اسم - صفحه 17
باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند، تیزفهم، ( عربی ) ( = فهمیده )، فهمیده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عاصف
باد تند و شدید، تندباد، ( در قدیم ) تند، سخت، شدید
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نیلیا
به رنگ نیلی، منسوب به نیلی، ( نیلی، ا ( پسوند نسبت ) )، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیلی + ا ( پسوند نسبت ...
دختر
فارسی، سانسکریت گیلان
سرزمین گیل ها، ( گیل = قوم ساکن گیلان، ان ( پسوند مکان ) ) سرزمین گیل ها
دختر
فارسی
طبیعت ارژنگ
نام کتاب مانی که دارای نفش و نگار بود، ( به مجاز ) نقش و نگار، ( اَعلام ) ) ( = ارتنگ ) نام کتاب مص ...
پسر
فارسی یگانه زهرا
ترکیب دو اسم یگانه و زهرا ( بی همتا و درخشنده روی )، از نام های مرکب، یگانه و زهرا، زهرای یگانه و ب ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی امیرمحسن
پادشاه و امیر احسان کننده، پادشاه و امیر احسان کننده و امیر نیکوکار و نیکو کردار
پسر
عربی نوشاد
نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند، ( به مجاز ) جوان نورسته ی شاداب، ( اَعلام ) نام شهر یا موض ...
پسر، دختر
فارسی آمیتیس
نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) شاهدخت ایرانی دختر هووخشتر ( شاه ماد ) و نوه ی کیاکسار پ ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن اوستا
نام کتاب مقدس زرتشتیان، اساس، بنیاد، پناه، یاوری، ( اَعلام ) ) کتاب مقدس ایرانیان باستان و زرتشتیان ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی معرفت
شناخت کسی یا چیزی، شناخت کسی یا چیزی در آشنا شدن به ویژگی او یا آن از طریق مطالعه، تحقیق یا تجربه، ...
پسر
عربی رسا
بلیغ، واضح، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت، ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، ...
پسر
فارسی عبدالحلیم
بنده پروردگار که حلیم و بردبار است، بنده ی خدای بردبار
پسر
عربی امین محمد
شخص ستوده و مورد اطمینان، محمّد درستکار و مورد اطمینان، امین ستودنی و تحسین شده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ناجیه
مونث ناجی، مسلمانان، ( مؤنث ناجی )، ناجی
دختر
عربی نارگل
گل انار، ( گلنار )
دختر
فارسی
طبیعت، گل ملورین
در بلورین، رویه شفاف، در بعضی از مناطق سیستان و بلوچستان به معنی دانه مروارید و مروارید سیاه می باش ...
دختر
فارسی
طبیعت ساعد
( به مجاز ) مددکار، کمک کننده، قدرت، قسمتی از دست بین مچ و آرنج، مساعدت کننده، ( در تصوف ) نزد صوفی ...
پسر
عربی
هنری حفیظه
نگهداری و بازداشت از ناروا، موکّل به چیزی، حافظ و محفوظ
دختر
عربی گل صبا
زیبا و لطیف و خوشایند، گل یا شکوفه ای که نسیم صبا با خود می برد
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، گل نجیب الله
خصلت های برجسته و ممتاز اخلاقی خداوند، شرافت و نجات خداوند، ( اَعلام ) محمد نجیب الله [، میلادی] رئ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مجیب
پاسخ گو، روا کننده حاجت، از نام های پروردگار، ( در قدیم ) جواب دهنده، اجابت کننده، از نام ها و صفات ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهزاد
بزرگ زاده، شاهزاده، زاده ماه، زیبا، ( = مِهزاده )
دختر، پسر
فارسی وسام
زیبارویان، خوبرویان، نشان، مدال، نشان افتخار، نشان شایستگی
پسر
عربی اطهره
زن پاک از القاب حضرت فاطمه میباشد، ( اطهر، ه ( پسوند نسبت ) ) منسوب به اطهر
دختر
فارسی، عربی مدد
یاری، کمک، یاری کمک، ( در قدیم ) یار یاور مددکار، آنچه به چیزی افزوده می شود تا قدرت آن را بیفزا ...
پسر
عربی بصیر
آگاه، بینا، از نامهای خداوند، از نام ها و صفات خداوند، دانا، بیننده، روشن بین، ( اَعلام ) ) ابوعلی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد موسی
ترکیب دو اسم محمد و موسی ( ستوده و از آب گرفته شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و موسی
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی سانا
آسان و راحت، آسان، گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
دختر، پسر
کردی مارتیا
جوانمرد، آدمی، انسان، منسوب به داریوش اوّل، ( اَعلام ) نام پیشوای شورش عیلام در کتیبه ی بیستون
پسر
پهلوی
تاریخی و کهن یاسان
نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، ( دساتیر )، از برساخته های فرقه ی آذرکیوان، ( اَعلام ) یاسان را ...
پسر
فارسی، ترکی
مذهبی و قرآنی امیرسجاد
پادشاه سجده کننده، ( به مجاز ) پادشاه و امیر نمازگزار و بسیار سجده کننده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سورن
نام سردار دلیر ایرانی، ( اَعلام ) ) ( = سورِنا ) [قرن اول پیش از میلاد] سردار ایرانی، فرمانده سپاهی ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اطهر
پاکیزه ترین زن، پاکدامن ترین بانو، ( در قدیم ) پاکیزه تر، پاک تر، طاهرتر
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فرح روز
خوشبخت و کامیاب، آن که روزگارش به شادمانی و سرور است
دختر
فارسی، عربی علی سینا
ترکیب دو اسم علی و سینا ( بلندقدر و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، ی علی و سینا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی بهنیا
نیک نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف، وهنیا، کسی که از نسل خوبان است
پسر
فارسی کوشا
آن که بسیار تلاش و کوشش می کند، ساعی، تلاشگر، [از کوش، ا ( پسوند فاعلی و صفت مشبهه ) ]، [از کوش + ا ...
پسر
فارسی آیین
روش، رسم، شیوه ی مناسب و مطلوب، کیش، دین، ( در قدیم ) جلال و شکوه، عادت و خوی، ( = آئین )، آئین، دی ...
پسر، دختر
فارسی پرند
پرن، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده، ( = پرن، پروین )، ( در قدیم ) نوعی پارچه ی ابریشمیِ س ...
دختر
فارسی پیمانه
جام شراب، هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازه گیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود، ( در قدیم ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن گل چمن
زیباروی و لطیف و خرم، گلِ چمن، ( به مجاز ) زیباروی و لطیف و خرّم
دختر
فارسی
گل کیانمهر
محبت و دوستی شاهانه و بزرگوارانه، ( کیان، مهر = محبت، دوستی و خورشید )، خورشید پادشاهان و بزرگان، ( ...
پسر
فارسی علی احسان
ترکیب دو اسم علی و احسان ( بلندقدر و نیکویی )، از نام های مرکب، علی و احسان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهند 2
شمشیر ساخته شده در هند، ( در قدیم ) ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شمشیر هندی
پسر
عربی
تاریخی و کهن تابان
روشن، درخشان، ریشه تاباندن، دارای نور و روشنی
دختر، پسر
فارسی ریاض
روضه ها، باغها، ( جمع رَوضَه )، ( اعلام ) ) شهر، پایتخت کشور عربستان صعودی، ) ریاض ( محمد ریاض ) [، ...
پسر
عربی
طبیعت خرم
فرخنده، مبارک، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش
پسر
فارسی محمد انور
ترکیب دو اسم محمد و انور ( ستوده و روشن تر )، از نام های مرکب، ا محمّد و انور
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مرتضی علی
لقب امیرالمؤمنین علی ( ع )، ترکیبی از مرتضی و علی، لقب و نامِ امیرالمؤمنین علی ( ع )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شب بو
نام نوعی گیاه که عطر گل های آن در شب بیشتر است، ( در گیاهی ) گلی معطر و زینتی در رنگ های مختلف با س ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل نظیره
همتا، همانند، ( مؤنث نظیر )، ( در ادبیات ) شعر یا داستانی که به استقبال از شاعر یا نویسنده دیگری سر ...
دختر
عربی مایا
منش نیک، بخشنده، الهه ی فراوانی بهار و حاصل خیزی، ( اَعلام ) ) ( در روم باستان ) اِلهه ی فراوانی سب ...
دختر
اوستایی، یونانی
تاریخی و کهن یونا
نام دیگر حضرتِ یونس ( ع )، به معنی «خداوند می دهد»، [صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل مدخل یونس گفته است ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی درخشنده
دارای درخشیدن و تلألؤ، روشن و تابان، ( صفت فاعلی از درخشیدن )، دارای درخشش و تلألؤ، دارای درخشش
دختر
فارسی تبرک
خجسته و مبارک شمردن، مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی، برکت گرفتن
دختر
عربی سامینا
مانند مینا، نام گلی است، نام گلی، پیشوند مشابهت بعلاوه مینا
دختر
فارسی
گل کاویان
پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است، کاویانی، منسوب به کاوه ( شخصیت اساطیری شاهنامه )، ک کاوه، م ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محبت
دوستی، دوستداری، دوست داشتنِ کسی یا چیزی، مهربان بودن نسبت به کسی یا چیزی، مِهر، ( در تصوف ) شور و ...
دختر، پسر
عربی مهربد
محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت، شخصِ مهربان، ( مهر = مهربانی و محبت، بد /، bod/ ( پسوند محافظ یا مس ...
