اسم دختر عربی - صفحه 12

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

فاطمه محدثه/f.-mohaddese/

ترکیب دو اسم فاطمه و محدثه ( رانده شده از آتش و سخن گو )، از نام های مرکب، فاطمه و محَدّثه


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
فاطمه مطهره/f.-motahhare/

ترکیب دو اسم فاطمه و مطهره ( رانده شده از آتش و پاک )، از نام های مرکب، فاطمه و مطهّره


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
فاطمه مهدا/fatemeh-mahda/

ترکیب دو اسم فاطمه و مهدا ( رانده شده از آتش و آرامش شب )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
فاطمه یاسمین/f.-yāsamin/

ترکیب دو اسم فاطمه و یاسمین ( رانده شده از آتش و یاسمن )، از نام های مرکب، فاطمه و یاسمین


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
فایحه/fayehe/

مؤنث فایح


دختر

عربی
فایزه، فائزه

مؤنث فائز، نایل، رستگار


دختر

عربی
فخرآفاق

باعث سرافرازی آسمان


دختر

عربی
فخرالسادات/fakhrossadat/

سبب سربلندی سیدها


دختر

عربی
فخرالملوک/fakhr-ol-moluk/

مایه سربلندی و افتخار پادشاهان


دختر

عربی
فخرالنسا/fakhr-on-nesa/

سبب سربلندی زنان


دختر

عربی
فخرایران

فخر ( عربی ) + ایران ( فارسی ) مایه سربلندی ایران


دختر

عربی، فارسی
فخرگل/fakhrgol/

مایه نازش گل، فخر ( عربی ) + گل ( فارسی ) مایه نازش گل


دختر

فارسی، عربی

گل
فرح بانو

فرح ( عربی ) + بانو ( فارسی ) بانوی شادمان


دختر

عربی، فارسی
فرح سا/f.-sā/

کامروا و خوشبخت، ( فرح، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل فرح و شادمانی و سرور


دختر

فارسی، عربی
فرح سیما/f.-simā/

ترکیب دو اسم فرح و سیما ( شادمانی و چهره )، ( فرح، سیما )، آن که چهره اش شاداب است، ( به مجاز ) شاد ...


دختر

عربی
فرح نسا/f.-nesā/

ترکیب دو اسم فرح و نسا ( خوشحالی و زنان )، ( فرح، نسا )، زنی که موجب شادی و شادمانی باشد، شادی آور، ...


دختر

عربی
فرحتاج/farah-taj/

تاج شادی، فرح ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فرح ( شادمانی ) + تاج


دختر

فارسی، عربی
معطر/moeattar/

عطرآگین، عطرآمیز، خوش بو، آغشته به چیزی خوشبو، ( در شیمی ) آروماتیک ( نوع خاص از ترکیب های آلی که ب ...


دختر

عربی
مفرح/mofarreh/

فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، ( طب قدیم ) داروی مقوی قلب، شادی آور، نشاط آور، ( در پزشکی قدیم ) دار ...


دختر

عربی
ملائک/malā’ek/

ملک، فرشتگان، ( عربی ) ( جمعِ مَلَـک و مَـلأک )، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) فرشته


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مناهل/manahal/

چشمه ها


دختر

عربی
نابت/nābet/

نورسته، رویاننده، روینده، تازه ٔ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود، تازه از هر چیز که بروید و کوچک ب ...


دختر

عربی
نزیه/nazih/

پاک، پاکیزه، پاک دامن، جای باصفا، نیکو، ( در قدیم ) با صفا، خرّم


دختر

عربی
هدیر/hadir/

آواز کبوتر، صدای رعد و برق، تکرار صدا در حنجره، بانگ کردن شتر، بانگ شتر


دختر

عربی
تداعی/tadaei/

یادآوری و بخاطر آوردن در ذهن


دختر

عربی
تسکین/taskin/

ساکن و آرام قرار دادن کسی را


دختر

عربی
تقدیر/taghdir/

سرنوشت


دختر، پسر

عربی
تقوا/taqvā/

ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز، پارسایی، ( عربی، تقوی ) نگه داشتن خود از گناه و اطاعت ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
تندر/tan dor/

آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر دارد، تن ( فارسی ) + در ( عربی ) آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر ...


دختر

فارسی، عربی
ثانیه/saniye/

واحد اندازه گیری زمان


دختر

عربی
ثروت/servat/

دارایی، توانگری، دولت


دختر

عربی
فرهت/farhat/

شأن، شوکت و شکوهمندی، فراهت صورت دیگری از فراهت


دختر

فارسی، عربی
فریحا/fariha/

شادی و خوشحالی


دختر

عربی
فلک تاج

فلک ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فلک ( آسمان ) + تاج


دختر

فارسی، عربی
فلک وش

فلک ( عربی ) + وش ( فارسی ) مانند آسمان بلند و رفیع


دختر

فارسی، عربی
جیحون/jeyhun/

رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
حسینیه/hoseiniyeh/

خوب، نیکو


دختر

عربی
حمرا/hamra/

سرخ رنگ


دختر

عربی
حور/hur/

زن زیبای بهشتی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
قاهره/ghahere/

مؤنث قاهر، نام پایتخت مصر


دختر

عربی
قدم خیر/ghadam-kheyr/

خوش قدم، نیک قدم، آن که دارای قدم مبارک است


دختر

عربی
قرة العین/qorratoleeyn/

آن که موجب روشنایی چشم است، نور دیده، ( به مجاز ) فرزند عزیز، ( اَعلام ) زرین تاج دختر محمّدصالح قز ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
قمر الملوک/ghamar-ol-moluk/

آن که میان پادشاهان چون ماه می درخشد


دختر

عربی

تاریخی و کهن
قمر تاج/ghamar-taj/

تاج ماه، قمر ( عربی ) + تاج ( فارسی ) تاج ماه


دختر

فارسی، عربی
قمرناز/ghamar naz/

ماه ناز، اسمی است مرکب عربی فارسی دخترانه به معنی ماه ناز، قمر ( عربی ) + ناز ( فارسی ) آن که چون م ...


دختر

فارسی، عربی
خوش لقا

خوش ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش صورت، زیبا


دختر

فارسی، عربی
درا/dor®ā/

منسوب به در، ( مجاز ) قیمتی و گران قیمت، ( در = مروارید، لؤلؤ، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
دره/dorre/

مروارید بزرگ، یک دانه مروارید


دختر

عربی
گل میس/gol mais/

زیبا و لطیف، ( گل، مَیس = نام درختی، داغداغان )، گلِ درخت مَیس، گلِ درخت داغداغان


دختر

فارسی، عربی

گل
گل نسیم/gol nasim/

بوی خوش، عطر گل، عطر آگین چون گل، [گل، نسیم = ( در قدیم ) بوی خوش]، بوی خوشِ


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گوهر ملک/gohar malek/

پادشاه زاده، گوهر ( فارسی ) + ملک ( عربی ) پادشاه زاده


دختر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
گوهرالشریعه/go(w)harroššariee/

شخص ( زن ) والا و نفیس در شریعت و دین


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
گوهرسمانه/gowhar-samaneh/

ترکیب دو اسم گوهر و سمانه ( نوعی سنگ قیمتی و مخفف آسمان )


دختر

فارسی، عربی
گیتی فروغ/g.-foruq/

ترکیب دو اسم گیتی و فروغ ( جهان و روشنی )، نور و روشنایی دنیا، ( به مجاز ) خورشید، ( به مجاز ) زیبا ...


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
لیبه/libe/

عاقل، خردمند، مؤنث لبیب


دختر

عربی
لیلا زکیه/l.-zakiye/

ترکیب دو اسم لیلا و زکیه ( شب طولانی و پاک )، ( اسم مرکب ) ( لیلا، زکیه )، لیلای پاک و پاک دامن، ( ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
لیلماه/lilmah/

ماه شب


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
رایحه/rāyehe/

بوی خوش، بوی خوب، بو


دختر

عربی
ردا/rada/

عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد


دختر

عربی
رزین/razin/

محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو ر ...


دختر، پسر

عربی
رمان/roman/

انار


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
زعفران

گیاهی علفی، چند ساله، و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد


دختر

عربی
لینه/layene/

نرم، ملایم، مطیع و نرم خوی، ( مؤنث لیّن )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ساحر/saher/

سحرکننده، افسونگر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ساحره/sahere/

سحر کننده، افسونگر


دختر

عربی
ساقه/sāqe/

بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...


دختر

عربی

طبیعت
سبزه قبا

سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز


دختر

فارسی، عربی
سلطنت/saltanat/

پادشاهی، فرمانروایی


دختر

عربی
سمین/samin/

ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود


دختر

عربی
سنور/sennor/

مهتر، بزرگ


دختر

عربی
سیرت/sirat/

شیوه ی رفتار، خلق و خو، ( در قدیم ) روش، طریقه، روش تفکر و نگرش فلسفی، مذهب


دختر

عربی
شباب/šabāb/

جوانی، مرد جوان، ( در موسیقی ایرانی ) نام پرده ای


پسر، دختر

عربی
شفاعت/še(a)fāat/

پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبن ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شفقت/šafe(a)q(q)at/

مهربانی، عطوفت


دختر

عربی
ماه ثمین/mah-samin/

ترکیب دو اسم ماه و ثمین ( دختر زیباروی و با ارزش )


دختر

فارسی، عربی
ماه ستی/m.-satti/

ترکیب دو اسم ماه و ستی ( زیبا و بانو )، ( ماه، ستّی ( مخفف سیدتی ) ) ماه خانم، ماه بانو


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
ماه فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم ماه و فروغ ( زیبا و روشنی )، فروغ و روشنایی ماه، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
ماهنور/mah-nur/

دارای درخشش ماه


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
متانه/matāne/

وقار و سنگینی، [قدیمی] محکم بودن، [قدیمی] نیرومندی، پایداری، استواری، متانت


دختر

عربی
مجیبه/mojibe/

مونث مُجیب، پاسخ گو، روا کننده حاجت


دختر

عربی
مجیده/majide/

بزرگوار، بلند مرتبه


دختر

عربی
مجیرا/mojirā/

مجیر، پناه دهنده، ( عربی ) ( مؤنث مجیر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
محدثه زهرا/m.-zahrā/

ترکیب دو اسم محدثه و زهرا ( سخن گو و روشن تر )، از نام های مرکب، ه محدّثه و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شیمه/šime/

طینت، سرشت، ( در قدیم ) عادت و طبیعت، خوی، خصلت


دختر

عربی
صباحت/sabahat/

زیبایی، جمال


دختر

عربی
صحو/sahv/

حالت هوشیاری سالک پس از بی خودی


دختر

عربی
صدا

انعکاس صوت، پژواک


دختر

عربی
طرب انگیز

طرب ( عربی ) + انگیز ( فارسی )، مسرت بش، شادی آور، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر

عربی، فارسی
طره

موی پیشانی، زلف


دختر

عربی
عدن/adn/

بهشت زمینی، جاویدان، ( در قدیم ) ( در ادیان ) جاویدان [بهشت]


دختر، پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
عفاف/afaf/

پرهیزکاری، پاکدامنی


دختر

عربی
عفیف/afif/

پای بند به اصول اخلاقی، پارسا و پرهیزکار، دارای عفت، ( عفت، به علاوه پای بند به اصول اخلاقی، پرهیزک ...


پسر، دختر

عربی
عناب

میوه ای به رنگ قرمز که خواص درمانی فراوانی دارد


دختر

عربی
عنبر/anbar/

ماده ای چرب، خوشبو، و معطر، و معطر که از معده یا روده نوعی ماهی گرفته می شود و امروزه در عطرسازی به ...


دختر

عربی
عنقا/angha/

مرغی افسانه ای، سیمرغ


دختر

عربی
غزوه/qazve/

جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر در آن شرکت میکرد، ( در قدیم ) جنگی که مسلمانان با کافر ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
غمزه/ghamze/

کرشمه، ناز، حرکت چشم و ابرو برای برانگیختن توجه دیگری


دختر

عربی
غنج/ghanj/

کرشمه، ناز


دختر

عربی
غوغا/ghogha/

صدای بلند، بانگ و فریاد


دختر

عربی
فاکهه/fākehe/

میوه، ( در قدیم ) میوه ( خرما، انگور، انار و غیره )، نوعی حلوا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر