اسم دختر عربی - صفحه 11
یکدانه زیتون، ( زیتون، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به زیتون
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی زیرجد
نام سنگی قیمتی به رنگ سبز مایل به زرد
دختر
عربی زینب گل
زینبِ چون گل زیبا و لطیف، مرکب از زینب و گل
دختر
فارسی، عربی
گل زینت الشریعه
موجب زیبایی دین، موجب زیبایی و آراستگی دین، زینت شریعت
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی زییده
مصغر زبده، برگزیده کوچک، نام چندتن از زنان معروف عرب از جمله همسر هارو الرشید
دختر
عربی زرقا
برنگ آسمان
دختر
عربی زعفران
گیاهی علفی، چند ساله، و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد
دختر
عربی زلاله
منسوب به زلال، شفاف، ( زلال، ه ( نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی سنور
مهتر، بزرگ
دختر
عربی سهاد
بیداری، شب زنده داری
دختر
عربی ساطعه
درخشنده، روشن، مؤنث ساطع
دختر
عربی ساقه
بخشی از پیکر گیاهان، ( در گیاهی ) بخشی از پیکر گیاهان که معمولاً بالای سطح زمین رشد می کند و برگ، گ ...
دختر
عربی
طبیعت سال مه
مؤنث سالم، فاقد بیماری، بدون عیب یا خرابی
دختر
عربی سامتین
زر و جواهر
دختر
عربی، عبری سامره
افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو، مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع ...
دختر
عربی سامعه
شنوا
دختر
عربی سامیرا
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن ...
دختر
عربی زائره
مونث زائر، زیارت کننده، ( مؤنث زائر یا زایر )
دختر
عربی زامیر
آواز
دختر
عربی سلاله زهرا
ترکیب دو اسم سلاله و زهرا ( فرزند و نیکو )، از نام های مرکب، ه سلاله و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سلطانه
فرمانروا، پادشاه
دختر
عربی سلطنت
پادشاهی، فرمانروایی
دختر
عربی سلمه
زن نازک اندام، نام گیاهی است
دختر
فارسی، عربی سلوان
کشفِ غم و اندوه و از بین بردن آن، ( = سلوانا )، ( سلوانا، [این کلمه ( در عربی ) با سلوان/solvān/ به ...
دختر
عربی سبزه قبا
سبزه ( فارسی ) + قبا ( عربی ) پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز
دختر
فارسی، عربی سبوحا
پاک و منزه، [سبوح = پاک و منزه، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به سبوح
دختر
فارسی، عربی سبیکه
قطعه طلا و نقره گداخته شده
دختر
عربی ستایش زهرا
ترکیب دو اسم ستایش و زهرا ( ستودن و روشن تر )، از نام های مرکب، ستایش و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی سحرنوش
دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده، سحر ( عربی ) + نوش ( فارسی )
دختر
فارسی، عربی سحورا
غذایی که هنگام سحر میخورند
دختر
عربی شاه نبات
شاه ( فارسی ) + نبات ( عربی ) نام همسر فتحعلی شاه قاجار
دختر
فارسی، عربی شاکره
شاکر، شکرگزار، ( مؤنث شاکر )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سیرت
شیوه ی رفتار، خلق و خو، ( در قدیم ) روش، طریقه، روش تفکر و نگرش فلسفی، مذهب
دختر
عربی سیمادخت
زیبارو، ( سیما، دخت= دختر )
دختر
فارسی، عربی سیمیا
بلاغت، فصاحت، در باورِ قدما دانشی که بر مبنای آن می توان کارهای خارق العاده انجام داد، یکی از خفیه، ...
دختر
عربی، فارسی شاخ نبات
شاخ ( فارسی ) + نبات ( عربی )، شاخ شکر، نام افسانه ای معشوقه حافظ شیرازی
دختر
فارسی، عربی سومینا
سومینا
دختر
عربی شفقت
مهربانی، عطوفت
دختر
عربی شمس الشریعه
ترکیب دو اسم شمس و شریعه ( خورشید و شریعت )، به معنی آفتاب شریعت
دختر
عربی شمس الملوک
خورشید شاهان، نام یکی از پادشاهان ایلک خانی ترکستان
دختر
عربی شمس الهدی
ترکیب دو اسم شمس و هدی ( خورشید و هدایت کردن )، آفتاب هدایت، خورشید هدایت
دختر، پسر
عربی شمس ایران
شمس ( عربی ) ایران ( فارسی ) خورشید ایران
دختر
عربی، فارسی شمسیه
خورشید
دختر
عربی شمیس
نور، روشنایی و روشنایی معنوی، ( مأخوذ از سریانی )، ( مأخوذ از سُریانی ) به معنی نور، مصغر شمس
دختر
عربی شمیسه
آفتاب کوچک، مؤنث شمیس، مصغر شمس
دختر
عربی شمیم فاطمه
ترکیب دو اسم شمیم و فاطمه ( بوی خوش و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، شمیم و فاطمه، بوی خوش فا ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شمینا
عطر آگین و خوشبو
دختر
فارسی، عربی شادسیما
ترکیب دو اسم شاد و سیما ( خوشحال و چهره )، ( = شاد رو )
دختر
فارسی، عربی شادلی
دختر شاد، نام چندتن از بزرگان عرب
دختر، پسر
ترکی، فارسی، عربی شادیفروغ
ترکیب دو اسم شادی و فروغ ( خوشحالی و روشنایی )، نور و روشنی شادی، پرتو شادی و شادمانی، شادی با شوق ...
دختر
فارسی، عربی شاندیز
شکوهمند و دارای عظمت و جلال، [شان ( عربی ) = شأن = شکوه، جلال و عظمت، دیز = دیس ( پسوند شباهت ) ]، ...
دختر، پسر
فارسی، عربی سمات
روش های نیکو، نشان ها، علامت ها، نام دعایی مشهور
دختر
عربی سماح
بخشندگی، سخاوت، مهربانی، آزادمنشی، بزرگ منشی، گذشت، بردباری، تسامح، بخشش
دختر
عربی سماحه
بزرگواری، بخشندگی، سخاوت، بخشش، کرم، گذشت، بردباری، تسامح، چشم پوشی
دختر
عربی سمین
ارزشمند و عالی، چاق، فربه، ارزشمند و عالی معمولاً در مورد سخن و شعر گفته می شود
دختر
عربی سمینه
مؤنث سمین، چاق، فربه
دختر
عربی شباب
جوانی، مرد جوان، ( در موسیقی ایرانی ) نام پرده ای
پسر، دختر
عربی شروق
برآمدن آفتاب، طلوع کردن
دختر
عربی شعرا
دو ستاره در صورت فلکی، ( = شِعری )، ( در نجوم ) دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر
دختر
عربی
کهکشانی شعری
نام ستاره ای
دختر
عربی
کهکشانی شعف
شادی، خوشحالی، شادمانی
دختر
عربی شفاعت
پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبن ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شکربانو
بانوی شیرین و زیبا، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + بانو ( فارسی ) بانوی شیرین و زیبا
دختر
فارسی، سانسکریت، عربی شکورا
منسوب به شکور، بسیار شکر کننده، ( شکور، ا ( پسوند یا اسم ساز ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شکوه زهرا
ترکیب دو اسم شکوه و زهرا ( بزرگی و روشن تر )، از نام های مرکب، شکوه و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شیمازهرا
ترکیب دو اسم شیما و زهرا ( زن زیبای عرب و نیکو )
دختر
عربی شیمه
طینت، سرشت، ( در قدیم ) عادت و طبیعت، خوی، خصلت
دختر
عربی شهیدا
شاهد، حاضر، کسی که در راه خدا کشته شود، ( شهید، الف اسم ساز )، ( در عرفان ) آن که در پرتو تجلیات مع ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شهیده
کشته شده در راه خدا و دین، شاهد، گواه
دختر
عربی شهیره
بانوی مشهور، دختر نامدار، ( مؤنث شهیر )، مشهور، معروف ( زن )، نامدار و نام آور ( زن )
دختر
عربی علیم ا
علیم، دانا، ا ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی صدیقه زهرا
ترکیب دو اسم صدیقه و زهرا ( بسیار راستگو و روشن تر )، از نام های مرکب، م صدیقه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی صفاناز
آن که دارای یکرنگی و زیبایی است، صفا ( عربی ) + ناز ( فارسی ) آن که دارای یکرنگی و زیبایی است
دختر
فارسی، عربی صلا
نماز، ( در قدیم ) دعوت کردن از کسی یا کسانی برای انجام کاری یا برای غذا خوردن
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی صنم بر
خوش اندام، دلدار، صنم ( عربی ) + بر ( فارسی ) مرکب از صنم ( بت ) + ( آغوش )
دختر، پسر
فارسی، عربی صنم دخت
دختر زیبارو و دلبر، صنم ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر زیبارو و دلبر
دختر
فارسی، عربی صنم رو
آن که دارای صورت زیبا و دلبرانه است، صنم ( عربی ) + دخت ( فارسی ) آن که دارای صورت زیبا و دلبرانه ا ...
دختر
فارسی، عربی صنم گل
مرکب از صنم ( بت )، گل، صنم ( عربی ) گل ( فارسی ) مرکب از صنم ( بت ) + گل
دختر
فارسی، عربی
گل صنم ناز
دلبر زیبا و عشوه گر، صنم ( عربی ) + ناز ( فارسی ) دلبر زیبا و عشوه گر
دختر
فارسی، عربی صنیعا
منسوب به صنیع، ساخته شده، ( صنیع = ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه، احسان و نیکی، الف ( پس ...
دختر
فارسی، عربی صوما
روزه
دختر
عربی صیانه
دختر با تقوا و پرهیزکار
دختر
عربی ضحی
زمانی از صبح که تازه آفتاب در آمده است، صبح، چاشتگاه زمانی از صبح که تازه آفتاب در آمده است
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ضرغامه
مؤنث ضرغام، شیر درنده، پهلوان، دلاور
دختر
عربی طره
موی پیشانی، زلف
دختر
عربی طره خاتون
طره ( عربی ) + خاتون ( فارسی ) مرکب از طره ( زلف ) + خاتون ( بانو )، کنایه از بانوییست که دارای موه ...
دختر
عربی، فارسی طلاسان
مانند زر، طلا ( عربی ) + سان ( فارسی ) مانند زر
دختر
فارسی، عربی طلاگون
مانند طلا، مانند زر، طلا ( عربی ) + گون ( فارسی ) مانند طلا
دختر
فارسی، عربی طلاناز
زیبا چون طلا، طلا ( عربی ) + ناز ( فارسی ) زیبا چون طلا
دختر
فارسی، عربی طهورافاطمه
ترکیب دو اسم طهورا و فاطمه ( دختر پاک و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، طهورا و فاطمه
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی طیبه زهرا
ترکیب دو اسم طیبه و زهرا ( پاک و روشن تر )، از نام های مرکب، طیبه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ظفردخت
مرکب از ظفر ( پیروز )، دخت ( دختر )، ظفر ( عربی ) + دخت ( فارسی ) مرکب از ظفر ( پیروز ) + دخت ( دخت ...
دختر
فارسی، عربی ظهیره
مؤنث ظهیر، پشتیبان، یاور، ظهیرالدین
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی عاتکه
زن خوشبو، نام دختر عبدالمطلب، جد پیامبر ( ص )
دختر
عربی عادیات
نام سوره ای در قرآن کریم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی صادقه
مونث صادق راستگو و درستکار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی صباحت
زیبایی، جمال
دختر
عربی صبار
بسیار صبر کننده، صبور، از نامهای خداوند
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی صبح آسا
صبح ( عربی ) + آسا ( فارسی ) مانند صبح سپید و روشن
دختر
فارسی، عربی صبح جبین
سپید چهره، سپیدپیشانی
دختر
عربی