پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠٧)

بازدید
٨,٠٤٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Eyelid میشه پلک. ما دو تا پاک داریم. بالایی ( upper eyelid ) و پایینی ( lower eyelid ) Hood هم به معنای کلاهی که به لباس وصله و جزئی از اونه مثل کلا ...

پیشنهاد
١١

Almond - shaped eyes / Slanted eyes : چشمان بادامی Slanted - eyed people : چشم بادامی ها ◀️ ?Are all almond - shaped, slanted - eyed people from one ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Noun / Offensive 1. Offensive term to call a korean 2. a foreigner, especially a person of SE Asian descent 3. Ethnic slur against East Asians 4. a d ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Active presence in class and participation in class work حضور فعال در کلاس داشتن و مشارکت در کار کلاسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

🔴 to add excitement or interest to a speech, story, or performance ◀️ He'd spiced up his speech with a few rude jokes ◀️ It was one of those article ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

INFORMAL US 🍕adverb 🔴extremely ( used for emphasis ) ◀️"I was hella mad" 🍕determiner 🔴 a large amount or number of ◀️"those songs don't get hel ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

noun 1 Epiphany [singular] : a Christian festival held on January 6 in honor of the coming of the three kings to the infant Jesus Christ 2 [count] : ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

adjective [more holistic; most holistic] : relating to or concerned with complete systems rather than with individual parts ◀️Holistic medicine attem ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

noun [count] : a person who is unfairly blamed for something that others have done ◀️The CEO was made the scapegoat for the company's failures Other ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

verb [ obj] 1 : to place too high a value on ( something ) Is property in this part of town overvalued? [=priced too high] 2 : to give too much impo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

noun [count] 1 : a person who strongly supports a particular leader, group, or cause ◀️a partisan [=supporter] of affirmative action ◀️political part ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نیمدار یعنی فرسوده، قدیمی، مندرس، ژنده، پوسیده، کهنه، دست دوم Old - Rotten - Ragged - Torn

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. قِناس - بی قواره - بی بارت و کج و کوله ۲. بسیار متفاوت از آنچه انتظار می رود یا معمول است - وحشتناک Statuesque یعنی رعنا و خوش هیکل و زیبا ولی Gr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شایسته - ستودنی - سزاوار adjective [more meritorious; most meritorious] formal : deserving honor or praise She was given an award for meritorious se ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ISIS و ISIL و DAESH همگی اشاره دارند به گروه رادیکال، تندرو و تروریستی موسوم به داعش با مرکزیت فکری جهادگری - سلفی و پیرو ایدئولوژی وهابی که همچنین ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ISIS و ISIL و DAESH همگی اشاره دارند به گروه رادیکال، تندرو و تروریستی موسوم به داعش با مرکزیت فکری جهادی گری - سلفی و پیرو ایدئولوژی وهابی که همچنین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Holodomor 1932–33 man - made famine in Soviet Ukraine The Holodomor ( Ukrainian: Голодомо́р, romanized: Holodomor, IPA: [ɦolodoˈmɔr]; derived from м ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اگه منظور عملیات ریاضی توان باشه : Exponentiation ( اِکس پِنِن شی اِی شِن ) اگه منظور از توان همان قدرت، نیرو، زور و توانایی باشه میشه ازین واژگان ا ...

پیشنهاد
٩

طبق ویکیپدیا : Enjoining good and forbidding wrong Two Islamic requisites from the Quran Enjoining ( what is ) right and forbidding ( what is ) evil ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Prevention is better than treatment : پیشگیری بهتر از درمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شغل ثانویه/جانبی 🔴 a job undertaken in addition to one's main occupation, as a supplementary source of income. ◀️ "he now has a side job selling n ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Beast mode refers to the aggressive, animalistic persona that one might assume when in competition or combat in order to overpower an opponent. ⬛ T ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🔴 a photograph of a person's face made for an official purpose, especially police records. توضیحات ویکی پدیا: عکس بازداشت یا کارت عکس ( به انگلیس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🔴 decide to do something difficult or unpleasant that one has been putting off or hesitating over Example : "decisions have to be taken and as dir ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

adjective forbidden or proscribed by Islamic law haram is sometimes confused with harem

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

نام پسرانه به معنای پیرو و دنبال کننده ی راه دیونیسوس ( Dionysus ) الهه یونانی، ایزد شراب، زراعت انگور و قداست می هست follower of Dionysus Dionysus ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Dull knofe : چاقوی کند ( که تیز و برنده نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

noun [count] disapproving : a person who annoys other people by correcting small errors and giving too much attention to minor details ◀️a dull pedan ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

🔴 Eagerness Example: He accepted the invitation with alacrity اشتیاق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Indiscriminate cutting of trees : قطع بی رویه درختان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Superhuman : فوق بشر ( ی ) n adj Extraordinary : فوق العاده adj Supervillain/Supercriminal : ابرشرور n

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

You can be sure to be certain that something will happen مثال : You can rest assured that you’re going to get a good deal. اصطلاحیه که معنیش میشه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

زود فراگیر - تعلیم پذیر - سر به راه - مطیع - حرف گوش کن ( درباره انسان و حیوان ) ◀️ It is believed that cows and sheep are almost the same in terms ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

CULTURAL HERITAGE = میراث فرهنگی General office of cultural heritage, tourism and handicrafts of Markazi Provence : اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

❌ با تاکید تمام میگم این اسم ایرانی نیست و یونانیه. اگه میخواهید بیشتر در مورد دلایلم بدونید ادامه ی متن رو مطالعه کنید. در ابتدا درود بر دوستان گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

❌ نظر خانم سپیده کاملاً درست نیست هر چند نظرشون پیرامون زیبایی وی و استفاده از عکس مدوسا در آرم ورساچه کاملاً درسته ( البته تصویر مدوسا قبل ازینکه به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تلفظ: ( مُ مَ حَ یا حِ ) [ عربی مسامحه ] ( مصدر لازم ) آسان گرفتن به نرمی رفتار کردن. ◀️ علی مسامحه عثمان در خصوص اجرای حد شرعی بر خویشانش، ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مُثلِه کردن در فرهنگ معین بدین شکل آمده است : ( مثله کردن مُ لِ . کَ دَ ) [ ع - فارسی ] ( مصدر متعدی ) ۱ - گوش هاوبینی کسی را بریدن. ۲ - شکن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

adjective [more nefarious; most nefarious] formal : evil or immoral ◀️ nefarious criminal activities ◀️ a nefarious scheme to cheat people out of the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Zulfiqar نام شمشیر دو لبه ای بود که در جنگ احد به علی بن ابی طالب داده شد و امروزه از آن به عنوان مهمترین شمشیرهای اسلام یاد میشود. این شمشیر در ابتد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رسول الله یعنی فرستاده ی خدا ( نبی - پیامبر - پیغمبر ) أَبُو القَاسِم مُحَمَّد بن عَبد الله بن عَبدِ المُطَّلِب خاتم الانبیا = احمد = مصطفی = امین ...

پیشنهاد
١٩

فاطمه دختر محمّد ملقّب به زهرا ( به عربی: فاطِمَةُ الزَّهراء بنت محمّد؛ ۲۰ جمادی الثانی بین ۳۵ تا ۴۵ عام الفیل برابر ۱۸ تا ۸ پیش از هجرت – ۱۳ جمادی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ابو الفضل = ابو فاضل = ابو الفضائل = ابو القاسم = قمر بنی هاشم = باب الحوائج = باب الحسین = علمدار کربلا = ساقی ( سقاء ) همگی اشاره دارند به العباس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سیدالشهداء میتونه منظورش حسین بن علی یا حمزه پسر عموی محمد بن عبدالله باشه سیدالشهداء = ثارالله = قتیل العبرات = قتیل الله = مظلوم = غریب الغرباء = ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ساقی کوثر = اسدالله = امیرالمؤمنین ( فقط در ادبیات شیعه ) = زوج البتول = صاحب اللواء = حیدر کرار = یعسوب الدین = ابوتراب = امام الاتقیاء = امام الاول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حضرت/امام علی علی بن أبی طالب أبو الحسن علی بن أبی طالب الهاشمی القُرشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

هدایت گر میشه هادی مهدی میشه هدایت شده Mahdi = The Rightly Guided one بقیّة اللّه = اباصالح = صاحب الامر = قائم = صاحب الزمان = مهدی موعود = حجت ال ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بقیّة اللّه = اباصالح = صاحب الامر = قائم = صاحب الزمان = مهدی موعود = حجت اللّه = صاحب الامر = منتقم = خاتم الاوصیاء = غائب = نور آل محمد = ولی عصر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

( صفت ) نگهبان شتر شتربان. camel - driver

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نامی است عربی از ریشه حمد به معنای ستایش کردن میاد و معنی اش میشه : ۱. ستوده و ستایش شده ۲. قابل سایش و حمد - ستودنی به زبان ساده محمد کسی/چیزی است ک ...