اسم دختر عربی - صفحه 9

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ارین/arin/

شادی، شادان شدن، به وجد آمدن، وجد آمدن، به فتح الف


دختر

عربی
تیما/timā/

دشت، بیابان، دشت و بیابان


دختر، پسر

عربی

طبیعت
الله نظر

کسی که نظرکرده خداست


دختر

فارسی، عربی
الهه ناز/e.-nāz/

الهه ی زیبا و قشنگ، ( الهه، ناز= زیبا و قشنگ )، ( به مجاز ) زیباروی قشنگ


دختر

فارسی، عربی
امیردخت/amir-dokht/

دختر پادشاه، شاهدخت


دختر

فارسی، عربی
امین دخت

امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار


دختر

عربی، فارسی
ایل نور/il nur/

نورِ ایل، روشنایی ایل، ( به مجاز ) چشم و چراغ ایل


دختر

ترکی، عربی
ایلنار/il nār/

آتش ایل، زیباروی ایل، ( ایل، نار = آتش )، ( به مجاز ) موجب روشنایی و گرمای ایل


دختر

ترکی، عربی
اینانا/inānā/

الهه عشق، ( اَعلام ) اینانا که از بانوی قدرتمندی به نام «نین گال» Ningal زاده شد، در اساطیر سومری م ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
بدرالجمال/badrojjamāl/

ماه رو، زیبارو، مه رو، ( به مجاز ) کسی که زیبایی آن چون ماه است


دختر

عربی
بریدخت/bari dokht/

دختر پاکیزه و پاکدامن، ( بَری = پاکیزه، مبرا، دخت = دختر )، دختر پاکیزه و پاکدامن و مبرا از گناه


دختر

فارسی، عربی
بلوران/bolurān/

منسوب به بلور، ( بلور، ان ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
اطرا/etrā/

بسیار ستودن، مدح و ستایش فراوان، مبالغه کردن در مدح کسی، درود گفتن زیاد و زیاده روی در ستایش کسی


دختر

عربی
الها/elhā/

شادی آوردن، ( مصدر باب افعال از لهوء )، بسیار بخشش کردن، به شنیدن آواز مشغول شدن


دختر

عربی
بارقه/bāreqe/

پرتو، نور، روشنی


دختر

عربی

طبیعت
ثابته/sābete/

یکی از ستارگان ثابت، ( عربی ) ( مؤنث ثابت )


دختر

عربی

طبیعت، کهکشانی
حلاوت/halāvat/

دلچسب بودن، دلپذیر بودن، دلپذیری، شیرین بودن، شیرینی، شیرین شدن، ( به مجاز ) خوشایند و دلچسب بودن، ...


دختر

عربی
رغد/raghad/

خوش و فراخ


دختر، پسر

عربی
سامعه/sāme'e/

شنوا


دختر

عربی
احصا/ehsā/

شمردن، شمارش، آمارگیری، سرشماری


دختر

عربی
التیام/eltiyām/

صلح و آشتی، به هم آوردن، سر به هم آوردن، پیوسته شدن، سازواری میان دو چیز


دختر

عربی
آمنا/āmanā/

امین شده، صورت دیگر آمنه، زن ایمان آورنده


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
انهار/anhār/

جوی های بزرگ و پرآب، ( جمع نَهر ) جوی ها، یا جوی های بزرگ و پرآب


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
بثینه/bosainah/

زن صاحب جمال و زیبا، ( مصغر بَثنَه یا بَثنَة )، به معنای مرغزار، زمین نرم و هموار، ( اَعلام ) ) نام ...


دختر

عربی
بهیره/bahire/

شریف، زیبا، زن سنگین کفل، بزرگ سرین


دختر

عربی
آرمه/arameh/

آرام


دختر

فارسی، عربی
اشجان/ašjān/

غم ها


دختر

عربی
ایشاع/ašā‛/

گل کردن درخت، شکوفه دار شدن درخت


دختر

عربی

طبیعت
بانیه/bāniye/

بنا کننده، مؤسس، بنیانگذار


دختر

عربی
حصنا/hasna/

زن پارسا


دختر

عربی
درریز/dorriz/

ریزنده ی در، ( مجاز ) گران بها و ارزشمند، ( در = مروارید، لؤلؤ، ریز = جزء پسین بعضی از کلمه های مرک ...


دختر

فارسی، عربی
درسان/dorsān/

درسا، مانند مروارید، ( عربی ـ فارسی ) ( در= مروارید، لؤلؤ، سان ( پسوند شباهت ) )، ( = درسا )، ← درسا


دختر

فارسی، عربی
راغبه/rāqebe/

زن مایل و راغب، زن طمعکار، ( عربی ) ( مؤنث راغب )، ن، ک، راغب


دختر

عربی
رافده/rāfede/

بخشنده و بزرگوار و ارجمند، یاری کننده، اعانت کننده، ( عربی )


دختر

عربی
رفیف/rafif/

نم نم باران


دختر

عربی
روحیه/ruhiyye/

حالات روانی یک فرد


دختر

عربی
ریحانا/reyhana/

گل خوشبو


دختر

فارسی، عربی

گل
زلاله/zolāle/

منسوب به زلال، شفاف، ( زلال، ه ( نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
علیم ا/alimā/

علیم، دانا، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
فانید/fānid/

پانید، شکر سرخ، نام نوعی حلوا، ( = پانید )


دختر

عربی
بنت الحسنی/bentolhosnā/

دختر زنِ نیکو، دختری که از زن نیکو متولد شده است


دختر

عربی
به تام/behtām/

ویژگی شخصِ خوب و دارای اخلاق نیکو که به کمال رسیده است، [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخ ...


پسر، دختر

فارسی، عربی
بهار زهرا/b.-zahrā/

ترکیب دو اسم بهار و زهرا ( فصل اول سال خورشیدی و روشن تر )، از نام های مرکب، ه بهار و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
بهار فاطمه/b.-fāteme/

ترکیب دو اسم بهار و فاطمه ( فصل اول سال خورشیدی و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، ه بهار و فاط ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
بهنورا/behnora/

بهترین نور


دختر

فارسی، عربی
التجا/eltejā/

پناه بردن، پناه جستن، پناه جوئی


دختر

عربی
تکذبان/tokazzeban/

شما دو گروه تکذیب می کنید


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
جاریه/jāriye/

کشتی، سفینه، ناو


دختر

عربی
حصان/hosan/

زن شوهردار پاکدامن، یک دانه مروارید


دختر

عربی
رابحه/rabehe/

با سود، سود آور


دختر

عربی
رضوا/razvā/

نام یک کوه، ( منسوب به رَضوی ) نام کوهی میانِ مدینه و ینبع در جزیرةالعرب


دختر

عربی
رنان/rannān/

پر سرو صدا، پرطنین، طنین انداز


دختر

عربی
عطوفت/otufat/

مهربانیِ بسیار


دختر

عربی
معطر/moeattar/

عطرآگین، عطرآمیز، خوش بو، آغشته به چیزی خوشبو، ( در شیمی ) آروماتیک ( نوع خاص از ترکیب های آلی که ب ...


دختر

عربی
مفرح/mofarreh/

فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، ( طب قدیم ) داروی مقوی قلب، شادی آور، نشاط آور، ( در پزشکی قدیم ) دار ...


دختر

عربی
نقشینه/naghshine/

منسوب به نقش، اشیای گران بها


دختر

فارسی، عربی
آب حیات/abehayat/

در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد، آب ( فارسی ) + حیات ( عربی ) در افسانه ها آب زندگانی ...


دختر

فارسی، عربی
ارم/eram/

دختر زیبا و با طراوت، باغی که بنا به روایات شدّاد ساخته بود و مَثَل و مظهر سرسبزی و خرّمی است، نام ...


دختر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
محتشمه/mohtašame/

دارای حشمت و شکوه، ( عربی ) ( مؤنث محتشم )، ( محتشم، و


دختر

عربی
نزیهه/nazihe/

نزیه، پاکیزه، ( مؤنث نزیه )


دختر

عربی
نسیبا/nasibā/

صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَ ...


دختر

فارسی، عربی
پاک سیما/pāk simā/

زیبارو، صورت زیبا، ( فارسی ـ عربی ) دارای چهره ی پاک و نورانی


دختر

فارسی، عربی
پاک فروغ/pāk foruq/

درخشش پاک و بی غبار


دختر

فارسی، عربی
ثمیله/samile/

سرمه کشیده، ثمیلا


دختر

عربی
حلیفه/halife/

زن قرین و همراه، زن هم قسم


دختر

عربی
حنون/hanun/

صدای باد، مهربان


دختر

عربی
دائمه/dā’me/

همیشگی، جاویدان


دختر

عربی
داهیه/dāhiye/

زیرک، باهوش، کار بزرگ، حادثه، داهی، ( در قدیم ) بسیار زیرک و دانا


دختر

عربی
در تاج/dartāj/

گل آفتاب گردان، ( در عربی ) عین الشمس، ( در انگلیسی ) sun flower


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
اشتیاق/eštiyāq/

رغبت بسیار، شوق، آرزومندی، ( در تصوف ) کشش و مجذوب شدن عاشق به معشوق


دختر

عربی
اعراف/aerāf/

جایی بین بهشت و دوزخ، ( در ادیان ) در اعتقاد برخی از مذاهب، برزخ، سوره ی هفتم از قرآن کریم دارای دو ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آفت

بلا، بلیه، کنایه از زیبایی و عشوه گری


دختر

عربی
سماح/samāh/

بخشندگی، سخاوت، مهربانی، آزادمنشی، بزرگ منشی، گذشت، بردباری، تسامح، بخشش


دختر

عربی
شاکره/šākere/

شاکر، شکرگزار، ( مؤنث شاکر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شعرا/šeerā/

دو ستاره در صورت فلکی، ( = شِعری )، ( در نجوم ) دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر


دختر

عربی

کهکشانی
شعف/šaeaf/

شادی، خوشحالی، شادمانی


دختر

عربی
شهده/šahde/

منسوب به شهد، عسل، ( شهد، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

عربی
اکسیر/eksir/

کیمیا، جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر می دهد و کامل تر سازد


دختر

عربی، یونانی

تاریخی و کهن
اکلیل

تاج


دختر

عربی
ایثار/isār/

از خود گذشتگی، فداکاری، برگزیدن، بخشش، عطا، کرامت کردن، نفع دیگری با دیگران را بر نفع خود ترجیح داد ...


دختر، پسر

عربی
بعثت/beesat/

برانگیختن و به کاری واداشتن، زنده کردن، انتصاب پیامبر اسلام ( ص ) به مقام نبوت از سوی خداوند


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
بلورین/bolurin/

شفاف و درخشان مانند بلور، بلوری، به شکل بلور، ساخته شده از بلور، ( به مجاز ) شفاف و درخشان، بلور ( ...


دختر

فارسی، عربی
سهاد/sohād/

بیداری، شب زنده داری


دختر

عربی
شروق/soruq/

برآمدن آفتاب، طلوع کردن


دختر

عربی
شهیدا/šahidā/

شاهد، حاضر، کسی که در راه خدا کشته شود، ( شهید، الف اسم ساز )، ( در عرفان ) آن که در پرتو تجلیات مع ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
شهیده/shahide/

کشته شده در راه خدا و دین، شاهد، گواه


دختر

عربی
شکورا/šakurā/

منسوب به شکور، بسیار شکر کننده، ( شکور، ا ( پسوند یا اسم ساز ) )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
صحاح/sahāh/

تندرستی


دختر

عربی
صوما/soma/

روزه


دختر

عربی
عما/ama/

ابر باران ریز


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
فرادیس/faradis/

جمع فردوس، بهشت ها


دختر

عربی
قانته/gānete/

زن فرمانبردار، ( مؤنث قانت )، زنِ فرمانبردار و مطیع، ( به مجاز ) زنِ نمازگزار


دختر

عربی
لامعه/lāme‛e/

درخشان، روشن، تابان، درخشنده، تابنده


دختر

عربی
لبنا/lobnā/

درختی که از آن ماده رزینی بدست می آید، میعه، روانی، ( در گیاهی ) درختی که از آن میعه ی سائله به دست ...


دختر

عربی

طبیعت
محترمه/mohtarame/

محترم


دختر

عربی
ملائک/malā’ek/

ملک، فرشتگان، ( عربی ) ( جمعِ مَلَـک و مَـلأک )، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) فرشته


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مناهل/manahal/

چشمه ها


دختر

عربی
مهادا/mehādā/

مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نابت/nābet/

نورسته، رویاننده، روینده، تازه ٔ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود، تازه از هر چیز که بروید و کوچک ب ...


دختر

عربی
نزیه/nazih/

پاک، پاکیزه، پاک دامن، جای باصفا، نیکو، ( در قدیم ) با صفا، خرّم


دختر

عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر