اسم دختر عربی - صفحه 9
شادی، شادان شدن، به وجد آمدن، وجد آمدن، به فتح الف
دختر
عربی تیما
دشت، بیابان، دشت و بیابان
دختر، پسر
عربی
طبیعت آب حیات
در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد، آب ( فارسی ) + حیات ( عربی ) در افسانه ها آب زندگانی ...
دختر
فارسی، عربی ارم
دختر زیبا و با طراوت، باغی که بنا به روایات شدّاد ساخته بود و مَثَل و مظهر سرسبزی و خرّمی است، نام ...
دختر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی اشتیاق
رغبت بسیار، شوق، آرزومندی، ( در تصوف ) کشش و مجذوب شدن عاشق به معشوق
دختر
عربی اعراف
جایی بین بهشت و دوزخ، ( در ادیان ) در اعتقاد برخی از مذاهب، برزخ، سوره ی هفتم از قرآن کریم دارای دو ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آفت
بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری
دختر
عربی الله نظر
کسی که نظرکرده خداست
دختر
فارسی، عربی اکسیر
کیمیا، جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر می دهد و کامل تر سازد
دختر
عربی، یونانی
تاریخی و کهن اکلیل
تاج
دختر
عربی ایثار
از خود گذشتگی، فداکاری، برگزیدن، بخشش، عطا، کرامت کردن، نفع دیگری با دیگران را بر نفع خود ترجیح داد ...
دختر، پسر
عربی بعثت
برانگیختن و به کاری واداشتن، زنده کردن، انتصاب پیامبر اسلام ( ص ) به مقام نبوت از سوی خداوند
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بلورین
شفاف و درخشان مانند بلور، بلوری، به شکل بلور، ساخته شده از بلور، ( به مجاز ) شفاف و درخشان، بلور ( ...
دختر
فارسی، عربی تداعی
یادآوری و بخاطر آوردن در ذهن
دختر
عربی تسکین
ساکن و آرام قرار دادن کسی را
دختر
عربی تقدیر
سرنوشت
دختر، پسر
عربی تقوا
ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز، پارسایی، ( عربی، تقوی ) نگه داشتن خود از گناه و اطاعت ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی تندر
آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر دارد، تن ( فارسی ) + در ( عربی ) آن که بدنی سفید و درخشان چون دُر ...
دختر
فارسی، عربی تکذبان
شما دو گروه تکذیب می کنید
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ثانیه
واحد اندازه گیری زمان
دختر
عربی ثروت
دارایی، توانگری، دولت
دختر
عربی جیحون
رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه
پسر، دختر
عربی، فارسی
طبیعت حسینیه
خوب، نیکو
دختر
عربی حمرا
سرخ رنگ
دختر
عربی حور
زن زیبای بهشتی
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی خوش لقا
خوش ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش صورت، زیبا
دختر
فارسی، عربی درا
منسوب به در، ( مجاز ) قیمتی و گران قیمت، ( در = مروارید، لؤلؤ، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ...
دختر
فارسی، عربی دره
مروارید بزرگ، یک دانه مروارید
دختر
عربی رایحه
بوی خوش، بوی خوب، بو
دختر
عربی ردا
عقل یا خرد، به کسر ر، چادر، رو انداز، در اصطلاحات رزمی شمشیر یا کمان، همچنین عقل یا خرد
دختر
عربی رزین
محکم، استوار، متین، باوقار، ساکت، آرام، موقر، سنگین، خوش نظر، خوش فکر، نیک رأی، ( اَعلام ) نام دو ر ...
دختر، پسر
عربی رضوا
نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب
دختر
عربی رمان
انار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی زعفران
گیاهی علفی، چند ساله، و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد
دختر
عربی ساحر
سحرکننده، افسونگر
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ساحره
سحر کننده، افسونگر
دختر
عربی ساقه
بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...
دختر
عربی
طبیعت سبزه قبا
سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز
دختر
فارسی، عربی سلطنت
پادشاهی، فرمانروایی
دختر
عربی سمین
ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود
دختر
عربی سنور
مهتر، بزرگ
دختر
عربی سیرت
شیوه ی رفتار، خلق و خو، ( در قدیم ) روش، طریقه، روش تفکر و نگرش فلسفی، مذهب
دختر
عربی شباب
جوانی، مرد جوان، ( در موسیقی ایرانی ) نام پرده ای
پسر، دختر
عربی شفاعت
پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبن ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شفقت
مهربانی، عطوفت
دختر
عربی شهیدا
شاهد، حاضر، کسی که در راه خدا کشته شود، ( شهید، الف اسم ساز )، ( در عرفان ) آن که در پرتو تجلیات مع ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شکورا
منسوب به شکور، بسیار شکر کننده، ( شکور، ا ( پسوند یا اسم ساز ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شیمه
طینت، سرشت، ( در قدیم ) عادت و طبیعت، خوی، خصلت
دختر
عربی صباحت
زیبایی، جمال
دختر
عربی صحو
حالت هوشیاری سالک پس از بی خودی
دختر
عربی صدا
انعکاس صوت، پژواک
دختر
عربی صوما
روزه
دختر
عربی طرب انگیز
طرب ( عربی ) + انگیز ( فارسی )، مسرت بش، شادی آور، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
دختر
عربی، فارسی طره
موی پیشانی، زلف
دختر
عربی عدن
بهشت زمینی، جاویدان، ( در قدیم ) ( در ادیان ) جاویدان [بهشت]
دختر، پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی عفاف
پرهیزکاری، پاکدامنی
دختر
عربی عفیف
پای بند به اصول اخلاقی، پارسا و پرهیزکار، دارای عفت، ( عفت، به علاوه پای بند به اصول اخلاقی، پرهیزک ...
پسر، دختر
عربی عناب
میوه ای به رنگ قرمز که خواص درمانی فراوانی دارد
دختر
عربی عنبر
ماده ای چرب، خوشبو، و معطر، و معطر که از معده یا روده نوعی ماهی گرفته می شود و امروزه در عطرسازی به ...
دختر
عربی عنقا
مرغی افسانه ای، سیمرغ
دختر
عربی غزوه
جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر در آن شرکت میکرد، ( در قدیم ) جنگی که مسلمانان با کافر ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن غمزه
کرشمه، ناز، حرکت چشم و ابرو برای برانگیختن توجه دیگری
دختر
عربی غنج
کرشمه، ناز
دختر
عربی غوغا
صدای بلند، بانگ و فریاد
دختر
عربی فاکهه
میوه، ( در قدیم ) میوه ( خرما، انگور، انار و غیره )، نوعی حلوا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فتنه
عاشق، دلداده، شورش، طغیان، مفتون
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فرح بخش
شادی بخش، فرح انگیز، فرح ( عربی ) + بخش ( فارسی ) شادی بخش
دختر
فارسی، عربی فریضه
عمل واجب، امر واجب
دختر
عربی قصه
داستان، حکایت، سرگذشت یا ماجرایی واقعی یا خیالی که معمولاً به صورت کوتاه نقل می شود، ( در قدیم ) بی ...
دختر
عربی قصیده
نام یکی از قالب های شعر فارسی و عربی، ( در ادبیات ) یکی از قالب های شعر فارسی و عربی، معمولاً دارای ...
دختر
عربی قطره
مقدار کمی از مایع که از جایی بچکد، چکه
دختر
عربی
طبیعت قمری
نام پرنده ای کوچکتر از کبوتر، یاکریم
دختر
عربی لبنا
درختی که از آن ماده رزینی بدست می آید، میعه، روانی، ( در گیاهی ) درختی که از آن میعه ی سائله به دست ...
دختر
عربی
طبیعت ماوا
جایگاه، مَسکن، پناهگاه، خانه، ( مأوی )، مکان ماندن، مسکن، مقر، جای امن
دختر
عربی ماورد
ماءالورد، گلاب
دختر
عربی مجذوب
شیفته و جذب شده، شیفته
دختر
عربی محرم
حرام شده، ماه اول از سال قمری
دختر، پسر
عربی مدارا
نرمی، لطف، مهربانی
دختر
عربی مدینه
نام شهری در عربستان، شهر، نام شهری در عربستان که پایگاه حکومت حضرت محمد ( ص ) بود
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مسرور
شاد، شادمان، خوشحال
دختر، پسر
عربی ملک
فرشته
دختر
عربی ملکه
همسر پادشاه، شهبانو
دختر
عربی
تاریخی و کهن مهاد
بستر، گهواره، زمین پست، مهد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهادا
مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مهام
کارهای بزرگ و دشوار، کارهای سخت، کارهایی که اهمیت داشته باشد، ( جمعِ مهِم ) ( در قدیم ) امور مهم و ...
دختر، پسر
عربی موزون
وزن شده، سنجیده شده، متناسب، هماهنگ، آهنگ دار، دارای اجزای منظم، متناسب و زیبا، دارای آهنگ موسیقی، ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نبات
ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
دختر
عربی نعناع
نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو
دختر
عربی نور
روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نورافشان
نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...
پسر، دختر
فارسی، عربی نکهت
بوی خوش
دختر
عربی ولا
دوستی، محبت
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کوکبه
شکوه، جلال، ستاره
دختر
عربی ارونا
شاد و شادمان، ( ارون = شادمان، سرمست، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ارون، ( به مجاز ) شاد و شادمان و ...
دختر
فارسی، عربی الهه ناز
الهه ی زیبا و قشنگ، ( الهه، ناز= زیبا و قشنگ )، ( به مجاز ) زیباروی قشنگ
دختر
فارسی، عربی امیردخت
دختر پادشاه، شاهدخت
دختر
فارسی، عربی امین دخت
امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار
دختر
عربی، فارسی ایل نور
نورِ ایل، روشنایی ایل، ( به مجاز ) چشم و چراغ ایل
دختر
ترکی، عربی ایلنار
آتش ایل، زیباروی ایل، ( ایل، نار = آتش )، ( به مجاز ) موجب روشنایی و گرمای ایل
دختر
ترکی، عربی اینانا
الهه عشق، ( اَعلام ) اینانا که از بانوی قدرتمندی به نام «نین گال» Ningal زاده شد، در اساطیر سومری م ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن