگمان] یک حس شوخ طبعی ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] غیرقابل انتقال
[ریاضیات] سرخود، تعبیه شده

انگلیسی به انگلیسی

• built-in devices or features are included in something as an essential part of it.

پیشنهاد کاربران

صفتِ built - in وقتی با کلمه audience یکجا شود، در اصطلاح بر مخاطبانی دلالت دارد که به نوع خاصی از محتوا علاقمندند و با اشتیاق فراوان انتشار اثری معین در زمینه دلخواه‏شان را استقبال می‏کنند.
An built - in audience
در اینتر 3 به معنای بخشی از چیزی که از آن جدا هم نمیشود یا به صورت عامیانه بخش جدایی نا پذیر چیزی
سرخود
پیش فرض
فابریک.
ماشین بازها زیاد ازش استفاده می کنن.
فلان آپشن فابریکه یا فابریک کارخونه است.
منظورشون همین Built - in هست.
نهفته
ذاتی
Innate
مبتنی بر
نهادینه
درون ساخت
جاسازی شده
Forming part of sth, and not separating form it
It 's a word processor with a built_in spellcheker
تعبیه شده
توکار ، داخلی ، ذاتی و . . . بسته به جمله معانیش متفاوته
تو کار
یک قسمت داخلی از یک وسیله یا ساختار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس