پیشنهاد‌های علی سیریزی (٧,١٩٨)

بازدید
٨,٠٧١
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبله گاه مسلمانان ، خانهٔ خدا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل عبادت مسیحیان، عبادتگاه، معبد، پرستشگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل مقدس مقدس، حریم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محل عبادت مسلمانان، مصلا، معبد، پرستشگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روز فرخنده، جشن، روز بزرگ، روزبه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۷ ( هفت ) عددی مقدس در باور بسیاری از تمدنها، آورده اند که قدمای بسیار قدیمی، برای اعداد چنین نام گذاری می کردند: برای عدد سه می گفتند �دو و یک� برا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سفره ی نوروزی که با هفت چیز مشخص که با سین آغاز می شوند. ( هفت در باورهای مهرپرستی یا میترائیسم جایگاهی ویژه داشته و از دیرباز خاستگاه ایرانی داشته ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بلندترین شب سال شب چله

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

جشن مهرورزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به سپهر ( آسمان ) آسمانی، فلکی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گل لوتوس نماد پاکی نیلو فر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درختی با گل های بنفش رنگ

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گلی سپید و زیبا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گلی خوشبو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بلبل ، قناری ، هزار دستان عندلیب : پرنده ای خوش آواز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گل یاس: نماد معصومیت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تاووس، پرنده ای زیبا با پرهای رنگین Pavo

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هَئْثِم ( Haethim ) واژه اوستایی: دشمن دشمنِ دشمن противник

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یَئْنَ ( Yena ) وازه اوستایی : برای برای به خاطر برای به جهت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مغ ( Magu ) مغ، واژه اوستایی: موبد روحانی دانا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَثْرَوان ( Athravan ) واژه اوستایی: موبد، نگهبان آتش روحانی، موبد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بَرِسْم ( Baresman ) واژه اوستایی است، شاخه های مقدس، دسته چوب نیایش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هَئُوم ( Haoma ) وازه اوستایی : گیاه مقدس گیاه هوم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دتوش یا دَثوش ( Dathush ) واژه اوستایی: آفریده، آفرینش آفرینش، مخلوق

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دَثوش ( Dathush ) واژه اوستایی : آفریده، آفرینش آفرینش، مخلوق

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فَرَوْهَر ( faravahar ) یا ( Fravashi ) واژه اوستایی : نیروی نگهبان پیشرو روح نگهبان، همزاد و برخی به غلط به آن" foroohar "می گویند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نَسک واژه اوستایی ( Nask ) : بخشی از اوستا کتاب، فصل

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاتا یا گاثا ( Gāthā ) واژه اوستایی است: سرودهای زرتشت سرود، نیایش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یَشت واژه اوستایی ( Yasht ) نیایش، ستایش نیایش، دعا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به زند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاثا واژه اوستایی ( Gāthā ) : سرودهای زرتشت سرود، نیایش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زَنْد واژه اوستایی ( Zand ) : تفسیر، شرح تفسیر، شرح

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رام واژه اوستایی ( Rāma ) : آرامش، آسایش آرامش، آسودگی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

وهو واژه اوستایی ( Vohu ) خوب، نیک خوب، نیک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشم واژه اوستایی ( Ashem ) : راستی، درستی ( کوتاه شدهٔ اشه ) راستی، پاکی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دروج وازه اوستایی ( Druj ) : دروغ، نیروی پلید دروغ، کژی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بغ واژه پارسی باستان ( Baga ) : خدا، بخشاینده خدا، ایزد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به ایزد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایزد واژه پارسی میانه ( Yazad ) : موجود ستودنی، خداوند خدا، پروردگار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل آگاه :"دل آگاه " کسی که به اسرار دل آگاه است. بصیر زیرک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آب نوش :" آب نوش" نوشندهٔ آب ( مؤدبانه )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گل افشان : "گل افشان" چیزی که گل می افشاند یا پر از گل است ، گل پاش، پرگل نام خانوادگی و نام روستا نیز می باشد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

شب پره: " شب پره ( پرنده ) " پرندهٔ شب ( حشره ای که دور نور می چرخد ) پروانهٔ شب در برخی گویش ها به خفاش نیز شب پره گفته می شود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

سپیده دم سپیده: " ( نور اول صبح ) دم ( وقت ) " وقت برآمدن نور صبح بامداد، صبحگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

رازپوی: " راز پوی ( جستجوگر ) " جستجوگر راز و معرفت حقیقت جو، کنجکاو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

خامه تاز :" خامه ( قلم ) تاز "کسی که با قلمش بر اندیشه ها می تازد و می نویسد نویسنده، قلم زن ( در اخلص کلام هنرمند )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی که "جام گردان" جام را می گردانندهٔ جام شراب ( ساقی ) ساقی، می آراوَنده، کسی که جام شراب را در مجالس دور می چرخانده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرّ شکوه: فرّ ( شکوه ایزدی ) شکوه و جلال رفیع و خدایی ابهت، عظمت، جلال

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نیایش گر ( کننده کار ) نیایش کننده، عبادت کننده پرستنده، عابد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

فرّاشکوه : فرّ ( شکوه ایزدی ) اشکوه ، شکوه و جلال رفیع و خدایی ابهت، عظمت، جلال