تبرک

/tabarrok/

مترادف تبرک: تیمن، خجستگی، شگون، میمنت، خوش یمنی، همایونی ، برکت یابی

متضاد تبرک: گجستگی، بدیمنی

برابر پارسی: فرخندگی، همایونی، شگون

معنی انگلیسی:
blessing, gift looked upon as bringing good luck, stockade

فرهنگ اسم ها

اسم: تبرک (دختر) (عربی) (تلفظ: tabarrok) (فارسی: تبرّک) (انگلیسی: tabarrok)
معنی: خجسته و مبارک شمردن، مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی، برکت گرفتن
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم دختر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

تبرک. [ ت َ رَ ] ( اِ ) هر حصار و قلعه را گویند عموماً. ( برهان ). هر حصار را گویند عموماً. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). قلعه. ( ناظم الاطباء ). || سبزتبرک ؛ سبزگنبد، کنایه از آسمان است. ( انجمن آرا ) :
یک روزه وجه حاشیه درگه تو نیست
چندین ذخیره ها که دراین سبزتبرک است.
شرف شفروه ( از فرهنگ جهانگیری ).
رجوع به تبرک ( اِخ ) شود. || دوری پهن. ( ناظم الاطباء ). || میزی که دارای کناره های بلند باشد. || سر طبل. || سبد میوه. ( ناظم الاطباء ).

تبرک. [ ت َ ب َرْ رُ ] ( ع مص ) تیمن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغه ) ( از اقرب الموارد ). فرخنده گرفتن. ( دهار ). به برکت داشتن و مبارک گرفتن. ( غیاث الغات ) ( آنندراج ). برکت داشتن و مبارک گرفتن. ( فرهنگ نظام ). تبرک به چیزی ؛ میمنت گرفتن بدان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برکت یافتن از آن. ( از اقرب الموارد ). مبارک شمردن. ( ناظم الاطباء ) : اعطوا للصفق ایمانهم بالبیعة اصفاق رضی و انقیاد و تبرک و استسعاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301 ). گفت شما کیستید و به چه شغل آمدید، گفت امیرالمؤمنین است تبرک را بدیدار تو آمده است. گفت جزاک اﷲ خیراً. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 523 ). اگرچه از آن چند نسخه دیگر در میان کتب بود اما بدین تبرک نموده آمد. ( کلیله و دمنه ). کفشگری بدو [ زاهد ] تبرک نمود. ( کلیله و دمنه ).
پی تبرک هر کس در او زند انگشت
نداند این ز کجا آمد آن دگر ز کجا.
سوزنی.
هم گهرانش به تبرک گرند
سم خر عیسی مریم به زر.
سوزنی.
جوید به تبرک آب دستت
چون حاج ز ناودان کعبه.
خاقانی.
هر ستمی کو به جفا درگرفت
دل به تبرک به وفا برگرفت.
نظامی.
نقل است که مسجدی عمارت میکردند از بهر تبرک ، از ابوحنیفه چیزی بخواستند بر امام گران آمد. مردمان گفتند ما را غرض تبرک است ، آنچه خواهد بدهد. ( تذکرةالاولیاء ). از آن هر سه هیچ قبول نکرد آن مرد بازگشت و تبرک با نزدیک شیخ بوسعید برد. ( از جنگ خطی مورخ 651 هَ. ق. ) و چون ازدحام مردم از حد میگذشت و بی تبرک او بازنمی گشتند. ( جهانگشای جوینی ).
با تبرک داد دختر را و برد
سوی لشکرگاه و در ساعت سپرد.
مولوی.
تبرک از در قاضی چو بازآوردی بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

حصار، قلعه، دژ، سبزترک:کنایه از آسمان ، برکت یافتن، برکت جستن، برکت داشتن، ملول شدن
۱-( مصدر ) همایون داشتن خجسته داشتن مبارک شمردن . ۲- ( مصدر ) برکت یافتن برکت داشتن .۳- ( اسم ) خجستگی میمنت . ۴- ( صفت ) خجسته. جمع : تبرکات .
از معظمات قرای خرقانین است

فرهنگ معین

(تَ بَ رُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) مبارک شمردن . ۲ - برکت یافتن . ۳ - (ص . ) هر چیز مبارک و خوش یمن .
(تَ رَ ) (اِ. ) قلعه ، دژ.

فرهنگ عمید

۱. برکت یافتن.
۲. شگون، میمنت.
۳. (اسم، صفت ) هر چیز بابرکت و باشگون.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برکت جستن از خداوند، پیامبران، امامان و اولیا و آثار آنان را تبرّک می گویند که از آن در بابهایی همچون طهارت، زکات، صوم، حج، نکاح، طلاق، ظهار، عتق، اقرار، یمین و نذر به مناسبت سخن رفته است.
تبرّک جستن به چیزهایی که از نظر شرع از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند جایز، بلکه راجح و مستحب است.
موارد تبرّک
آنچه بدان تبرّک جسته می شود یا به جهت قداست، عظمت و طهارت آن است، مانند نامهای خداوند، پیامبران، جانشینان ایشان، قرآن و مؤمنان و یا به جهت انتساب به چیزهای مقدّس و باعظمت، مانند جلد و قاب قرآن و مشاهد مشرفه معصومان علیهم السّلام.از دیگر موارد تبرّک در شرع مقدّس برخی زمانها و مکانها هستند. زمانها، مانند بعضی روزها همچون جمعه، عید فطر، عید قربان، عید غدیر، مبعث و ایّام ولادت معصومان علیهم السّلام و بعضی ماهها نظیر رجب، شعبان و رمضان، و مکانها، مانند کعبه، مسجد، بویژه مسجدالحرام، مسجد النبی صلّی اللّه علیه وآله و بیت المقدس.
مصادیق تبرک
فقها در کتابهای فقهی پاره ای از موارد و مصادیق تبرّک را ذکر کرده اند که بدان اشاره می شود.
← تبرک حیوان به اسماء الهی
...

[ویکی شیعه] تبرک، از ریشه «ب ر ک» است که برای این ماده در منابع لغت شناسی، معانی خیر کثیر و فزونی، سینه شتر، سعادت و ثبات بیان شده است. گفته شده این واژه در اصل، از زبان سامی و به معنای نزدیکی و قرابت است.
می توان گفت، معنای جامع این واژه، فایده پایدار و ماندگار است و دیگر معانی که در آن به کار رفته اند، همگی به این معنا باز می گردند. وقتی این ماده به مصدر باب تفعّل («تبرک») برده می شود، به معنای تیمن و مبارک شمردن به کار می رود.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است
تَبَرُّک، برکت جویی یا درخواست خجستگی، میمنت و شگون و نوعی طلب التفات و مراحم از خداوند و موجودات قدسی فراطبیعی.
واژه تبرک مشتق از ریشه «ب ر ک» سامی و به معنای نزدیکی و قرابت است. در زبان مندایی از گویش های شرقی زبان آرامی ER, IX/15؛ واژه هایی همچون بَراخه به معنای نماز و دعای روزانه و بَرَخَتا به معنای تقدیس کردن و دعا کردن به کار می رود. در زبان عبری نیز براخاه به معنای دعا، آرزوی توفیق، تقدیس و التفات الاهی برای خیر و سعادت به کار رفته است.
واژه عربی بَرَکَة هم به معنای نیک بختی، فزونی و دعای روحانیان برای جماعت در پایان نماز است. در زبان فارسی واژه تبرّک واژه ای دخیل از عربی است که در برابر کلماتی مثل فرخنده داشتن، همایون داشتن، خجسته داشتن و میمنت به کار می رود.
انسان دین دار به قلمروی مقدس باور دارد. این قلمرو متعالی و به کلی متفاوت از قلمرو زندگی روزمره طبیعی و غیرمقدس است ولی می تواند بر آن اثر گذارده یا در آن تجلی یابد. تبرک در واقع القا و اثرگذاری امر قدسی ــ در عام ترین وجه ــ بر عناصر عالم غیرقدسی و ارتقای کیفیت آنهاست.
این ارتقای کیفیت می تواند به صورت تقویت مادی عناصر و یا به شکل گونه ای ارتقای وجودی آنها باشد. بنابراین تبرک همواره نوعی تجلی امر قدسی در وجه رحمانی است. خطاب و پیام رحمانی به هر شکل ــ خواه به شکل وحی و الهام، یا به شکل التفات و انتساب ــ حاوی عنصر برکت و رضا و خشنودی الاهی نیز هست. از این رو، تبرک در برابر لعن و نفرین قرار دارد که نشانی از ناخشنودی الاهی است در عمل تبرک می توان 3 عنصر را شناسایی کرد، یکی برقراری ارتباط با عالم قدسی یا قلمرو «امر به کلی متفاوت» که منشأ نیروی ماوراء طبیعی مؤثر است، دیگر انتقال دادن این نیرو به موجود یا شیء و سه دیگر ارتقای وجودی آن موجود یا شییء.
جستجو برای فهم برکت را می توان در آراء رابرت مارت (1866-1943م)، انسان شناس انگلیسی یافت. وی با رویکردی تکامل گرایانه باور به «قابلیت مثبت امر ماوراء طبیعی» را ساده ترین شکل دین می داند و برای توصیف این پدیده واژه «مانا»، رایج در برخی از زبانهای شاخه اقیانوسیه را وام می گیرد که به معنای نیرویی ماوراء طبیعی و غیرشخصی است که با جای گیرشدن در مردم یا اشیاء آنها را تقویت می کند و به آنها قدرت اثرگذاری و سودمندی می دهد..346
امیل دورکیم از همان واژه مانا برای توصیف نیروی غیرشخصی درتوتم بهره می گیرد و آن را با مفاهیم مشابهی در میان اقوام مختلف دیگر هم ارز می داند. نیز مشابهت با «فَرّ» یا «فرّه» و «خرّه» نزد ایرانیان باستان، به این ترتیب مانا یک نام نوعی برای مفاهیم مشابه با مفهوم برکت است که در میان فرهنگهای مختلف مصادیقی از آن را می توان یافت.

[ویکی حج] تَبَرُّک: درخواست خیر و برکت از خداوند، از طریق یک موجود مبارک است.
در اصطلاح دینی تیمن و برکت خواستن به واسطه موجودی که در پیشگاه خداوند از مقام والایی برخوردار است. تبرک با توسل شباهت مفهومی و مصداقی دارند.
تبرک یا با لمس و تماس موجود متبرک، یا از طریق اشیائی که به موجودات متبرک شباهت دارند، تحقق پیدا می کند و گاهی هم صاحب برکت خودش به شخص برکت می بخشد بدون اینکه شخص آن را درخواست کرده باشد.

[ویکی فقه] تبرک (دیدگاه علمای شیعه). برکت جستن از خداوند، پیامبران، امامان و اولیا و آثار آنان را تبرّک می گویند. از جمله مسایل بحث برانگیز در میان اندیشمندان اسلامی، جواز یا عدم جواز انتفاع و تبرک به ساحت اولیای الهی و یا اشیاء با قداست بوده است. دانشمندان امامی از سده های نخستین تا به امروز، با استناد به احادیث معصومان (علیهم السّلام) همواره رویکرد اثباتی نسبت به این مساله داشته اند. در این مقاله به بررسی نظرات این دانشمندان می پردازیم.
شیخ مفید در کتاب فقهی خود به نام " المقنعة " از جمله اعمال پسندیده ی زیارت خانه خدا را نوشیدن آب زمزم به جهت تبرک بدان دانسته و می گوید:ثم یاتی زمزم ویشرب منها للتبرک بذلک ویدعو فیقول: اللهم انی اسالک علما نافعا ورزقا واسعا وشفاء من کل سقم؛ سپس به سوی زمزم می آید و مقداری از آن را به جهت تبرک می نوشد و این دعا را می خواند: بار خدایا! از محضر تو، علم نافع، روزی گسترده و شفای هر دردی را می خواهم.
شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۴۲۰، تحقیق و نشر:الجماعة المدرسین، قم، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۰ ه .
علامه حلی در باب وصیت از کتاب تذکرة الفقهاء، چنین می نویسد:یجوز من المسلم والکافر الوصیة بعمارة المسجد الاقصی او عمارته قبور الانبیاء (علیهم السّلام) وکذا عمارة قبور العلماء والصالحین لما فیها من احیاء الزیارةوالتبرک بها؛ برای شخص مسلمان و کافر جایز است که به تعمیر نمودن مسجد الاقصی یا قبور انبیاء (علیهم السّلام) وصیت کند. همچنین می تواند به تعمیر نمودن قبور علماء و افراد پرهیزکار وصیت نماید زیرا در این وصیت فوائدی مانند زنده نمودن مساله زیارت قبور و تبرک جستن به این قبور وجود دارد.
حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۴۶۰، قم، مؤسسة آل البیت.
محقق کرکی در کتاب جامع المقاصد که آن را در شرح کتاب قواعد علامه حلی، نگاشته است، اینگونه می نگارد:قوله (وجعل شئ من تربة الحسین (علیه السّلام) معه) تبرکا بها وتیمنا؛ گفتار مصنف درباره استحباب گذاشتن مقداری از تربت امام حسین (علیه السّلام) به همراه میت، به سبب تبرک به آن تربت است.
کرکی، علی بن الحسین، جامع المقاصد، ج۱، ص۴۴۰، مؤسسة آل البیت (علیهم السّلام) لاحیاء التراث - قم المشرفة.
