حضرت محمد صلی الله علیه و اله

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] حضرت محمد صلی الله علیه و آله. مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب بن هاشم (عام الفیل–۱۱ق)، پیامبر اسلام، از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی. معجزه اصلی او قرآن است و مردم را به یکتاپرستی و اخلاق نیک دعوت کرد.
حضرت محمد (ص) در جامعه مُشرک شبه جزیره عربستان به دنیا آمد، اما از بت پرستی و نزدیک شدن به زشتی های رفتاری رایج در جامعه پرهیز می کرد. در چهل سالگی به پیامبری رسید و مهمترین پیامش دعوت به توحید بود. هدف از بعثتش را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی کرد. مشرکان مکه سال ها او و پیروانش را آزردند، ولی آنان از اسلام دست برنداشتند. محمد پس از ۱۳ سال دعوت به اسلام در مکه، به مدینه رفت و این هجرت مبدأ تاریخ اسلامی شد.
با کوشش پیامبر (ص) تقریبا تمام شبه جزیره عربستان در زمان حیات او به اسلام گروید. در دوره های بعد، گسترش اسلام ادامه یافت و به تدریج اسلام دینی جهانی شد. پیامبر (ص) به مسلمانان سفارش کرد که پس از وی به قرآن و اهل بیت (ع) او پناه ببرند و از آن دو جدا نشوند (رجوع کنید به: حدیث ثقلین) و در مناسبت های گوناگون، از جمله در واقعه غدیر، امام علی (ع) را جانشین خویش معرفی کرد.

پیشنهاد کاربران

بهترین خلق. [ ب ِ ت َ ن ِ خ َ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسالت مآب صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( آنندراج ) . حضرت پیغمبر، خاتم النبیین صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) .
نور مبین ؛ اشاره به سرور کاینات صلوة اﷲ علیه و آله است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . مراد پیغامبر اسلام است.
نور پسین ؛ کنایه از حضرت پیغمبر اسلام که خاتم پیغمبران بود. ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) .
بشارت عیسی ؛ کنایه از حضرت رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( از انجمن آرا ) .
شاه گویندگان . [ هَِ ی َ دِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرد ممتاز در سخن گویی و تکلم . || ( اِخ ) اشاره بحضرت رسالت پناه صلوات اﷲ علیه و آله است . ( از برهان قاطع ) : چنین گفت آن شاه گویندگان که یابندگانند جویندگان . نظامی .
امی صاحب کلام . [ اُم ْ می ِ ح ِ ک َ ] ( اِخ ) کنایه از پیغمبر اسلام ( ص ) است . ( از انجمن آرا ) .
تاج سایه ٔ عرش . [ ج ِ ی َ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) کنایه از سرور عالم صلی اﷲ علیه و آله وسلم . ( آنندراج از مظهر العجایب ) .
خواجه ٔ بعث و نشر ؛محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام . ( یادداشت مؤلف ) :
شفیع الوری خواجه ٔ بعث و نشر.
سعدی ( بوستان ) .
- خواجه ٔ دوسرا ؛ محمدبن عبداﷲ پیمبر اسلام . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- خواجه ٔ رسل ؛ سیدالمرسلین . محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام :
دیباچه ٔ سراچه ٔ کل خواجه ٔ رسل
کز خدمتش مراد مهنا برآورم .
خاقانی .
- خواجه ٔ عالم ؛ سیدالمرسلین . حضرت محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام : خواجه ٔ عالم ( ص ) فرموده است . ( گلستان سعدی ) .
خواجه ٔ جهان . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ج َ ] ( اِخ ) لقبی از القاب پیغمبر اسلام . ( یادداشت مؤلف ) .
خواجه ٔ کائنات . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم است . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
خواجه ٔ لولاک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ل َ ] ( اِخ ) لقب حضرت رسول اکرم است ( ص ) که متخذ از این حدیث قدسی است خطاب بدان حضرت : لولاک لماخلقت الافلاک . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
خواجه ٔ مساح . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ م َس ْ سا ] ( اِخ ) اشاره بحضرت رسالت ( ص ) است چه مساح بمعنی کثیرالخیر باشد. ( شرفنامه ٔ منیری ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) .
خواجه ٔ روز جزاء. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ زِج َ ] ( اِخ ) لقب رسول اکرم ( ص ) . خواجه ٔ کائنات . خواجه ٔ دوسرا. خواجه ٔ روز قیامت . ( یادداشت بخط مؤلف ) .

کلان روضه . [ ک َ رَ / رُو ض َ / ض ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسالت پناه محمدی صلوات اﷲ علیه وآله است . ( برهان ) . از القاب آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله است . ( ناظم الاطباء ) .
گوهر خانه خیز. [ گ َ / گُو هََ رِ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت محمدبن عبداﷲ ( ص ) باشد. ( از آنندراج ) .
شاه پیغمبران . [ هَِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] ( اِخ ) منظور حضرت محمد پیامبر اسلام است : شاه پیغمبران به تیغ و بتاج تیغ او شرع و تاج او معراج . نظامی .
همای بیضه ٔ دین . [ هَُ ی ِ ب َ / ب ِ ض َ / ض ِ ی ِ ] ( اِخ ) کنایه از سرورکائنات محمد مصطفی صلوات اﷲعلیه وآله است . ( برهان ) .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس