دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
تمرین کردن، تکرار کردن، تکلیف نوشتن، مشق حل کردن. مشق کردن اگر بر سنّت معروف و معمول باشد زیانی ندارد، اما این دخترخانم تمرین نمی کرد، بالبدیهه قطع ...
به اضافهٔ، در ( گزارش گمان شکن ) برای جمع کردن بکار رفته: دو افزون بر دو می شود چهار.
نخیز: کمین، کمین گاه نبینید پیری که جان مرا نشسته ست چون شیری اندر نخیز ( مسعود سعد سلمان ) یکی اژدهای دمنده چو بادی یکی در نخیزی خزنده چو ماری ( ...
کرانگی: کناره جویی، دوری و فاصله گرفتن از چیزی. گر در سفرِ یگانگی خواهد بود از جمع چرا کرانگی خواهد بود؟ ( عطار ) مختارنامه به تصحیح شفیعی کدکنی؛ ...
آن که حیوانات شکاری را به سوی نخچیرگاه می راند: نخچیروالان از راه های دور درندگان را به آن جای می راندند و میان دیوار و آب دجله محصور می شدند. بن خا ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
دو دلیل دارد ۱_ همریشگی: زبانهای ایرانی و هندی همگی از خانوادهی زبان های هندواروپایی هستند و ریشه مشترکی دارند، در نتیجه لفظها و واژگان همانند بسیاری در خود دارند. ۲_نفوذ پارسی به عنوان زبان رسمی و درباری هند: پارسی بیش از هفتصد سال زبان رسمی و درباری هندوستان بوده و بهطبع واژگان بسیاری از زبان درباریان و فرهیختگان به زبان عوام راه پیدا میکند.
برای من یکپرسش پیش اومده که ایا ریشه واژه گذشته عربی هست یا پارسی؟ چون هم گ داره هم ذ داره از این دیدگاه نمیشه نمایان کرد.
گذشته واژهای پارسیست وز کارواژهی «گذشتن» به دست آمده. درباره ذال هم باید گفت که در گذشه ذال در پارسی وجود داشته منتها در گذر زمان در بیشتر موارد به دال تبدیل شده مگر در آذر و آذرخش و گذشتن و ...
خنبک زدن: دست زدن و اظهار شادی کردن. در تماشای دل بدگوهران میزدی خنبک بر آن کوه گران. (مولانا)
غلت: روی زمین از پهلویی به پهلوی دیگر چرخیدن. غلتیدن(مصدر بسیط): غلت خوردن، چرخیدن از پهلو به پهلو. غلتید: غلت خورد.
گشت: گشتن فرگشت: فرگشتن ضمیر های گوناگون: من فرگشتم، تو فرگشتی، او فرگشت، ما فرگشتیم، شما فرگشتید، آنها فرگشتند. دستوری: بِفرگرد.