اسم دختر عربی - صفحه 8
صبر کننده، شکیبا، از نام های خداوند، آن که در برابر سختی ها و رنج ها بردبار است
دختر
عربی فانیذ
قند، شکر، ( معرب پانیذ )، پانیذ
دختر
عربی، فارسی شمه
بوی خوش
دختر
عربی واله
سرگشته از عشق، عاشق بی قرار، شیفته و مفتون، حیران، سرگشته، مبهوت، ( در حالت قیدی ) در حال شیفتگی، ( ...
دختر
عربی مریسا
چیزی لغزان و تابان، ( مَریس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مریس، ع مَریس
دختر
فارسی، عربی ایلا
درختان، نام پهلوانی از لشکر افراسیاب، ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده، ( اَعلام ...
دختر، پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن درینا
ارزشمند و قیمتی، ( درین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به درین، ← درین، ( در پهلوی، barniya )، ( در اوس ...
دختر
فارسی، عربی سجا
نام یک گیاه، ( در گیاهی ) گیاهی که برگ آن مانند ترب است و گل آن سرخ و شبیه گلنار است
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی روحا
جان، روان، ( روح = جان، نفس، الف ( اسم ساز ) )، منسوب به جان و روان
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مقصوده
محبوب و مورد پسند، مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند، مورد علاقه، مؤنث مقصود، آنچه کسی قصد انج ...
دختر
عربی نفیسه زهرا
ترکیب دو اسم نفیسه و زهرا ( گران مایه و درخشنده روی )، از نام های مرکب، نفیسه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی جنات
بهشت ها
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی یگانه فاطمه
ترکیب دو اسم یگانه و فاطمه ( بی همتا و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، یگانه و فاطمه
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی حدیثا
منسوب به حدیث، داستان، حکایت، ( حدیث، الف اسم ساز )، نو، جدید، تازه، خبر
دختر
عربی فهامه
بسیار دانا و فهمیده، ( مؤنث فَهام )، فَهام
دختر
عربی هانیه زهرا
ترکیب دو اسم هانیه و زهرا ( شادمان و درخشنده روی )، از نام های مرکب، هانیه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رافعه
مؤنث رافع بالا برنده، اوج دهنده، ( مؤنث رافع )، رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده، دادخواه و ش ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حانا
مشتاق و آرزومند، ( در هندی ) ( = حانا اقطی ) نام درختی است که میوه ی آن بِل ( = نارهندی ) است و مصر ...
دختر
عربی ابتهال
با ناله و زاری دعا کردن
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی رأفت
نرم خویی، مهربانی، نرم خوئی، شفقت
دختر
عربی نحله
بخشش، مذهب، عطیه، دیانت
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شمسا
در زند و پازند نور و روشنایی، و در پهلوی خورشید است، ( در زند و پازند ) نور و روشنایی، ( در پهلوی ) ...
دختر
فارسی، عربی دریتا
زیبا، درخشان، ( دری = مانند در، روشن، تا= نظیر، مانند، لنگه )، منسوب به در و دری، روشن و درخشان، در ...
دختر
فارسی، عربی شرف نسا
موجب آبرو، حرمت و اعتبار زنان
دختر
عربی کتیبه
نوشته، ( از عربی، ممالِ کِتابَة )، نوشته ای که بر سطوح سخت مانند سنگ کنده می شود، نوشته به خط درشت ...
دختر
عربی امینا
زن درستکار، ( مرکب از امین، الف اسم ساز ) زن درستکار، امین ( عربی ) + ا ( فارسی ) مورد اعتماد، امین
دختر، پسر
فارسی، عربی خلیله
دوست خالص، ( مؤنث خلیل )
دختر
عربی حنیفا
یکتا پرست و موحد، مسلمان واقعی، فرد پای بند به اسلام
دختر
عربی نصرا
یاری، مدد، ( نصر، ا ( پسوند نسبت و اسم ساز ) )، منسوب به نصر، و
دختر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی سمیحه
بزرگوار، ( مؤنث سمیح )، عظیم
دختر
عربی کعبه
مکان چهارگوش، مرتفع، جای چهارگوش، مکعب، ( اعلام ) ( = بیت الله الحرام ) : بنایی به شکل مکعب مستطیل ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سادنه
خادم کعبه، ( مؤنث سادن )، ( سادن
دختر
عربی فرح زاد
زاده ی شادی و خوشی، ( فرح = شادمانی و سرور، زاد = زاده )، زاده ی شادمانی و سرور، ویژگی کسی که تولدش ...
دختر
فارسی، عربی سدن
خدمت کردن کعبه، خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را، فروهشتن جامه یا پرده را، به فتح سین و کسر دال، پارچ ...
دختر
عربی لبابه
برگزیده، انتخاب شده، ( در قدیم ) خالص و برگزیده از هر چیز، ( اَعلام ) ) نام دختر موسی ابن جعفر ( ع ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حماسه
دلیری، شجاعت، کاری افتخار آفرین، نوعی شعر، بی باکی، کاری افتخارآفرین که از سر شجاعت و دلاوری یا مها ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن فاطمه هستی
ترکیب دو اسم فاطمه و هستی ( رانده شده از آتش و زندگی )، از نام های مرکب، فاطمه و هستی
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فدک
نام باغی در نزدیک مدینه، نام باغی معروف که به حضرت فاطمه ( س ) تعلق داشته است
دختر
عربی منزه
پاک و پاکیزه، به دور از آلودگی، پاک، پاکیزه، مبرا، بری، بی عیب
دختر
عربی مبشره
زن دانا، ( مؤنث مبشر )، ( مبشر
دختر
عربی شذی
خوشبو، معطر، عطرآگین
دختر
عربی فاطمه درسا
ترکیب دو اسم فاطمه و درسا ( رانده شده از آتش و ارزشمند )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، فاطمه و ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی زاهره
منسوب به زاهر، درخشان، روشن، تابان، ( مؤنث زاهر )، زاهر
دختر
عربی مرآت
آینه، ( آینه و آئینه
دختر، پسر
عربی فارهه
دختر زیبا و با نمک، دختر جوان
دختر
عربی فاطمه ریحانه
ترکیب دو اسم فاطمه و ریحانه ( رانده شده از آتش و گیاهی خوشبو )، از نام های مرکب، فاطمه و ریحانه
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه سبا
ترکیب دو اسم فاطمه و سبا ( رانده شده از آتش و انسان )، از نام های مرکب، ا فاطمه و سبا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فصیحه
خوش سخن، ( مؤنث فصیح )، فصیح، ویژگی سخن یا بیانی که روان، روشن و شیواست و شنونده و خواننده آن را به ...
دختر
عربی الحان
آوازهای خوش، ( جمع لحن )، آوازها، آهنگ ها، نغمه های دلکش، صداهای موزون و خوشایندی که انسان یا بعضی ...
دختر
عربی اسرار
رازها
دختر
عربی عطوفه
زنِ مهربان و با عاطفه
دختر
عربی فاتن
زیباروی، فتنه انگیزنده، گمراه کننده، ( به مجاز ) دختری که به لحاظ زیبایی زیاد فتنه انگیز و گمراه کن ...
دختر
عربی، فارسی مهدین
بومی، وطنی، هم میهن، ( مَهد = ( به مجاز ) سرزمین، کشور، میهن، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سرزمین ...
دختر
فارسی، عربی ایمانا
منسوب به ایمان، باور، اعتقاد، ( ایمان، ا ( پسوند نسبت ) )، م ایمان
دختر
فارسی، عربی راغده
مونث راغد، زنی که زندگانی خوش دارد، ( مؤنث راغد )، [راغد به معنی زندگی خوش و وسیع است]، راغده به مع ...
دختر
عربی فرسیما
دارای چهره و سیمای با فر و شکوه، ( به مجاز ) شکوهمند و جذاب، فر ( فارسی ) + سیما ( عربی ) دارای سیم ...
دختر
فارسی، عربی زاکیه
نیکو، پاکیزه
دختر
عربی فاطمه یکتا
ترکیب دو اسم فاطمه و یکتا ( رانده شده از آتش و یگانه )، از نام های مرکب، فاطمه و یکتا، فاطمه ی یگان ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی ازل
زمان بی پایان، ابتدا نداشتن، بی آغازی، قَدَم مقابلِ ابد، زمانی که از آن ابتدا نباشد، ( در فلسفه ) ا ...
دختر
عربی نورین
نورانی، نوری، زیبارو، ( نور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور، مربوط به نور، روشن و درخشان، ( عربی ...
دختر
فارسی، عربی فاطمه آلاء
ترکیب دو اسم فاطمه و آلاء ( رانده شده از آتش و نعمت ها )، از نام های مرکب، فاطمه و آلاء
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی درافشان
بخشنده، دارای فصاحت و زیبایی، آن که مروارید می افشاند، باران ریز، ( عربی ـ فارسی ) آن که مروارید می ...
دختر
فارسی، عربی امیمه
مادر کوچک و مهربان، ( مصغر ام یا امَه )، ( اعلام ) ) امَیمَه بنت رقَیقَه، خواهر خدیجه ام المؤمنین و ...
دختر
عربی نورصبا
زیبارو، [نور، صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال می وزد، ( به مجاز ) پیام رسان میان عاشق و معشوق]، ر ...
دختر
فارسی، عربی ملک نسا
فرشته رو و زیبا در میان زنان، پادشاهِ زنان، سَرور زنان
دختر
عربی مهدیه زهرا
ترکیب دو اسم مهدیه و زهرا ( کسی که خدا او را به راه راست هدایت کرده و روشن تر )، از نام های مرکب، م ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ریانا
منسوب به ریان، شاداب تر، تازه، ( ریان، ا ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی حبه
یک دانه، یک حب، دانه ی بعضی از میوه ها و گیاهان، ( به مجاز ) پول بسیار اندک
دختر
عربی حوروش
آن که چون حور زیباست، ( حور، وش ( پسوند شباهت ) ) دختری چون زن ( زنان ) زیبای بهشتی، حور ( عربی ) + ...
دختر
فارسی، عربی ایوا
پناه دادن به کسی، پناه و جای دادن کسی را
دختر
عربی مفیده
مونث مفید، سودمند، ( مؤنث مفید )
دختر
عربی مبرا
پاک، منزه، آن که از تهمت پاک است، بری
دختر
عربی سجایا
خوها و عادتها، خلق ها، خوی ها، خصلت ها
دختر
عربی موهبت
هر چیز ارزشمندی که به کسی بخشیده می شود، هر چیز ارزشمندی که به کسی بخشیده می شود یا او از آن بهره م ...
دختر
عربی هجرت
از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن، از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن و در آنجا ساکن شدن، ...
دختر
عربی طنان
پرطنین، بلندآوازه، مشهور، مطنطن، غرا
دختر
عربی بسامه
مونث بسام، زن خنده رو، ( مؤنث بَسام )
دختر
عربی عطیه زهرا
ترکیب دو اسم عطیه و زهرا ( بخشش و نیکو )، از نام های مرکب، عطیه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ملیح سا
دوست داشتنی و مورد پسند، ( ملیح، سا ( پسوند شباهت ) )، همچون ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با ...
دختر
فارسی، عربی باقیه
مونث باقی، باقیات و صالحات، ( مؤنث باقی )، عمل صالح، آن که یا آنچه وجود دارد، موجود، پاینده، پایدار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی میلانا
منسوب به میلان، میل، خواهش، آرزو، ( عربی ـ فارسی ) ( میلان، ا ( پسوند نسبت ) )، مونث میلان
دختر
فارسی، عربی عسل ناز
شیرین و زیبا، عسل زیبا و قشنگ، ( به مجاز ) ویژگی دختری که شیرین و قشنگ و زیباست
دختر
فارسی، عربی یاس فاطمه
ترکیب دو اسم یاس و فاطمه ( گلی خوشبو و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، یاس و فاطمه
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی علیمه
مونث علیم، دانا، آگاه، ( مؤنث علیم )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی خزر
زیبا و با طراوت مثل دریا، ( اَعلام ) ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان ر ...
دختر
ترکی، فارسی، عربی
تاریخی و کهن، طبیعت نهله
جرعه، سیراب
دختر
عربی کوثرالزهرا
ترکیب دو اسم کوثر و زهرا ( بخشنده و نیکو )، از نام های مرکب، ( کوثر و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی بیدا
صحرا، بیابان
دختر
عربی
طبیعت سریر
تخت پادشاهی، اورنگ، تخت، مسند
دختر
عربی ثمیلا
سرمه کشیده، ثمیله
دختر
عربی اهدا
هدیه دادن، دادن یا فرستادن چیزی به کسی به عنوان تحفه
دختر
عربی مشاعل
مشعل ها، [مَشعَل = افروخته و فروزان]
دختر
عربی صدف ناز
دختر زیبا و دارای ناز و کرشمه، ( صدف، ناز ) ( به مجاز ) دختر زیبا و دارای ناز و کرشمه
دختر
فارسی، عربی منانه
ویژگی زن مال داری که به خاطر مالش با وی ازدواج می کنند و او بر شوهر منت می نهد
دختر
عربی مسرت
شادی، سرور، شادمانی
دختر
عربی قمرسیما
ترکیب دو اسم قمر و سیما ( ماه و چهره )، ویژگی آن که چهره اش مثل ماه می باشد، ( به مجاز ) زیبارو، آن ...
دختر
فارسی، عربی افق
خطی که در محل تقاطع زمین و آسمان به نظر می رسد، ( در جغرافیا ) خطی که به نظر می رسد در محل تقاطع زم ...
دختر
عربی
طبیعت ملک زمان
مَلَک جهان، ( = مَلَک جهان )
دختر
عربی صایما
زن روزه دار
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی هاتفه
مونث هاتف، آوازدهنده، ( مؤنث هاتف )
دختر
عربی