تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کناره گرفتن، دوری جستن: دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد آخر نگویدم: که هوای که می کشم. ( انوری ) یعنی: به هوای او از جهان دوری جستم و او نمی پرسد که ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق شواهد، معنای اصلی اش باید بدکاره و ناپاک و پلید باشد. هاتفی خرجردی می سراید: بس عجب دارم ز انصافِ شَهِ کشورگشای آنکه عمری بر دَرَش گردون غلامی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مازندرانی �لَوی� یعنی دیگ، قابلمه و �لَویچه� یعنی دیگچه، قابلمهٔ کوچک؛ در اشعار پارسی نیز �لَوید� در همین معنا به کار رفته.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنده نمی دانم این داخته و داختن چیست؛ گداختن که در پارسیگْ ویتاختن بوده و تشکیل شده از پیشوند �وی� که در پارسی می شود �گُ� و فعلِ تاختن، تاختن در معن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازبینه معادل واژهٔ چک لیست است. بازبینه از ( بازبین ) که حالتِ امریِ فعل بازدیدن به معنای بررسی کردن، نگریستن، چک کردن است و پسوند ابزار سازِ ( ه ) ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دینکرد دو واژهٔ �خودمانا� و �خودچیم� به معنای قائم به ذات آمده؛ خودمانا به معنای چیزی ست که به خودی خود مانده و وجود دارد و، خودچیم نیز به معنای چ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استوار کردن: سفت کردن/ محکم کردن. رودکی در قصیدهٔ پرآوازهٔ ( مادر می ) می فرماید: آخر کارام گیرد و نچخد تیز درش کند استوار مرد نگهبان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرباس که می پاره کنی تار از تار بانگی بکند در آن میان زارازار آن بانگ چه چیز است بگو ای هشیار یعنی که جدا مکن مرا یار از یار ( تاج القصص )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آشکار است که نخستینگی نرمی و روانی ای ندارد، در پارسیگ برای مفهوم اولویت واژهٔ زیبایی داشتیم که متأسفانه به پارسی نرسیده است: در پارسیگ برای مفهوم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شعر به بیتی که حاجب مند باشد محجوب می گویند، حاجب ردیفی ست که پیش از قافیه می آید، بمثال در بیت زیر از سعدی واژهٔ ( یاد ) حاجب است و پیش از قافیهٔ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سر برفتن کنایه است از:�باختن، از دست دادن�. مرا باشد از درد طفلان خبر که در طفلی از سر برفتم پدر. ( سعدی ) معنا: من از درد یتیمان باخبرم چرا ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر دیده ی صاحب نظران خواب ببستی ترسی که ببینند خیالِ تو به خوابی؟ ( سعدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نازش: افتخار. به زلف چوگان نازش همی کنی تو بدو ندیدی آن گه او را که زلف، چوگان بود ( رودکی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو آب می رود این پارسی به قوّت طبع نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی ( سعدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبق: پیشی، سبقت. سبق بردن: پیشی گرفتن. چو آب می رود این پارسی به قوّت طبع نه مرکبیست که از وی سبق برد تازی. ( سعدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرتو اکسیر چشمانم به گنج افتاده بود هرچه می بردند در بردن تغافل داشتم �نظیری نیشابوری�

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بنان درفشانش کلک شیرین سلک می لرزید. ( مهدی اخوان ثالث )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گفتار دو معنا دارد: ۱_ بیرون رفتن برای خوش گذرانی، چرخ زدن. بریم یه دوری بزنیم: برویم بیرون. ۲_دست به سر کردن کسی یا چیزی ( مانند قانون ) ، فری ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان گفتاریگاهی به معنای امکان داشتن به کار می رود: راه داره ببینمت؟: دیدنت شدنی ست؟ امکان دیدنت را دارم؟ گاهی به معنای بودنِ راه و روش برای انجام ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آج و داغ: شیفته و دلداده چیزی شدن، سخت بی قرارش شدن. مثال: چند روزی ست که آج و داغ این کار شده ام. آج و داغ شدن: شیفته شدن، دل باختن، بی قرار شدن. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب یا مقوایی است که لای کتاب می گذارند یا هنگام کتاب خواندن آن را پایین قسمت در حال مطالعه حرکت می دهند. مستوفی در شرح زندگانی من آورده است: ( چوب ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب یا مقوایی است که لای کتاب می گذارند یا هنگام کتاب خواندن آن را پایین قسمت در حال مطالعه حرکت می دهند. مستوفی در شرح زندگانی من آورده است: ( چوب ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر به معنای شوکه کننده و بهت آور به کار می رود. سخن یا خبری ست راجع به رویدادی نامنتظره و شگفت ( معمولاً غم انگیز ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واکافتن/واکاویدن: آنالیز کردن، تجزیه و تحلیل کردن، گساندن ( جزء جزء کردن ) یک جسم یا مسئله یا گزاره یا. . . و موشکافانه بررسی کردن هر جزء آن . واکاو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک ساختن: پاکسازی کردن. پاک ساز/پاکسازنده: پاکسازی کننده. پاک ساخته/پاکسازیده: پاکسازی شده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیلِ بودنِ همکردِ �کردن� برایم گنگ است، وقتی به راحتی می توان گفت �پاک ساختن� چرا پاکسازی کردن؟ هم کوتاه تر هم شیوا تر و خوش آوا تر. پاکسازی. پاک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

هنودن: اثر کردن، تأثیر گذاشتن، هناییدن. هنایش: تأثیر. پی نوشت: این کار واژه با الگوبرداری از کارواژگانی چون نمودن و نمایش، سرودن و سرایش، افزودن و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرمودن/فرمایش، نمودن/نمایش، ربودن/ربایش، سودن/سایش، افزودن/افزایش، سرودن/سرایش، اندودن/اندایش و. . . می توان با این الگو کارواژهٔ هَنودن را پیش نهاد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش لایزنگانی از توابع داراب استان فارس به معنای کمی چاق تر شدن و سرحال شدن به کار می رود. بن خان: مقالهٔ افعال کم کاربرد در گویش لای زنگانی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابرنهادهٔ فرهنگستان برای واژهٔ سلفی، از خود عکس گرفتن: خودعکس گرفتن: سلفی گرفتن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقبت، مواظبت کردن، نگهداری کردن، نگه داشتن به زبان پهلوی. متشکل از پیشوند �هو� به معنای خوب و فعل داشتن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افساردن: فعل گذرای افسردن در پارسیگ، معنا: سرد کردن، افسراندن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایمردی کردن، میانجیگری کردن، میانگیری کردن، میانه گیری کردن، میانگی کردن، شفاعت کردن، پادرمیانی کردن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم ( مولانا )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

🔹اکنون زدگی ( presentism ) uncritical adherence to present - day attitudes, especially the tendency to interpret past events in terms of modern va ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکیه دادن چیزی بر چیزی ثابت. گویش قزوینی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بام و بوم ۱_سقف و کف خانه: دل خزینهٔ توست شاید کاندرو از بهر دین بام و بوم از علم سازی وز خرد پرهون کنی ( ناصر خسرو ) ۲_آسمان و کرهٔ زمین: درین بام ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسری فرمود تا وی ( بزرگ مهر ) را در خانه ای کردند سخت تاریک چون گوری و به آهنِ گران او را ببستند و صوفی سخت در وی پوشیدند و هر روز دو قرص جو و یک کَف ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شعری زیبا از استاد شفیعی کدکنی که در آن این واژه بکار رفته. ( بگو به باران ) : ببارد امشب بشوید از رخ غبار این کوچه باغ ها را که در زلالش سحربجوی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

فعل هشتن در مازندرانی به ریخت بیِشتِن باقی مانده است، امری اش می شود بیِل.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میبدی این ترکیب را در کشف الاسرار بکار برده: بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. که ترجمهٔ �بسم الله الرحمن الرحیم� است، فراخ بخشایش ترجمهٔ واژه الرحمن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا ابوسعید سرباز نهادی گفتمی که در خواب شد من نیز بخفتمی. تذکره الاولیا، ذکر شیخ ابوسعید ابوالخیر.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل نعمتی ست هدیه فرستاده از بهشت مردم کریم تر شود اندر نعیم گل ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل ؟ ( کسایی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نعمت فردوس یک لفظ متینش را ثمر گنج بادآورد یک بیت مدیحش را ثمن ( منوچهری )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خر صداست که ناخودآگاه در خواب در می آید: خرخر، خروپف. ناس هم ریختی ست از نُس به معنای دهان. خرناس یعنی خرخری که از دهان می آید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

از چه با من نشوی یار، چه می پرهیزی؟ یار شو با من بیمار، چه می پرهیزی؟ چیست مانع ز من زار، چه می پرهیزی؟ بگشا لعل شکربار، چه می پرهیزی؟ حرف زن، ای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدای از تحریک و ترغیب، گاه به معنای انگیزه و علت هم آمده: گفتند: یا رسول الله چون است که این کلمات را فراوان قرائت می فرمایی؟ فرمود: همانا مرا به س ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به راز گفتن، سخن محرمانه گفتن، سخن پوشیده گفتن، حرف پنهانی زدن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

براز یا به راز، در شاهنامه به معنای محرمانه و مخفیانه آمده: چنین گفت ضحاک را ارنواز که شاها چه بودت بگویی براز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیرونیدن/برونیدن: خارج کردن، برآهیختن، برکشیدن طرزی! سخن وران جهان آرمیده اند تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف ( طرزی افشار )