اسم دختر فارسی - صفحه 23
جواهر ماه
دختر
ترکی، فارسی شب آرا
آراینده شب
دختر
فارسی شب افروز
ماه، زیباروی، درخشنده
دختر
فارسی شب دخت
دختر شب
دختر
فارسی شب ناز
زیبایی شب، ناز شب
دختر
فارسی شبدیز
شب رنگ، ( در قدیم ) سیاه رنگ ( اسب )، ( در موسیقی ایرانی ) از الحان باربد، کنایه از آسمان، زمانه، ر ...
دختر
فارسی شبدیس
مانند شب
دختر
فارسی شرمین دخت
دختر با حجب و حیا، ( شَرمین، دخت = دختر )، ( شَرمین + دخت = دختر )، دختر با حُجب و حیا، دختر باحیا ...
دختر
فارسی شروانه
نام دایه مه پری در داستان سمک عیار
دختر
فارسی شری
منطقه ای در همدان
دختر
فارسی شرین
در گویش سمنان شیرین
دختر
فارسی شمس ایران
شمس ( عربی ) ایران ( فارسی ) خورشید ایران
دختر
عربی، فارسی شمینا
عطر آگین و خوشبو
دختر
فارسی، عربی شناز
لطیف و نازنین، شیناز، مرکب از شی ( شبنم ) +ناز
دختر
فارسی شنایا
همه چیز دان
دختر
فارسی شه گل
بهترین گل، گلِ شاهانه، شاهگل
دختر
فارسی
گل شهددخت
دختر شیرین، شهد ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین
دختر
فارسی، عربی شهدیس
شاهزاده خانم، درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است
دختر
فارسی شهراز
راز بزرگ، راز شکوهمند، راز بزرگ و شکوهمند
دختر
فارسی شهرآشوب
آن که در شهر ایجاد فتنه و آشوب می کند، بسیار زیبا و دلربا، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
دختر، پسر
فارسی شهرزادزهرا
ترکیب دو اسم شهرزاد و زهرا ( زاده شهر و نیکو )
دختر
فارسی، عربی شهرگل
گل شهر
دختر
فارسی شهنواز
مورد نوازش شاه قرار گرفته
دختر
فارسی شوخ شنگ
نام دختری در رمان تبریز مه آلود
دختر
فارسی شورآفرین
ایجاد کننده هیجان و شوق
دختر
فارسی شکال
در گویش مازندران آهو
دختر
فارسی شکربانو
بانوی شیرین و زیبا، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + بانو ( فارسی ) بانوی شیرین و زیبا
دختر
فارسی، سانسکریت، عربی شکردخت
دختر شیرین، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین
دختر
فارسی، سانسکریت شکرناز
دارای ناز و غمزه دلپذیر، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + ناز ( فارسی ) دارای ناز و غمزه دلپذیر
دختر
فارسی، سانسکریت شکوه دخت
دختر باوقار
دختر
فارسی شکوه زهرا
ترکیب دو اسم شکوه و زهرا ( بزرگی و روشن تر )، از نام های مرکب، شکوه و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شکوه ناز
آن که دارای شکوه و زیبایی است
دختر
فارسی شکیبه
بردبار و صبور
دختر
فارسی شیدر
آن که چهره ای زیبا و درخشان دارد، آن که چهره ای زیبا و درشان دارد
دختر
فارسی شیدسا
همانند خورشید، مثل خورشید
دختر
فارسی شیدفر
دارای فر و شکوه درخشان، ( به مجاز ) نیک و بخت و خوش اقبال
دختر
فارسی شیرات
آواز، ترانه
دختر
فارسی، آشوری شیراز
نام شهرستانی در استان فارس، بقعه ی شاهچراغ، آرامگاه های سعدی و حافظ در آنجا و بسیاری از بناهای تاری ...
دختر
فارسی شیرزن
زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
دختر
فارسی شیرین بانو
بانوی زیبا و دلنشین
دختر
فارسی شیرین جهان
مرکب از شیرین ( مطبوع، دلنشین ) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار
دختر
فارسی شیرین زاد
ویژگی آن که عزیز و گرامی است، ( به مجاز ) ویژگی آن که عزیز و گرامی است و تولدش دلپذیرش و دلنشین است
دختر
فارسی شیرین گل
گل زیبا
دختر
فارسی شیناب
سعی و کوشش جد وجهد، شینا، شناوری
دختر
فارسی شیناز
لطیف و نازنین، شناز، مرکب از شی ( شبنم ) + ناز
دختر
فارسی شیوادخت
دختری که با فصاحت و شیوایی سخن می گوید، ( شیوا، دخت = دختر )، ویژگی دختری که با فصاحت و شیوایی سخن ...
دختر
فارسی صاباح گل
صاباح ( ترکی ) + گل ( فارسی ) مرکب از صاباح ( صبح ) + گل
دختر
ترکی، فارسی صبح چهر
صبح چهره، صبح ( عربی ) + چهره ( فارسی ) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد
دختر
عربی، فارسی صبح چهره
صبح ( عربی ) + چهره ( فارسی ) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد
دختر
عربی، فارسی صبرناز
مرکب از صبر بردباری، ناز زیبا، صبر ( عربی ) + ناز ( فارسی ) مرکب از صبر بردباری + ناز زیبا
دختر
فارسی، عربی صبرین
صبور و شکیبا، ( صبر، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صبر
دختر
فارسی، عربی صبرینا
صبور و شکیبا، [صبر، ین ( پسوند نسبت )، الف اسم ساز]، منسوب به صبر
دختر
فارسی، عربی صبرینه
صبور و شکیبا، ( صبر، اینه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صبر، ( عربی ـ فارسی ) ( صبر + اینه ( پسوند نسب ...
دختر
فارسی، عربی صدپر
گل سرخ
دختر
فارسی صفاناز
آن که دارای یکرنگی و زیبایی است، صفا ( عربی ) + ناز ( فارسی ) آن که دارای یکرنگی و زیبایی است
دختر
فارسی، عربی صنم بر
خوش اندام، دلدار، صنم ( عربی ) + بر ( فارسی ) مرکب از صنم ( بت ) + ( آغوش )
دختر، پسر
فارسی، عربی صنم دخت
دختر زیبارو و دلبر، صنم ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر زیبارو و دلبر
دختر
فارسی، عربی صنم رو
آن که دارای صورت زیبا و دلبرانه است، صنم ( عربی ) + دخت ( فارسی ) آن که دارای صورت زیبا و دلبرانه ا ...
دختر
فارسی، عربی صنم گل
مرکب از صنم ( بت )، گل، صنم ( عربی ) گل ( فارسی ) مرکب از صنم ( بت ) + گل
دختر
فارسی، عربی
گل صنم ناز
دلبر زیبا و عشوه گر، صنم ( عربی ) + ناز ( فارسی ) دلبر زیبا و عشوه گر
دختر
فارسی، عربی صنیعا
منسوب به صنیع، ساخته شده، ( صنیع = ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه، احسان و نیکی، الف ( پس ...
دختر
فارسی، عربی طره خاتون
طره ( عربی ) + خاتون ( فارسی ) مرکب از طره ( زلف ) + خاتون ( بانو )، کنایه از بانوییست که دارای موه ...
دختر
عربی، فارسی طلاسان
مانند زر، طلا ( عربی ) + سان ( فارسی ) مانند زر
دختر
فارسی، عربی طلاگون
مانند طلا، مانند زر، طلا ( عربی ) + گون ( فارسی ) مانند طلا
دختر
فارسی، عربی طلاناز
زیبا چون طلا، طلا ( عربی ) + ناز ( فارسی ) زیبا چون طلا
دختر
فارسی، عربی طیلا
شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، مویز، یا خرما به دست می آید، می پخته شده
دختر
فارسی ظفردخت
مرکب از ظفر ( پیروز )، دخت ( دختر )، ظفر ( عربی ) + دخت ( فارسی ) مرکب از ظفر ( پیروز ) + دخت ( دخت ...