...

[ویکی فقه] تبرک (علوم قرآنی). تبرک، یکی از اسباب تقدیم و تاخیر است.
گاهی برای تیمن و تبرک، نامی زودتر ذکر می شود؛ مانند لفظ جلاله (الله) در (شهد الله انه لا اله الا هو والملائکة واولوا العلم) و (واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی…) که در آیه اول، «الله» بر «ملائکه» و «اولوا العلم» و در آیه دوم، «الله» بر «للرسول و لذی القربی» مقدم شده است.

[ویکی فقه] تبرک (قرآن). تبرک در لغت به معنای تیمن، فرخنده گرفتن، به برکت داشتن و مبارک گرفتن است.
سفارش حضرت نوح -علیه السلام - به اهل و قومش، برای تبرک جستن به نام خدا، هنگام سوار شدن بر کشتی در سوره هود بیان شده است:و قال ارکبوا فیارکبوا فیها ها بسم الله مجرلـها و مرسلـها ان ربی لغفور رحیم. «و (نوح) گفت در آن سوار شوید به نام خداست روان شدنش و لنگرانداختنش بی گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است» وقتی حضرت نوح -علیه السلام - از هر حیوان، یک جفت بر کشتی سوار کرد به افرادی که همراه او بودند فرمود: سوار شوید (ارکبوا فیها بسم الله مجراها) در حالی که تبرک می جویید به نام خداوند.
تبرک یعقوب
تبرک یعقوب علیه السلام، به پیراهن یوسف -علیه السلام - تبرک جست:اذهبوا بقمیصی هـذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا واتونی باهلکم اجمعین «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید (تا) بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید» غم و اندوه دیگری بر دل برادران یوسف سنگینی می کرد و آن اینکه پدر بر اثر فراق فرزندانش نابینا شده و ادامه این حالت، رنجی است جانکاه برای همه خانواده، به علاوه دلیل و شاهد مستمری است بر جنایت آنها، یوسف برای حل این مشکل بزرگ نیز چنین گفت: (این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیفکنید تا بینا شود) (اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا). فلما ان جآء البشیر القیـه علی وجهه... «پس چون مژده رسان آمد آن (پیراهن) را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بی شک من از (عنایت) خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.»
تبرک به پیراهن یوسف
بازگشت بینایی یعقوب پیامبر -علیه السلام-، با تبرک جستن به پیراهن یوسف -علیه السلام - در آیه ۹۶ سوره یوسف آمده است:فلما ان جآء البشیر القیـه علی وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لکم انی اعلم من الله مالاتعلمون. «پس چون مژده رسان آمد آن (پیراهن) را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بی شک من از (عنایت) خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.»

مترادف ها

consecration (اسم)
تخصیص، وقف، تقدیس، تبرک

پیشنهاد کاربران

تبرک : تبرک به معنی مبارک شدن ، مبارکی ، برکت پیدا کردن است ، فرخندگی ، خجستگی ، همایونی . .
تبرک
تبرک : تبرک 1 - ( عربی ) تبرّک، مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی 2 - برکت گرفتن
تبرّک اسم دخترانه است، معنی تبرّک: ( عربی ) 1 - مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی؛ 1 - برکت گرفت

تبرک :به معنی مبارک شدن ، برکت پیدا کردن است
اما این سوال که مالیدن پارچه ویا اشیائی را بر قبور ائمه ، حکمش چیست؟
در پاسخ به این سوال چند مطلب را اگر در نظر بگیریم ، به سهولت پاسخ آن را در می یابیم .
...
[مشاهده متن کامل]

1 - منشاء ومبداء تبرک ازچه زمانی است؟
این موضوع ریشه قرآنی دارد : زمانی که حضرت یعقوب نبی ( ع ) از فراق یوسف نابینا شد؛ به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت: A}�فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ�{A؛ V}یوسف ( 12 ) ، آیه 96. {V �پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بى‏شک من از خدا چیزهایى مى‏دانم که شما نمى‏دانید؟� تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه‏اى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى منسوب به اولیاى الهى است. در این متبرک شدن یک پارچه ، از نبی خدا؛ حضرت یوسف ، وشفاگرفتن پیامبر خدا؛ حضرت یعقوب ، ونقل این داستان ، توسط قرآن و عدم ردع آن، نشان دهنده تایید قرآن وپیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد.
2 - آیا در تاریخ نبی مکرم اسلام نیز چنین چیزی اتفاق افتاده؟
بله ، بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اکرم ( ص ) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مى‏آوردند تا هر کسى قطره‏اى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد؛ به گونه‏اى که نمى‏گذاشتند قطره‏اى از آب وضوى پیامبر ( ص ) بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمى‏رسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مى‏کرد. V}صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330. {V
نمونه دیگر: تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر ( ص ) ، چاه‏هایى که آن حضرت از آن آب نوشیده‏اند و. . . - چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان - سیره اصحاب، بوده است. V}صحیح بخارى، ج 3، ص 35؛ کتاب المغازى؛ فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68. {V
اگر تبرّک جستن به قطرات آب ویا ظرف غذای پیامبر ( ص ) ، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود. چنانکه در مورد تصور مردم، بعد از فوت ابراهیم، فرزند آن حضرت، به ارتباط خورشید گرفتگی با غم پیامبر ؛در فراز منبر مردم را از این خرافه نهی فرمودند؛ ومبارزه با شرک وخرافه پرستی ، بارها وبارها جزء اصلی دعوت پیامبران بوده است.
3 - آیا تبرک جستن عامه مردم از بزرگان ویا اشیاء برای پرستیدن آنها است؟
قطعا چنین نیست ، حتی اکنون که هر ساله پرده کعبه تعویض می شود ، پرده سال قبل را با تشریفات خاص و به عنوان احترام به کشورها وسفرای آنان قطعه قطعه میکنند وبه عنوان تبرک به ایشان پیشکش می دهند.
پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند. احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مى‏باشند. بوسیدن ضریح امامان ( ع ) و اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مى‏بوید و مى‏بوسد و به سینه مى‏چسباند. براى زائر امام معصوم ( ع ) ، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش؛ یعنى، امام معصوم است.

تبرک
فرهنگ فارسی معین
( تَ بَ رُّ ) [ ع . ] 1 - ( مص م . ) مبارک شمردن . 2 - برکت یافتن . 3 - ( ص . ) هر چیز مبارک و خوش یمن .
جست وجوی تبرک در واژه نامه های دیگر

بپرس