پیشنهاد‌های عباس نعمتی فر (٣١٥)

بازدید
١٤٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

احضار کردن ( روح ) She can call up the spirits of the dead. "Knocking on wood" was a way of calling up the friendly spirit to protect one from harm ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( بی هدف ) پیاده روی کردن after breakfast, she walked about in the park

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تصادفاً کاری را انجام دادن I happened to meet an old friend in town. I happened to see James in town.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در آب جوش انداختن Scald the needles to sterilize them. Scald the tomatoes and remove the skins.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

جوشاندن شیر ( خیلی گرم کردن شیر بدون آنکه واقعاً مثل آب بجوشد ) Scald the milk and then add it to the egg and sugar mixture. scalded milk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تغییر رویه یا عقیده در مورد/ یا نسبت به بر خلاف . . . ( که یک روال معمول است ) عمل کردن Departing from her usual routine, she took the bus to work. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( کار خود را ) ترک کردن He departed his job on December 16. the departing president the company’s departing chairman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

آب بیرون ریختن ( از قایق ) He had to stop rowing to bail water out of the boat. The boat will sink unless we bail out. We faced the dilemma of bei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کشتی شکسته و غرق شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تسلیم کردن یا شدن، تن دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( دادگاه و غیره ) حکم دادن، اعلام حکم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مملو از . . . بودن The museum was swarming with tourists. The conference venue was swarming with police. The room was hot and stuffy, and swarming ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

محروم از ارث

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خبرچین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرد آتش افروز، شخص حریق زا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( از رشد یا افول ) بازایستادن و ثابت ماندن The plane leveled off at 1 , 500 feet. After the long hill, the road leveled out.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خوگرفته ( به سبکی از زندگی ) a confirmed bachelor ( = a man who is not likely to get married, sometimes used in newspapers to refer to a homosexual ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

فرد مجرد ( ی که از قصد ازدواج ندارد و از این سبک زندگی اش خشنود است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( امریکا ) تصویر خرس کلاه برسر ( نشان احتیاط در باره ی آتش سوزی جنگل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

( با دست، چیزی را به سرعت و با خشونت ) کشیدن و خارج کردن He ripped off his tie. We ripped the old carpeting off the stairs. Half of the house was r ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( به کندی ) سپری شدن As the drought wore on, people began to grumble against those who had squandered water when it was more plentiful. My headache ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرام و بادقت He approached her with slow, deliberate steps. She spoke in a slow and deliberate way. He moved at a deliberate pace.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیهوده، بی فایده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گزینه آخر، آخرین چاره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیکار کردن The company has idled a number of its US plants indefinitely. The strikes have idled nearly 4 000 workers.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقت گذراندن، وقت تلف کردن They idled along by the river ( = walked slowly and with no particular purpose ) . Sometimes he went for a walk; sometimes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درجا کار کردن ( موتور اتومبیل ) ، روشن گذاشتن ( موتور ) He flicked a switch and let the boat idle. She left the car idling at the curb. The taxi h ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک روش فیلمبرداری است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فیلم سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بچه ای که به کودکستان می رود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه ای که به کودکستان می رود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( ایده و فکر ) بدیع و متفاوت ( با تأثیرات زیاد ) He has put forward some very radical ideas. a radical approach to education a radical solution to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( از گناه ) رهانیدن "Jesus, " said the priest, "saved and redeemed mankind by taking our sins upon himself. " Christians believe that Jesus Christ ca ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کسی ( چیزی ) که مدت هاست او ( آن ) را ندیده ایم و ازش خبر ی نداریم، گمشده، غایب She greeted him like a long - lost brother. he long - lost healing s ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دنبال خانه گشتن ( برای خرید ) how's the house - hunting going?

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( پس از یک اشتباه یا کار نادرست تصویر خود را نزد دیگران ) اصلاح کردن He spent the rest of the game trying to redeem himself after a first - minute mi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election promises.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election pledges.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( به وعده ) وفا کردن، ( به قول ) عمل کردن The government found itself unable to redeem its election pledges.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( شخصیت ) دوست داشتنی ( در کتاب، فیلم و . . . ) sympathetic figure/character a sympathetic character in a novel

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به طور شدید سوزان و دردآور ) انتقاد کردن Mr. Regan gave the class a scorching lecture on proper behavior in the cafeteria.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

سربار شدن، بار کسی را افزودن، مزاحم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

( با گفتن کلمات یا سوالاتی ) کمک کردن به کسی ( برای ادامه دادن صحبتش ) ‘I can’t decide, ’ said Beatrice. ‘Decide what?’ prompted Marlon. ‘But, what ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تصادفی، شانسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

توده، کپه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سخنرانی پس از دریافت جایزه The text of his commencement acceptance speech is available. Obama also reminded delegates to attend his acceptance speec ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک ساعته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مواظبت کردن از بچه، نگهداری کردن از بچه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مواظبت کردن از بچه، نگهداری کردن از بچه ( برای مدت کوتاه که والدین در منزل نیستند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفترچه تلفن