پسر
فارسی محمد آریا
ترکیب دو اسم محمد و آریا ( ستوده و نجیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و آریا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد یونس
ترکیب دو اسم محمد و یونس ( ستوده و نام یکی از پیامبران )، از نام های مرکب، ا محمّد و یونس
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی ژوان
میعادگاه عاشق و معشوق، زمان، میعاد، ملاقات
دختر
کردی کارین
دور و بعید
دختر
فارسی ذکر الله
یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد آرمین
ترکیب دو اسم محمد و آرمین ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرمین
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی سمرا
مونث اسمر زن گندم گون، زن گندمگون
دختر
عربی حلیا
آرایش، زینت و زیور، خوش آمدن در چشم، زیور و آرایش، مرکب از حلی عربی و الف تانیث فارسی، پیرایه
دختر
عربی، فارسی ناعمه
نرم و لطیف، ( مؤنث ناعم )، مرغزار، باغ
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آوان
سرسبزی، شادابی، آباد، وسیع، آبادان، مُزد، زیاد
دختر
کردی
طبیعت الشن
شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، شادی ایل، حکمران یک منطقه
پسر
ترکی
طبیعت محمد عماد
ترکیب دو اسم محمد و عماد ( ستوده و تکیه گاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و عِماد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هادیه
راهنما، رهبر، هدایت کننده، ( مؤنث هادی )، هادی
دختر
عربی مه سیما
ماه سیما، ماه چهر، ماه سیما و ماه چهر، مه ( فارسی ) + سیما ( عربی )، ماه سیما ماه سیما
دختر
فارسی، عربی انیسا
بانوی همدم، دختری که مونس انسان است، ( اَنیس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اَنیس، ( عربی ـ فارسی ) ...
دختر
فارسی، عربی هیژا
گرامی، شایسته، گران بها، محترم، بزرگوار، ( کردی، hêžā ) گرامی
پسر
کردی مسعوده
مونث مسعود، نیک بخت، خجسته، مبارک
دختر
عربی آیلر
جمع ماه، زیبارو، ماه ها
دختر
ترکی
کهکشانی عطامحمد
ترکیب دو اسم عطا و محمد ( بخشش و ستوده )، از نام های مرکب، عطا و محمّد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی معزز
گرامی دارنده، عزیز کننده، ستوده شده، گرامی، ارجمند، بزرگوار، عزیز، بزرگوار و ارجمند ( زن )
دختر
عربی برومند
بَرمند، باردار، بارور، صاحب نفع، مثمر، قوی، رشید، کامروا، کامیاب، میوه دار
پسر
فارسی
تاریخی و کهن روژا
روزها و آفتاب، روزها، آفتاب، ن، ک، روجا، ( کردی ) به معنی روزها و آفتاب + ن ک روجا، ستاره
دختر
کردی
طبیعت، کهکشانی ملک سیما
دارای چهره ای زیبا چون چهره فرشتگان زیبا روی، خوشگل، پری چهر، فرشته روی، زیبا روی
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سنیه
رفیع، والا، عالی، خوب
دختر
عربی شیردل
دلاور، شجاع، ( به مجاز ) دلیر
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ساقی
آن که شراب در پیاله می ریزد و به دیگری می دهد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) معشوق، ( در قدیم ) در ادبیات ...
دختر
عربی محمد ایمان
ترکیب دو اسم محمد و ایمان ( ستوده و اعتقاد )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایمان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ماه
( به مجاز ) زیبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زیباروی، ( در نجوم ) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شب ها ب ...
دختر
فارسی
کهکشانی انار
میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین، انار
دختر
فارسی
طبیعت هژار
تهی دست، مسکین، مستمند، بینوا، فقیر، تنگدست، ( اعلام ) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد شرفکندی متخلص به ...
پسر
کردی فایضه
مؤنث فائض، فیض رسان، فایده بخش، ( مؤنث فایض، فائض ) فیض رسان
دختر
عربی شورانگیز
ایجاد کننده ی هیجان، هیجان انگیز، ( در قدیم ) آشوب به پا کننده، فتنه انگیز
دختر
فارسی طاووس
پرنده ای با پرهای رنگارنگ، پرنده ای از خانواده ی کبک که پرهای رنگارنگ و زیبا دارد، ( در نجوم ) یکی ...
دختر
عربی، یونانی
پرنده، طبیعت زهیر
درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...
پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت امیرهادی
ترکیب دو اسم امیر و هادی ( فرمانروا و راهنما )، از نام های مرکب، امیر و هادی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مومنه
مونث مومن، زنی که بخدا و رسول ایمان دارد، ( مؤنث مؤمن )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهداد
بزرگ زاده، داده ماه، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، داد = داده ) ( به مجاز ) بزرگ زاده، بزرگتر + داد = داده ...
پسر
فارسی محمد عطا
ترکیب دو اسم محمد و عطا ( ستوده و بخشش )، از نام های مرکب، ا محمّد و عطا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سیمین زر
ارزشمند، گران بها، ( سیمین= نقره ای، زر = طلا )، ساخته شده از نقره و طلا
دختر
فارسی غنی
ثروتمند، بی نیاز، آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، از صفات و نامهای خداوند، ( در فلسفهی قد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی