غزوه

/qazve/

مترادف غزوه: جدال، جنگ، جهاد، حرب، غزا، مصاف

معنی انگلیسی:
battle, war against infidels, (mohammads) war against infidels

فرهنگ اسم ها

اسم: غزوه (دختر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: qazve) (فارسی: غَزوه) (انگلیسی: ghazve)
معنی: جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر در آن شرکت میکرد، ( در قدیم ) جنگی که مسلمانان با کافران می کردند و پیامبر اسلام ( ص ) شخصاً در آن شرکت می کرد، در مقابلِ سریه
برچسب ها: اسم، اسم با غ، اسم دختر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

( غزوة ) غزوة. [ غ َزْ وَ ] ( ع اِ ) یکی غزو. جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت اوگردیدن. ( از آنندراج ). غزوة اسم مرة از غزو است. ج ،غَزَوات. ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غزوشود : ما به جانب عراق و غزوه روم مشغول گردیم ، و وی [محمد] به غزنین و هندوستان. ( تاریخ بیهقی ). ذکر غزوه مولتان. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 260 ). در وقت نهضت سلطان به غزوه ناردین از او لشکر خواست. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 375 ). || جنگ مؤمنین با کفار به جهت اسلام ، به شرطی که رسول ( ع ) یا امام وقت در آن جنگ همراه باشد،و اگر جنگ مؤمنین با کفار به سرکردگی امام وقت باشد آن را سریه گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). هر جنگی با عرب و یهود که پیغامبر( ص ) در آن شرکت می فرموده است. مقابل سریه ، و آن هر جنگی است که مسلمانان به امر رسول ( ص ) با عرب و غیره میکردند بی حضور رسول ( ص ). رجوع به غَزْوْ شود.

فرهنگ فارسی

یک غزو، یک جنگ، یکبارجنگ کردن، جنگ بادشمن دین
یکی غزو جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت او گردیدن

فرهنگ معین

(غَ وَ یا وِ ) [ ع . ] (اِ. ) یک غزو، یک بار جنگ کردن .

فرهنگ عمید

جنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود: غزوۀ بدر، غزوۀ اُحُد، غزوۀ خندق.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غزوه بمعنای جنگهایی که خود پیامبر صلی الله علیه وآله فرماندهی آن را برعهده داشت .
غَزْوَه به فتح اول و سکون دوم (جمع آن غَزْوات) در لغت به معنای جنگیدن می باشد و از کلمه «الغزو» گرفته شده است. اسم فاعل آن «غازی » و جمع آن «غُزاة» و «غُزّی » آمده است، مانند قاضی، قضاة- سابق، سُبّق(به معنای رفتن به پیکار دشمن و غارت او) و از این نمونه است کلمه «غُزّی » در آیه زیر: «یا ایُّها الَّذینَ امَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِاخْوانِهِمْ اذا ضَرَبُوا فیِ الْارْضِ اوْ کانُوا غُزّیً... لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا» ای گرویدگان به دین اسلام، شما مانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند، نباشید که گفتند: اگر برادران و خویشاوندان ما به سفر نرفته و یا به جنگ حاضر نمی شدند، به چنگ مرگ نمی افتادند و کشته نمی شدند.پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:«دَعا مُوسی وَامَّنَ هاروُنُ (ع) وَامَنَّتِ الْمَلائِکَةُ (ع) فَقالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالی قَدْ اجِیْبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقیما وَ مَنْ غَزا فی سَبیلِ اللَّهِ اسْتُجیبُ لَهُ کَمَا اسْتُجیبُ لَکُما الی یَوْمِ الْقِیامَةِ»حضرت موسی دعایی کرد و هارون آمین گفت و فرشتگان نیز آمین گفتند. پس خدای تبارک و تعالی فرمود: هر آینه دعای شما مستجاب شد پس استقامت و پایداری ورزید و هر که در راه خدا جهاد کند، دعایش مستجاب شود، چنانچه دعای شما به اجابت رسید تا روز قیامت.
معنای اصطلاحی غزوه
در اصطلاح اغلب تاریخ نویسان غزوه به جنگهایی گفته می شود که به فرماندهی شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده است، لیکن بقیه جنگهای زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) که آن حضرت در آن حضور نداشته «سری ّه» یا «بعث» نامیده شده است.
تعداد غزوه ها وسریه های پیامبر
در مورد تعداد غزوه های پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله) بین سیره نویسان اختلاف است. آنها از نوزده تا بیست ونه گفته اند، لکن در تعداد غزوه های آن حضرت که جنگ و درگیری صورت گرفته است، همگی عدد «نه» را ثبت کرده اند«جنگ بدر، احد، المریسیع(بنی مصطلق)، خندق، بنی قریظه، خیبر، فتح مکه، طائف، حنین». و تعداد سرّیه ها را چهل و هفت نوشته اند.امام علی (علیه السلام) می فرماید: «... اغْزُوهُمْ قَبْلَ انْ یَغْزُوکُمْ، فَوَاللَّهِ ماغُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فی عُقْرِ دارِهِمْ الاّ ذَلُّوا...» «۴»«پیش از آنکه به شما حمله کنند، بر آنان حمله برید. به خدا سوگند هیچ قوم و ملّتی در داخل شهرها و خانه هاشان مورد تهاجم دشمن قرار نگرفتند، مگر اینکه ذلیل شدند.» در روایت دیگری از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) چنین آمده است:«غَزْوَةٌ فی الْبَحْرِ مِثْلَ عَشَرَ غَزَواتٍ فِی الْبَرِّ» «یک جنگ دریایی برابر با ده جنگ زمینی است.» و نیز فرمود:«افْضَلُ الْغُزاةِ فی سَبیلِ اللَّهِ خادِمُهُمْ» «بهترین جنگجویان در راه خدا کسانی هستند که به مجاهدان خدمت می کنند.» همچنین فرمود:«مَنِ اغْتابَ غازِیاً فَکَانَّما قَتَلَ مُؤْمِناً»«کسی که از یک رزمنده غیبت نماید، مانند آن است که مؤمنی را کشته باشد.» ( ۶)- المنجد

[ویکی شیعه] غَزوَه به جنگی گفته می شود که شخص پیامبر(ع) در آن شرکت داشته است، خواه پیکار کرده باشد یا نه. بدر، احد و خندق از مهم ترین غزوه های پیامبر(ص) است. درباره شمار غزوات میان تاریخ نگاران اختلاف است؛ برخی ۲۶ و برخی دیگر ۲۷ غزوه ذکر کرده اند.
غَزْوَه به فتح اول و سکون دوم جمع آن غَزْوات، از ماده « غ ز و » گرفته شده است. در لغت به معنای جنگیدن است، اسم فاعل آن « غازی‏ » و جمع آن « غُزاة » و « غُزّی‏ » آمده است؛ مانند قاضی، قضاة – سابق، سُبّق، به معنای رفتن به جنگ با دشمن و غارت او.
در اصطلاح به جنگ‏ هایی که پیامبر در آن شرکت می کرد و امور فرماندهی را به‏ طور مستقیم بر عهده داشت «غَزْوَه» و به جنگ‏هایی که در آن ها شرکت نداشت بلکه دسته‏ ای را با تعیین فرمانده به منطقه‏ ای اعزام می کرد «سَرِیَّه» گویند.

دانشنامه آزاد فارسی

غَزوِه
(یا: غَزْو) در لغت به معنای جنگ با دشمن و در اصطلاح مورخان اسلامی به جنگ هایی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) خود در آن حضور داشته است هرچند به درگیری و عملیات نظامی نینجامیده باشد؛ در مقابل سَریّه که به آن دسته از جنگ های زمان پیامبر (ص) گفته می شود که آن حضرت آن ها را سازمان دهی کرده امّا خود در آن حضور نداشته است. جامع ترین و قدیمی ترین گزارش از غزوات پیامبر (ص) دو منبع است، یکی سیرة النبی ابن اسحاق است که توسط ابن هشام ( ـ۲۱۸ق) روایت شده و دیگری مَغازی اثر واقِدی (۱۳۰ـ۲۰۷ق) است. مجموع غزوات طبق این دو منبع ۲۷ غزوه است. اولین آن ها غزوه اَبواء یا وَدّان بود که در سال دوم رخ داد امّا به درگیری نینجامید، و آخرین آن غزوۀ تبوک بود که آن نیز به درگیری منتهی نشد. علاوه بر غزوات، پیامبر (ص) ۳۷ سَریّه را نیز سازمان دهی کرده اند. در اصطلاح ادوار متأخرتر از زمان پیامبر (ص) جنگ با کفار را غزات می گفتند، و جنگجویانی را که به جنگ با کفار می رفتند غازی می نامیدند. بسیاری از امرا و سلاطین به علّت جنگ با کفار غازی لقب گرفته اند که از آن جمله می توان سلطان محمود غزنوی را به دلیل جنگ با هندیان، نام برد. کتاب هایی که در شرح غزوات حضرت رسول (ص) تألیف شده اند، مغازی نامیده می شوند. نیز ← غزوه های مشهور مانند بدر، احد و خندق.

پیشنهاد کاربران

عزیزان میشه منابع شون رو هم اعلام کنن
( البته اگه از ته شون دسته نکرده باشن )
معنی لغوی و مفهومی غزوه یعنی شبیخون به قصد غارت توسط اراذل و اوباش، و یک سری اوباش قاتل و کثیفه
نمونه بارز و برجسته شبیخون، حمله های محمد فرزند عبدالله که اهل سوریه ( شام ) بود
نمونه عصر جدید، حمله خمینی هندی به ایران و جدیدترش حمله طالبان پاکستانی به افغانستان است
غزوه یعنی گروهی از اراذل و اوباش که به دستور یک رئیس دزد برای غارت و چپاول اموال مردم به انها هجوم میبرند.
غزوه به معنی براه افتادن دسته یا گروه یا سپاهی که هدفش، دستبرد و چپاول است.
( گفتن معنای درست واژه غزوه، خجالت ندارد. مگر شما به غزوه رفته ای! )

بپرس