اسم دختر عربی - صفحه 14
ندا دهنده، ندا کننده
دختر
عربی نارا
آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار، ( پسوند نسبت ساز ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نارتا
نظیر و مانند انار، لنگه ی انار، نظیر و مانند آتش، ( به مجاز ) سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار = ...
دختر
فارسی، عربی ناردخت
دختر آتشین، نار ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر آتشین
دختر
فارسی، عربی ناردیس
همچون آتش، شراره آتش، انارگون، به شکل انار، ( نار = انار، آتش، دیس ( پسوند شباهت ) )، مثل انار ( می ...
دختر
فارسی، عربی نارمینا
آتشی که در مینا است، ( به مجاز ) زیبا، شاداب و پر حرارت، [نار= آتش، مینا= ظرف شیشه ای که از مینا سا ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت ناری
منسوب به نار، آتشی
دختر
فارسی، عربی ناریه
آتشی، آتشین
دختر
عربی نازفاطمه
فاطمه ی ناز، فاطمه ی زیبا و قشنگ
دختر
فارسی، عربی محموده
محمود، پسندیده و ستوده، نام گیاهی ( سمقونیا )، و
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محیا 2
صورت، رخساره، چهره
دختر
عربی محیصا
رستگار شده، پاک و آمرزیده
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مدارا
نرمی، لطف، مهربانی
دختر
عربی مدحت
آنچه به آن کسی رابستایند، ستایش، مدح
دختر
عربی ملیسی
شیرین و بی دانه
دختر
عربی مناهل
چشمه ها
دختر
عربی نزیه
پاک، پاکیزه، پاک دامن، جای باصفا، نیکو، ( در قدیم ) با صفا، خرّم
دختر
عربی نزیهه
نزیه، پاکیزه، ( مؤنث نزیه )
دختر
عربی نسیبا
صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَ ...
دختر
فارسی، عربی نابت
نورسته، رویاننده، روینده، تازه ٔ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود، تازه از هر چیز که بروید و کوچک ب ...
دختر
عربی نهارا
منسوب به نهار، ( به مجاز ) روشن و زیبا، ( عربی ـ فارسی ) ( نهار ( در قدیم ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، عربی نازنین بتول
ترکیب دو اسم نازنین و بتول ( بسیار دوست داشتنی و پاکدامن )، از نام های مرکب، نازنین و بتول
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نازنین خدیجه
ترکیب دو اسم نازنین و خدیجه ( بسیار دوست داشتنی و خیر و برکت )، از نام های مرکب، نازنین و خدیجه
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نافله
عبادتی که واجب نباشد، [قدیمی] بخشش، [قدیمی] غنیمت، ( به مجاز ) ( در فقه ) نماز نافله، ( در ادیان ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نور
روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نورآتا
نور چشم پدر
دختر
ترکی، عربی نورآفاق
نور گسترده در جهان و هستی، نور گسترده در جهان، ( به مجاز ) زیباروی در جهان
دختر
عربی
طبیعت نورآفرین
نور ( عربی ) + آفرین ( فارسی ) آفریننده نور و روشنایی
دختر
فارسی، عربی نورافشان
نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...
پسر، دختر
فارسی، عربی نورالسما
نور و روشنایی آسمان، نورِ آسمان
دختر
عربی
طبیعت مهیرا
زن کدبانو، زن اصیل زاده
دختر
عربی مهیره
زن کدبانو، زن اصیل زاده
دختر
عربی مهیمنه
ایمن شده، یکی از صفات خداوند
دختر
عربی مهین فروغ
ترکیب دو اسم مهین و فروغ ( زیباروی و روشنی )، ( مَهین، فروغ = نور و روشنایی )، نور و روشنایی ماه، م ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی مواهب
موهبت ها، بخشش ها و انعام ها، موهبت
دختر
عربی موزون
وزن شده، سنجیده شده، متناسب، هماهنگ، آهنگ دار، دارای اجزای منظم، متناسب و زیبا، دارای آهنگ موسیقی، ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی نیک سیما
ترکیب دو اسم نیک و سیما ( نیکو و چهره )، خوش سیما، زیبا منظر
دختر
فارسی، عربی نیکو لقا
ترکیب دو اسم نیکو و لقا ( شایسته و دیدار )، نیک روی، نیکو صورت، خوش منظر، نیکو ( فارسی ) + لقا ( عر ...
دختر
فارسی، عربی نایره
آتش برافروخته، ( مجاز ) فتنۀ برپاشده، ( مجاز ) کینه و دشمنی، شعله ی آتش، و معمولاً مشبه به هر چیز د ...
دختر
عربی نبات
ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
دختر
عربی نبراس
چراغ، مصباح، سرنیزه
دختر
عربی نجیبه
اصیل، شریف، هر چیز ممتاز، مؤنث نجیب، عفیف، پاکدامن
دختر
عربی نرجس زهرا
ترکیب دو اسم نرجس و زهرا ( نوعی گل خوشبو و روشن تر )، ( معرب ـ عربی ) از نام های مرکب، نرجس و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، گل نرگس زهرا
ترکیب دو اسم نرگس و زهرا ( نوعی گل خوشبو و روشن تر )، ( فارسی ـ عربی ) از نام های مرکب، نرگس و زهرا
دختر
فارسی، عربی
گل، مذهبی و قرآنی نکهت
بوی خوش
دختر
عربی نعناع
نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو
دختر
عربی نفحه
بوی خوش، نفس، دم، وزش باد
دختر
عربی نقشینه
منسوب به نقش، اشیای گران بها
دختر
فارسی، عربی نقیبه
بزرگ، سرپرست، ضامن، ( مؤنث نقیب )، ( نقیب
دختر
عربی نگارزهرا
ترکیب دو اسم نگار و زهرا ( نقش رنگین و نیکو )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نگارزینب
ترکیب دو اسم نگار و زینب ( نقش رنگین و نیکو )
دختر
فارسی، عربی هیما
بانوی عاشق، مرکب از هیم ( عربی به معنای عاشق و شیفته ) + الف تانیث فارسی
دختر
فارسی، عربی هایلا
شگفت آور
دختر
عربی هدا
هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست، هدی، هدایت کردن
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی هدیر
آواز کبوتر، صدای رعد و برق، تکرار صدا در حنجره، بانگ کردن شتر، بانگ شتر
دختر
عربی هرمیس
شیر یا کرگدن
دختر
عربی وانیا
هدیه با شکوه خداوند، ( عربی ) ملایم، آهسته ( نسیم )
دختر
فارسی، عربی وحدانه
یکی یکدانه
دختر
فارسی، عربی ورشان
نام نوعی پرنده، قمری، پرنده ای که به فارسی آن را مرغ الاهی می گویند، کبوتر صحرایی
دختر
عربی
پرنده مکنونه
پوشیده، پنهان، پنهان داشته، ( مؤنث مکنون )، ویژگی مروارید ( در، لؤلؤ ) که در صدف پنهان است، ( به مج ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی میرانه
امیرانه، شاهانه، میر ( ازعربی ) + انه ( فارسی ) امیرانه
دختر
فارسی، عربی وسمه
برگ نیل یا رنگی شبیه نیل، ماده رنگی ای که از نوعی گیاه به دست می اید
دختر
عربی وفاق
همراهی، همکاری، اتحاد، ( در قدیم ) موافقت، سازگاری
دختر
عربی ولا
دوستی، محبت
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هیبا
هدیه خداوند
دختر
عربی کوکبه
شکوه، جلال، ستاره
دختر
عربی هلما
محافظ، معنی اسم را در این قسمت بنویسید خیلی صبور
دختر
لاتین، عربی هلنسا
مانند خورشید، هل ( فارسی ) + نسا ( عربی ) زنان معطر
دختر
فارسی، یونانی، عربی کیمیازهرا
ترکیب دو اسم کیمیا و زهرا ( کمیاب و روشن تر )، از نام های مرکب، ه کیمیا و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی یاسمن دخت
دختر زیبا و با طراوت، ( یاسمن، دخت = دختر )، دختر یاسمن گونه، ( به مجاز ) دختر زیبا و با طراوت و مع ...
دختر
فارسی، عربی یاسمن زینب
ترکیب دو اسم یاسمن و زینب ( گلی خوشبو و آراستن )، از نام های مرکب، یاسمن و زینب
دختر
فارسی، عربی یاسمن فاطمه
ترکیب دو اسم یاسمن و فاطمه ( گلی خوشبو و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، یاسمن و فاطمه
دختر
فارسی، عربی یاسمین زهرا
ترکیب دو اسم یاسمین و زهرا ( یاسمن و روشن تر )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی کبرا
کبری، بزرگ، کبیر
دختر
عربی یسری
مایه گشایش و آسانی، دختر خوش قدم
دختر
عربی یشما
نوعی سنگ قیمتی به رنگ های مختلف، ( به مجاز ) زیبا، ارزشمند و قیمتی، ( معرب ـ فارسی ) ( یشم = نوعی س ...
دختر
فارسی، عربی ورقا
کبوتر، نام درختی کوچک و معروف، کبوتر ماده ی خاکستری رنگ، فاخته، ( در تصوف ) نفس کلیه را که قلب عالم ...
دختر
عربی یکتافاطمه
ترکیب دو اسم یکتا و فاطمه ( بی نظیر، رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، یکتا و فاطمه
دختر
عربی