تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بام و بوم ۱_سقف و کف خانه: دل خزینهٔ توست شاید کاندرو از بهر دین بام و بوم از علم سازی وز خرد پرهون کنی ( ناصر خسرو ) ۲_آسمان و کرهٔ زمین: درین بام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسری فرمود تا وی ( بزرگ مهر ) را در خانه ای کردند سخت تاریک چون گوری و به آهنِ گران او را ببستند و صوفی سخت در وی پوشیدند و هر روز دو قرص جو و یک کَف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعری زیبا از استاد شفیعی کدکنی که در آن این واژه بکار رفته. ( بگو به باران ) : ببارد امشب بشوید از رخ غبار این کوچه باغ ها را که در زلالش سحربجوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فعل هشتن در مازندرانی به ریخت بیِشتِن باقی مانده است، امری اش می شود بیِل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میبدی این ترکیب را در کشف الاسرار بکار برده: بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. که ترجمهٔ �بسم الله الرحمن الرحیم� است، فراخ بخشایش ترجمهٔ واژه الرحمن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا ابوسعید سرباز نهادی گفتمی که در خواب شد من نیز بخفتمی. تذکره الاولیا، ذکر شیخ ابوسعید ابوالخیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل نعمتی ست هدیه فرستاده از بهشت مردم کریم تر شود اندر نعیم گل ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم وز گل عزیزتر چه ستانی به سیم گل ؟ ( کسایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نعمت فردوس یک لفظ متینش را ثمر گنج بادآورد یک بیت مدیحش را ثمن ( منوچهری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خر صداست که ناخودآگاه در خواب در می آید: خرخر، خروپف. ناس هم ریختی ست از نُس به معنای دهان. خرناس یعنی خرخری که از دهان می آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از چه با من نشوی یار، چه می پرهیزی؟ یار شو با من بیمار، چه می پرهیزی؟ چیست مانع ز من زار، چه می پرهیزی؟ بگشا لعل شکربار، چه می پرهیزی؟ حرف زن، ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدای از تحریک و ترغیب، گاه به معنای انگیزه و علت هم آمده: گفتند: یا رسول الله چون است که این کلمات را فراوان قرائت می فرمایی؟ فرمود: همانا مرا به س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به راز گفتن، سخن محرمانه گفتن، سخن پوشیده گفتن، حرف پنهانی زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

براز یا به راز، در شاهنامه به معنای محرمانه و مخفیانه آمده: چنین گفت ضحاک را ارنواز که شاها چه بودت بگویی براز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیرونیدن/برونیدن: خارج کردن، برآهیختن، برکشیدن طرزی! سخن وران جهان آرمیده اند تا تیغ طرز تازه برونیدی از غلاف ( طرزی افشار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوریدن: دور شدن در خودی ها از خدای خویش می دوریم کو شحنهٔ عشقی که تا مارا برون آود ز ما ( طرزی افشار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سختن ( سنجیدن ) برابر های درخوری برای نقد و انتقادند: سختن ( سنجیدن ) ، خرده گرفتن، ارزیابی کردن: نقد کردن، انتقاد کردن، خوبی و بدی چیزی را آشکار ساخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همهٔ هستی ، همهٔ جان و تن ، همچنین اصطلاح کهن و زیبای � همگیِ خویش � که در قابوسنامه آمده .