اسم دختر با حرف ن - صفحه 4
نور و روشنایی
دختر
فارسی نیاسا
کسی که مانند نیاکان خود است، مرکب از نیا ( جد پدری یا مادری ) + سا ( پسوند تشابه )
پسر، دختر
فارسی نیسانا
باران بهاری
دختر
فارسی نیشا
نشانه
دختر
کردی نیل ای
ماه نیلی
دختر
ترکی
طبیعت، کهکشانی نیلاس
عشق بی پایان
دختر
فارسی نیلان
فرشته باران
دختر
یونانی نیلدا
آفریده شده از زلالی
دختر
فارسی، سانسکریت نیلسان
همانند نیل
دختر
فارسی نیلسو
آب آبی رنگ و شفاف
دختر
فارسی نیلما
ماه آبی رنگ
دختر
فارسی، سانسکریت
کهکشانی نیلماه
ماه آبی رنگ، ماه آسمان
دختر
فارسی، سانسکریت
کهکشانی نیلوسا
منسوب به نیل
دختر
سانسکریت نیم تاج
تاج کوچک آراسته به جواهر، نیم ( فارسی ) + تاج ( فارسی ) تاج کوچک آراسته به جواهر
دختر
فارسی نیهان
پنهان
دختر
ترکی، کردی نیوان
پهلوان و دلیر و شجاع، نیواندخت، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
دختر
فارسی نیواندخت
نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی، نیوان
دختر
فارسی
تاریخی و کهن نیووند
نام گیاهی است
دختر
فارسی
طبیعت نیک افروز
ترکیب دو اسم نیک و افروز ( نیکو و روشن کننده )، نیک افروزنده، ویژگی آن که خوبی و نیکی را رونق می بخ ...
دختر
فارسی نیک آفرید
آفریده خوب و نیکو، آفریننده ی نیک، خوب آفریده شده، ( به مجاز ) خوب و پسندیده، خوشبخت و سعادتمند
دختر
فارسی نیک آفرین
آفریننده خوبی و نیکی، ( نیک = خوب، نیکو، آفرین = آفرینش )، آفرینش خوب و نیکو، خوب آفریده شده، آفرین ...
دختر
فارسی نیک تاج
آن که تاج نیکو و خوب دارد
دختر
فارسی نیک تاش
نیک ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) همتا و مانند نیکان
دختر
فارسی، ترکی نیک چهره
ترکیب دو اسم نیک و چهره ( نیکو و صورت )، ( = نیک چهر )، نیکچهر، خوبرو، نیکوروی، زیبا
دختر
فارسی نیک رخسار
آن که دارای چهره ای پاک و زیباست
دختر
فارسی نیک سیما
ترکیب دو اسم نیک و سیما ( نیکو و چهره )، خوش سیما، زیبا منظر
دختر
فارسی، عربی نیک شاد
ترکیب دو اسم نیک و شاد ( نیکو و شادمان )، نیکوی شاد، شخص صالح، خوب و نیکوی شادمان، آن که نیکو و خوش ...
دختر
فارسی نیک مهر
دارای مهر و محبت خوب و نیک، ویژگی شخصی که مهربان و نیکوست، آن که دارای محبتی کامل و شایسته است
پسر، دختر
فارسی نیکادل
خوش قلب، خوش فطرت
دختر
فارسی نیکارام
دختر نیک و آرام
دختر
فارسی نیکامهر
ترکیب دو اسم نیکا و مهر ( خوب و محبت )، از نام های مرکب، نیکا و مهر
دختر
فارسی نیکرخ
نیکرو، ( = نیکرو )
دختر
فارسی نیکو ناز
نیکناز، افتخار کننده به نیکی، ( = نیکناز )
دختر
فارسی نیکین
منسوب به خوبی
دختر
فارسی نادره گفتار
نادره ( عربی ) + گفتار ( فارسی ) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند
دختر
فارسی، عربی نادی
ندا دهنده، ندا کننده
دختر
عربی ناراین
از خدایان هندوهاست، از خدایان هندوهاست و به دفع فساد می کوشد
دختر
سانسکریت ناری
منسوب به نار، آتشی
دختر
فارسی، عربی نازبو
ریحان، ضیمران، شاهسپرم
دختر
فارسی
طبیعت نازخاتون
بانوی زیبا، نام دختر امیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو
دختر
فارسی نازدانه
فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه
دختر
فارسی نازنین چهر
دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی
دختر
فارسی نانا
پدر و مادر، نعناع
دختر
فارسی نانسی
نام شهری در فرانسه
دختر
فرانسوی نجیبه
اصیل، شریف، هر چیز ممتاز، مؤنث نجیب، عفیف، پاکدامن
دختر
عربی نرجس خاتون
مرکب از نرجس و خاتون، لقب مادر حضرت مهدی عج الله فرجه الشریف
دختر
فارسی نرسا
در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان
دختر
فارسی نرسه
نرسی، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی و او پیک اهورامزدا است، ( اوستایی ) گونه ی دیگر نرسی، ...
دختر
اوستایی
مذهبی و قرآنی نساک
نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
دختر
فارسی نسرین نوش
زیبا چون گل نسرین و شیرین چون عسل، نام دختر پادشاه سقلاب و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی
دختر
فارسی نگاربسته
نقشی که زنان با حنا بر دست و پای خود می بندند
دختر
فارسی نگینه
مانند نگین، نگین + های تشبیه
دختر
فارسی نل
گرفتن و بردن هر چیزی خوب
دختر
لاتین نوژه
کاج، صنوبر، درخت همیشه سبز، ( نوژ = نوز = کاج، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، منسوب و شبیه به کاج، ( ب ...
دختر
فارسی
طبیعت نوش آگین
به شهد و شکر آویخته، نوشین
دختر
فارسی نوش لب
دارای لبی شیرین، شیرین لب
دختر
فارسی نوشان
نوشاندن، شیرینی بخش، نوشانیدن، به نوشیدن واداشتن، به علاوه ( صفت فاعلی از نوش ) شیرینی بخش، نوشنده
دختر
فارسی نوشزاد
زاده جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر انوشیروان پادشاه ساسانی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن نوشین لب
نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب
دختر
فارسی نوشینه
دلپذیر، گوارا، نوایی از موسیقی، ( نوش، اینه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نوش، منتسب به نوش، نوشین، ن ...
دختر
فارسی
هنری نکتار
شهد و شراب ویژه خدایان
دختر
یونانی نیالا
زیبایی، آلایش، ( اَعلام ) نام روستایی در شهرستان ساری، نام روستایی اطراف ساری
دختر
فارسی نیان
رفیق، شریک زندگی
دختر
کردی نیرمان
نریما ن، اصل این کلمه در اوستا نئیره منه به معنای مرد دلیر است و صفت گرشاسپ جهان پهلوان می باشد، هم ...
دختر، پسر
فارسی نیلاب
آبی ملایم و آرامش بخش، مجازا آبی ملایم و آرامش بخش، نام قدیم شهر جندی شاپور، همچنین مایعی آبی رنگ ک ...
دختر
فارسی نیکو لقا
ترکیب دو اسم نیکو و لقا ( شایسته و دیدار )، نیک روی، نیکو صورت، خوش منظر، نیکو ( فارسی ) + لقا ( عر ...
دختر
فارسی، عربی