دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٧٢١
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٨٤٥
لایک
لایک
١٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٩٠
رتبه
رتبه در بپرس
٣٤٢
لایک
لایک
١٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

تمرین کردن، تکرار کردن، تکلیف نوشتن، مشق حل کردن. مشق کردن اگر بر سنّت معروف و معمول باشد زیانی ندارد، اما این دخترخانم تمرین نمی کرد، بالبدیهه قطع ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

به اضافهٔ، در ( گزارش گمان شکن ) برای جمع کردن بکار رفته: دو افزون بر دو می شود چهار.

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

نخیز: کمین، کمین گاه نبینید پیری که جان مرا نشسته ست چون شیری اندر نخیز ( مسعود سعد سلمان ) یکی اژدهای دمنده چو بادی یکی در نخیزی خزنده چو ماری ( ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

کرانگی: کناره جویی، دوری و فاصله گرفتن از چیزی. گر در سفرِ یگانگی خواهد بود از جمع چرا کرانگی خواهد بود؟ ( عطار ) مختارنامه به تصحیح شفیعی کدکنی؛ ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

آن که حیوانات شکاری را به سوی نخچیرگاه می راند: نخچیروالان از راه های دور درندگان را به آن جای می راندند و میان دیوار و آب دجله محصور می شدند. بن خا ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

٣ رأی
تیک ٧ پاسخ
٢١٥ بازدید

کنجکاوی راجع به شباهت ها

١ ماه پیش
٢ رأی

دو دلیل دارد ۱_ هم‌ریشگی: زبان‌های ایرانی و هندی همگی از خانواده‌ی زبان های هندواروپایی هستند و ریشه مشترکی دارند، در نتیجه لفظ‌ها و واژگان همانند بسیاری در خود دارند. ۲_نفوذ پارسی به عنوان زبان رسمی و درباری هند: پارسی بیش از هفتصد سال زبان رسمی و درباری هندوستان بوده و به‌طبع واژگان بسیاری از زبان درباریان و فرهیختگان به زبان عوام راه پیدا می‌کند.

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
١٨٩ بازدید

برای من یکپرسش پیش اومده که ایا ریشه واژه گذشته عربی هست یا پارسی؟  چون هم گ داره هم ذ داره از این دیدگاه نمیشه  نمایان کرد. 

١ ماه پیش
٢ رأی

گذشته واژه‌ای پارسی‌ست وز کارواژه‌ی «گذشتن» به دست آمده.  درباره ذال هم باید گفت که در گذشه ذال در پارسی وجود داشته منتها در گذر زمان در بیشتر موارد به دال تبدیل شده مگر در آذر و آذرخش و گذشتن و ...

١ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
١٧٠ بازدید

منظور دست زدن برای تشویق است.

٢ ماه پیش
١ رأی

خنبک زدن:  دست زدن و اظهار شادی کردن. در تماشای دل بدگوهران میزدی خنبک بر آن کوه گران. (مولانا)

٢ ماه پیش
١ رأی
تیک ٤ پاسخ
١٣٥ بازدید

معنی غلتید چیه؟ 

٣ ماه پیش
٣ رأی

غلت: روی زمین از پهلویی به پهلوی دیگر چرخیدن. غلتیدن(مصدر بسیط): غلت خوردن، چرخیدن از پهلو به پهلو. غلتید: غلت خورد.

٣ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٧٦ بازدید

مصدر برای «فرگشت» چی میشه ؟ فرگشتیدن ؟

٤ ماه پیش
٣ رأی

گشت: گشتن فرگشت: فرگشتن ضمیر های گوناگون: من فرگشتم، تو فرگشتی، او فرگشت، ما فرگشتیم، شما فرگشتید، آنها فرگشتند. دستوری: بِفرگرد.

٤ ماه پیش