پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)

بازدید
٥,٠٤٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Referendum : همه پرسی - رفراندوم Election : انتخابات ⬛ رفراندوم ⬛ همه پرسی پرسمان همگانی هَمه پُرسی یا رِفِراندوم ( به فرانسوی: R�f�rendum ) رأی گ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

verb Usage: always followed by an adverb or preposition 1 [no obj] : to lie or sit close together in a comfortable position ◀️The puppy snuggled up a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گاز بده ( بعنی پاتو بزار روی پدال گاز و ماشینو به حرکت دربیار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مچ اندازی ( به انگلیسی: Arm wrestling ) ورزشی با دو شرکت کننده و دو داور برگزار می گردد. هر شرکت کننده دست خود را بر روی سطحی بنام ( پد زیر آرنجی ) ق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

📌 Casino : قمارخانه - کازینو ( کِسی نُ ) 📌 Strip Club : باشگاه برهنگی - کلوپ برهنگی - استریپ کلاب 📌 Cabaret : کاباره - رقاص خانه در اصطلاح عموم ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

📌 Casino : قمارخانه - کازینو ( کِسی نُ ) 📌 Strip Club : باشگاه برهنگی - کلوپ برهنگی - استریپ کلاب 📌 Cabaret : کاباره - رقاص خانه در اصطلاح عموم ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Solitary : گوشه گیر / منزوی Solidarity : وحدت - همبستگی - اتحاد - پیوستگی / اشتراک Solidarity مثل Unity میمونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سلاح غیرباروتی - سلاح سرد مثل چاقو، قمه، شمشیر، گرز، نیزه، تبر، ساطور، پنجه بوکس و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

In computer graphics, draw distance is the maximum distance of objects in a three - dimensional scene that are drawn by the rendering engine. Polygon ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بعداً راجع به چیزی تصمیم گیری کردن و فکر کردن - تصمیم گیری یک چیز را به آینده واگذار کردن We should go up to North No to the West I was thinking of ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گاهی بعد از خوشحال شدن میگن jackpot که یعنی ایول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Persian و Iranian یکی نیستند Persia و Iran یکی نیستند Parsi درست و اصیله و نه Farsi ۱. Persia امپراطوری بود بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از کشور امروزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

patriarchal : مرد سالار Patriotic : میهن پرستانه Patriotic retaliation : انتقام میهن پرستانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چهارطاقی دانشمندان ایرانی؛ ساختمانی - مجسمه ای، به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبک های معماری و تزئینات هخامنشی است که در آن مجسمه هایی از چهار فیلسوف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Plateau : فلات ( پلَ تُ ) Plato : افلاطون ( پلِی تُ/دُ )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تلفظ : هِکِلِر اَند کُک / hekeleren kowk شرکت اسلحه ساز آلمانی، یکی از سه شرکت بزرگ اسلحه سازی جهان و هم چنین یکی از مهم ترین شرکای معاملاتی ارتش آلم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Sketchbook Painting Notebook Drawing Notebook

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

adjective صفت 🔴 suffering from a lack of sleep ◀️ late nights and early start times are leading to classrooms full of sleep - deprived student دچار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Buzz cut Variety of short hairstyles A buzz cut, or wiffle cut, is a term that is used to refer to any of a variety of short hairstyles, especially ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

noun [noncount] 1 : the pieces that are left after something has been destroyed ◀️ After the earthquake, rescuers began digging through the debris in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

adjective 1 [more radiant; most radiant] : having or showing an attractive quality of happiness, love, health, etc ◀️a radiant smile ◀️She had a radi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

adjective [more resplendent; most resplendent] literary : 🔴 very bright and attractive ◀️ The fields were resplendent with flowers ◀️ She looked res ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

adjective 🔴 very beautiful ◀️ She looked ravishing. [=stunning] ◀️ She is a ravishing beauty. ◀️ a ravishing view of the ocean ⬛ RAVISHINGLY قید ◀ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

adjective [more picturesque; most picturesque] 1 very pretty or charming : like a painted picture ◀️a picturesque village/setting ◀️The view of the m ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تلفظ : sta. chu. ESK صفت [more statuesque; most statuesque] : 🔴 tall and beautiful ◀️ a statuesque young woman ◀️ She was a statuesque brunette : او ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

غوغا - آشوب - به هم ریختگی - هرج و مرج - بَلوا - شورش noun 🔴 a state of confusion or disorder [noncount] ◀️ The country has been in turmoil for the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

این واژه یک صفت هست، قیدش Concisely و اسمش Conciseness میباشد [more concise; most concise] : 🔴 using few words : not including extra or unnecessary ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نماز 🇮🇷 صلاة 🇸🇦 نمازهای پنج گانه : الفجر ( در ایران میگیم نماز صبح ) : The dawn prayer ظهر : The noon prayer العصر : The afternoon prayer مغرب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

AYRAN : دوغ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Yoghurt - based, salted drink آی ران دوغ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

What is the brain? The brain is a complex organ that controls thought, memory, emotion, touch, motor skills, vision, breathing, temperature, hunger a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

a person who is engaged in the illegal transportation of people from one country or area to another for the purpose of sexual exploitation. قاچاقچی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تِب لی سی تفلیس پایخت جمهوری گرجستان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یعنی surprise someone : سورپرایز/شوکه/متعجب/متحیر/ شگفت زده/غافلگیر کردن 🔴 to surprise someone, esp. in a way that makes the person feel confused or ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مثال : ? Do you happen to speak other languages آیا احیاناً شما به زبان های دیگر صحبت می کنید؟ توضیحات بیشتر : "Happen to" refers to chance, not o ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خیلی جسارت/جرئت داری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Scarf : شال Headscarf : روسری Veil : روسری - حجاب ( نوعی پارچه برای پوشاندن صورت که گاهی تا روی سانه ها هم میاد و در لباس عروس میبینیم ) Vile : خبی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Scarf : شال Headscarf : روسری Veil : روسری - حجاب ( نوعی پارچه برای پوشاندن صورت که گاهی تا روی سانه ها هم میاد و در لباس عروس میبینیم ) Vile : خبی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱. شلغم زرد ۲. دست و پا چلفتی I'm such a rutabaga sometimes : من بعضی اوقات خیلی دست و پا چلفتی ام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

noun [plural] old - fashioned : 🔴 money, clothes, food, and other things given to poor people این واژه قدیمیه و فقرا استفاده میکنن. اگه دستتون رو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Give it a try = Give it a shot = یه امتحانی بکن

پیشنهاد
١٧

To ( have/have got/got ) faith in somebody یعنی به کسی اینان داشتن Give it a shot, i got faith in you : یه امتحانی بکن، من بهت ایمان دارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Travel یعنی سفر کردن. گاهی با to میاد و گاهی نه ◀️ ?Have you ever traveled to Iran : آیا تا به حال به ایران سفر کرده ای؟ ◀️ I traveled the world for ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

The phrase stay in your lane means “to mind your own business” or “stick with what you know and are good at. ” این عبارت یعنی سرت تو کاری که بهت مرب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از سر راه برید کنار Make a lane

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

passepartout نام جکی چان بود در فیلم around the world in 80 days

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

All of you, Drop your weapons : با همتونم، اسلحه هاتونو بندازید Do as he says : هرکاری میگه بکنید Do as i say : هرکاری میگم بکنید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

adjective [more fetching; most fetching] somewhat old - fashioned : 🔴 attractive or pleasing ◀️a fetching smile ◀️You look very fetching in that out ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

عادت کرده - خوگرفته Unaccustomed و Accustomed معمولاً با To میان adjective 🔴 customary; usual ◀️ "his accustomed route" 🪐 SIMILAR 🪐 customary / u ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

◀️ For many centuries, the Jade Buddha has protected my people. Now the black scorpions wanna take that from us. They work for an evil warlord, Fang ...