پیشنهادهای دارا (١١٧)
بام و بوم ۱_سقف و کف خانه: دل خزینهٔ توست شاید کاندرو از بهر دین بام و بوم از علم سازی وز خرد پرهون کنی ( ناصر خسرو ) ۲_آسمان و کرهٔ زمین: درین بام ...
کسری فرمود تا وی ( بزرگ مهر ) را در خانه ای کردند سخت تاریک چون گوری و به آهنِ گران او را ببستند و صوفی سخت در وی پوشیدند و هر روز دو قرص جو و یک کَف ...
شعری زیبا از استاد شفیعی کدکنی که در آن این واژه بکار رفته. ( بگو به باران ) : ببارد امشب بشوید از رخ غبار این کوچه باغ ها را که در زلالش سحربجوی ...
فعل هشتن در مازندرانی به ریخت بیِشتِن باقی مانده است، امری اش می شود بیِل.
میبدی این ترکیب را در کشف الاسرار بکار برده: بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. که ترجمهٔ �بسم الله الرحمن الرحیم� است، فراخ بخشایش ترجمهٔ واژه الرحمن ...
تا ابوسعید سرباز نهادی گفتمی که در خواب شد من نیز بخفتمی. تذکره الاولیا، ذکر شیخ ابوسعید ابوالخیر.
گل نعمتی ست هدیه فرستاده از بهشت مردم کریم تر شود اندر نعیم گل ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل ؟ ( کسایی )
نعمت فردوس یک لفظ متینش را ثمر گنج بادآورد یک بیت مدیحش را ثمن ( منوچهری )
خر صداست که ناخودآگاه در خواب در می آید: خرخر، خروپف. ناس هم ریختی ست از نُس به معنای دهان. خرناس یعنی خرخری که از دهان می آید.
از چه با من نشوی یار، چه می پرهیزی؟ یار شو با من بیمار، چه می پرهیزی؟ چیست مانع ز من زار، چه می پرهیزی؟ بگشا لعل شکربار، چه می پرهیزی؟ حرف زن، ای ...
جدای از تحریک و ترغیب، گاه به معنای انگیزه و علت هم آمده: گفتند: یا رسول الله چون است که این کلمات را فراوان قرائت می فرمایی؟ فرمود: همانا مرا به س ...
به راز گفتن، سخن محرمانه گفتن، سخن پوشیده گفتن، حرف پنهانی زدن.
براز یا به راز، در شاهنامه به معنای محرمانه و مخفیانه آمده: چنین گفت ضحاک را ارنواز که شاها چه بودت بگویی براز
بیرونیدن/برونیدن: خارج کردن، برآهیختن، برکشیدن طرزی! سخن وران جهان آرمیده اند تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف ( طرزی افشار )
دوریدن: دور شدن در خودی ها از خدای خویش می دوریم کو شحنهٔ عشقی که تا مارا برون آود ز ما ( طرزی افشار )
سختن ( سنجیدن ) برابر های درخوری برای نقد و انتقادند: سختن ( سنجیدن ) ، خرده گرفتن، ارزیابی کردن: نقد کردن، انتقاد کردن، خوبی و بدی چیزی را آشکار ساخ ...
همهٔ هستی ، همهٔ جان و تن ، همچنین اصطلاح کهن و زیبای � همگیِ خویش � که در قابوسنامه آمده .