اسم با حرف ج - صفحه 2
بانوی جهانیان
دختر
فارسی جهان بخت
بلند اقبال، آن که جهان بر وفق مرادش باشد
پسر
فارسی جهان جو
جوینده و طالب جهان، ( مجاز ) پادشاه بزرگ و کشور گشا، جوینده ی جهان، جوینده ی عالم، ( به مجاز ) پادش ...
پسر
فارسی جهان خاتون
خاتون جهانیان، بانوی جهانیان، شاعره ایرانی در قرن هشتم
دختر
فارسی جهان فر
کسی که جهانیان به او افتخار کنند، مایه شکوه و عظمت جهان، شکوه جهان
پسر
فارسی جهان ماه
آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا
دختر
فارسی
کهکشانی جهان مهر
آن که در جهان چون خورشید می درخشد، زیبا
دختر، پسر
فارسی جهانبان
نگهبان جهان، خداوند
پسر
فارسی جهانتاب
روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم
دختر
فارسی جهانرخ
مرکب از جهان ( عالم، گیتی )، رخ ( چهره، صورت )، گیتی ) + رخ ( چهره
دختر
فارسی جهانسوز
فتنه و آشوب به پا کننده در جهان، بی اعتنا به جهان و هر چه در آن است
پسر
فارسی جهانشاد
آن که مردم جهان از او شادند
پسر
فارسی جهانشید
نور و روشنایی عالم
پسر
فارسی جهانشیر
دلاور در جهان
پسر
فارسی جهانگشای
تسخیرکننده جهان، فاتح
پسر
فارسی جهانور
جهاندار، ( جهان، ور ( پسوند دارندگی ) )، تا
پسر
فارسی جهانیار
یاور و یاور مردم جهان
پسر
فارسی جهن
از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر افرسیاب تورانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جوادرضا
ترکیب دو اسم جواد و رضا ( بخشنده و خشنود )، از نام های مرکب، جواد و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جوآنا
دختر زیبا
دختر
کردی جوانوی
از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و دبیری بزرگ در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جودت
نیکویی، خوبی
دختر
عربی جوشن
زره، لباس ویژه جنگ، نوعی لباس جنگی قدیمی شبیه زره، ( به مجاز ) محافظت کننده از خطر و آسیب
پسر
عربی جوفیل
نام یکی از فرشتگان الهی
دختر
عبری
مذهبی و قرآنی جوهر
گوهر
دختر
فارسی جویان
جوینده، جست و جو کننده، ( = جویا )، جویا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس ...
پسر
فارسی جیحون
رود، دریا، آمودریا، رود بزرگ، نام رودی در آسیای میانه، ( عربی )، نام رودخانه ای در آسیای میانه
پسر، دختر
عربی، فارسی
طبیعت جیدا
زنی که گردنی بلند، کشیده و زیبا دارد
دختر
عربی جیلا
ژیلا، ژاله تگرگ
دختر
گیلکی جیلان
عناب، سنجد، میوه ای تیره و قرمز به اندازه زیتون، ( = چیلان )، میوه ای به رنگ قرمز تیره و اندازه ی ز ...
دختر
فارسی
طبیعت جیهان
کیهان، جهان، گیتی، ( اَعلام ) نام دختر شاه جهان از سلسله ی تیمور لنگ که به تصوف و زیبایی مشهور بوده ...
دختر
کردی، عربی
تاریخی و کهن، کهکشانی جمیلا
خوب، نیکو، زیبارو، شایسته، ( عربی ـ فارسی ) [جمیل= زیبا، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به جمیل
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی جناده
نام یکی از یاران پیامبر اسلام ( ص )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جندل
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه فریدون پادشاه پیشدادی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جلیل الدین
بزرگ و بزرگوار در دین و شریعت
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جمدخت
دختر پادشاه بزرگ، جم ( پادشاه بزرگ ) + دخت ( دختر )
دختر
فارسی جمزاد
نژاد و گوهر جم، ( مجاز ) بزرگ زاده، از نسل پادشاهان، [جم = در روایات داستانی ایران یکی از بزرگترین ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جمشاد
پادشاه بزرگ و شاد
پسر
فارسی جمهور
پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامّه مردم
پسر
عربی