دختر
فارسی، عربی عالم تاج
عالم ( عربی ) + تاج ( فارسی ) آن که چون تاجی بر سر عالم می درخشد
دختر
عربی، فارسی عجب نوش
عجب ( عربی ) + نوش ( فارسی ) نام زنی در منظومه خسروشیرین
دختر
عربی، فارسی عزت بانو
عزت ( عربی ) + بانو ( فارسی ) بانوی گرامی و ارجمند
دختر
عربی، فارسی عزت زمان
عزت ( عربی ) + زمان ( فارسی )، عزت الزمان
دختر
عربی، فارسی عطرسای
معطر و خوشبو کننده، عطر ( عربی ) + سا ( فارسی )
دختر
فارسی، عربی غزل ناز
شعر عاشقانه زیبا، غزل ( عربی ) + ناز ( فارسی ) مرکب از غزل ( شعرعاشقانه ) + ناز ( زیبا )
دختر
فارسی، عربی فارمیس
نام دختر کورش و همسر داریوش اول
دختر
فارسی
تاریخی و کهن فاسیروس
نام دختر اردشیر درازدست پادشاه هخامنشی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن فاطمه آوا
ترکیب دو اسم فاطمه و آوا ( رانده شده از آتش و آواز )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه جانا
ترکیب دو اسم فاطمه و جانا ( رانده شده از آتش و ای عزیز )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه دیبا
ترکیب دو اسم فاطمه و دیبا ( رانده شده از آتش و نوعی پارچه ابریشمی )، از نام های مرکب، ا فاطمه و دیب ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه ستایش
ترکیب دو اسم فاطمه و ستایش ( رانده شده از آتش و ستودن )، از نام های مرکب، فاطمه و ستایش
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه سرور
ترکیب دو اسم فاطمه و سرور ( رانده شده از آتش و آنکه مورد احترام است )، از نام های مرکب، فاطمه و سرور
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه یاسمین
ترکیب دو اسم فاطمه و یاسمین ( رانده شده از آتش و یاسمن )، از نام های مرکب، فاطمه و یاسمین
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فام گل
به رنگ گل
دختر
فارسی فخرایران
فخر ( عربی ) + ایران ( فارسی ) مایه سربلندی ایران
دختر
عربی، فارسی فخرگل
مایه نازش گل، فخر ( عربی ) + گل ( فارسی ) مایه نازش گل
دختر
فارسی، عربی
گل فدیا
هدیه ای از طرف خداوند
دختر
فارسی فراچهر
دارای چهره و رویی برجسته و زیبا، مرکب از فرا ( بالاتر ) + چهر ( صورت )
دختر
فارسی فرآذر
شکوه آتش
دختر
فارسی فرارنگ
فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
دختر
فارسی
تاریخی و کهن فرازنده
بالابرنده و افرازنده، ( صفت فاعلی از فراختن )، ( در قدیم ) افرازنده، بر پادارنده
پسر، دختر
فارسی فران
پرواز
دختر
فارسی فربو
مرکب از فر ( شکوه )، بو، مرکب از فر ( شکوه ) + بو
دختر
فارسی فرپرک
شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می گویند
دختر
فارسی فرجهان
شکوه دنیا
دختر
فارسی
تاریخی و کهن فرچهر
زیبارو، ( فَر، چهر = چهره )، دارای چهره ی با شأن و شکوه، دارای حسن و زیبایی
دختر
فارسی فرح بانو
فرح ( عربی ) + بانو ( فارسی ) بانوی شادمان
دختر
عربی، فارسی فرح سا
کامروا و خوشبخت، ( فرح، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل فرح و شادمانی و سرور
دختر
فارسی، عربی فرحتاج
تاج شادی، فرح ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فرح ( شادمانی ) + تاج
دختر
فارسی، عربی فرخ بانو
بانوی بزرگوار و فرخنده
دختر
فارسی فرخ بخت
نیک بخت، خوشبخت
دختر
فارسی فرخ بخش
بخشنده بزرگوار، نام یکی از بهدینان یزد که در سال هشتادو هشت یزگردی می زیسته
دختر
فارسی