اسم - صفحه 84

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

گوهره/gohare/

نام روستایی در نزدیکی کرمانشاهان


دختر

فارسی
گوهرین/go (w) harin/

منسوب به گوهر، از گوهر، گوهری، ( گوهر + ین / in ـ/ ( پسوند شباهت ) )، مرصع، آراسته به گوهر، جواهرنش ...


دختر

فارسی
گویا/goyā/

گوینده، سخنگو، واضح، رسا، ( قید ) مثل اینکه، گویی، ( به مجاز ) رسا و روشن و آشکار


پسر

فارسی
گیارنگ

کیارنگ، سردار و فرمانده


پسر

فارسی
گیتا نوش/g.-nuš/

گیتی نوش، جهانِ بی مرگی، ( مجاز ) ماندنی، [گیتا = گیتی، نوش = ( در قدیم ) بی مرگی، زندگی]، ( به مجا ...


دختر

فارسی
گیتی دخت/g.-dokht/

دخترجهان، جهان دخت


دختر

فارسی

کهکشانی
گیتی فروغ/g.-foruq/

ترکیب دو اسم گیتی و فروغ ( جهان و روشنی )، نور و روشنایی دنیا، ( به مجاز ) خورشید، ( به مجاز ) زیبا ...


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
گیتی ناز/g.-nāz/

آن که موجب فخر و مباهات گیتی است، افتخار جهان، موجب نازش و افتخار دنیا، فخر کننده به عالم


دختر

فارسی
گیرا/girā/

گیرنده، [مجاز] جذاب، دلربا، اثرگذار و موثر، فریبنده و زیبا، خوشایند و جذاب و دلنشین، ( به مجاز ) اث ...


دختر

فارسی
گیسیا/gisiya/

دارای گیسوان بلند و سیاه


دختر

کردی
گیل/gil/

نام طوایفی که در گیلان سکونت داشته و دارند، مجموعه ی طوایفی که در گیلان سکونت داشته و دارند، ( اَعل ...


پسر

گیلکی
گیل ماه/gilmāh/

ترکیب دو اسم گیل و ماه ( نام طایفه ای و زیبارو )، ماهروی طایفه گیل، ( به مجاز ) زیبا رویی از مردم گ ...


دختر

فارسی، گیلکی

طبیعت، کهکشانی
گیل ناز/gil nāz/

زیباروی مردم گیل، موجب فخر و مباهات مردم گیل، ( گیل = قوم ساکن گیلان، ناز = زیبا و قشنگ، فخر و مباه ...


دختر

گیلکی
گیلار/gilār/

نام پرنده ای از گروه اردک های روی آب چر، نوعی مرغابی با منقار کوچک که در آب های شیرین زندگی می کند


دختر

گیلکی

پرنده، طبیعت
گیلانا/gilānā/

منسوب به گیلان، دختر زیبای گیلانی، ( گیلان، ا ( پسوند نسبت ) )، متعلق به سرزمین گیلان، گ گیلان


دختر

فارسی، گیلکی
گیلاوا/gilava/

آوای دختر گیلک


دختر

گیلکی
گیلاکو/gilako/

دختر زیبای گیلانی


دختر

گیلکی
گیلنار/gilnar/

مرکب از گیل ( گیلک )، نار ( انار )، مرکب از گیل ( گیلک ) + نار ( انار )


دختر

فارسی
گیله وا/gile vā/

نوعی باد محلی، که از غرب به شرق می وزد و هوا ملایم و دریا آرام می شود، ( به مجاز ) خندیدن ( گل )، ش ...


دختر

فارسی، گیلکی
گیلو

نام وزیر و قهرمانی در منظومه ویس و رامین


پسر

فارسی
گیلوا/gileva/

نام محلی مردمان گیلان، نام منطقه ای از توابع رشت


دختر

گیلکی
گیهان/geyhan/

جهان، دنیا، گیتی، کیهان


دختر

فارسی
گیوا/givā/

جذاب، گیرا، فریبنده و دلبر، دلربا، ( کردی ) ( گیو = جذاب و گیرا، ا ( پسوند نسبت ساز ) )، به معنی گی ...


دختر

کردی، فارسی
گیوان/givān/

کیوان، سیاره زحل، ( = کیوان )


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
لئا/lea/

به سوی خدا، دختری که رو به سوی خدا دارد


دختر

عبری
لؤلؤ/lolo/

مروارید


دختر

عربی

طبیعت
متقی/mottaqi/

باتقوا، پرهیزگار، پارسا، پرهیزکار، ( اَعلام ) نام بیست و یکمین خلیفه از خلفای عباسی


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
متوکل/mote(a)vakkel/

کسی که به خدا توکل کند، توکل کننده، باتوکل، آن که ( به خدا ) توکل می کند، ( در قدیم ) تکیه کننده، پ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
متی/matti/

نام پدر یونس ( ع )


پسر

عبری
متیا/mattia/

هدیه خداوند


پسر

عبری
متیس/metis/

دانش و خرد


دختر

یونانی
متین رضا/matinrezā/

ترکیب دو اسم متین و رضا ( دارای متانت و خشنود )، از نام های مرکب، متین و رضا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مجد/mojed (d)/

بزرگی، بزرگواری، جوانمردی، کوشش کننده، کوشا، بسیار کوشنده، شرف، برتری


پسر

عربی
مجدراد/majd rad/

جوانمرد بزرگ


پسر

فارسی، عربی
مجدود/majdod/

نیکبخت، نام شاعر معروف قرن ششم، سنائی غزنوی


پسر

عربی
مجذوب/majzob/

شیفته و جذب شده، شیفته


دختر

عربی
مجلله/mojallale/

دارای بزرگواری و عظمت و قدرت و شوکت و جلال، باشکوه و باجلال، دارای بزرگواری، عظمت، قدرت، شوکت و جلال


دختر

عربی
عبدالغنی

بنده پروردگار بی نیاز


پسر

عربی
عبدالقاهر/abdolqāher/

بنده پروردگار چیره و توانا، بنده ی خدای چیره شونده، ( عربی ) بنده ی چیره شونده ( خدای )، ( در اعلام ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
فیونا/fiona/

گل سفید کوچک


دختر

لاتین

گل
فیکا/fika/

درخت بید


پسر

مازندرانی
قائد/qā’ed/

رهبر، پیشوا، پیش رو، آن که جمعی از مردم را رهبری می کند، ( در قدیم ) رئیس قافله، کاروان سالار، ( در ...


پسر

عربی
قابل/ghabel/

شایسته، لایق، از نامهای خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
قابوس/qābus/

کاووس، نام پسر وشمگیر از امرای آل زیار، ( اَعلام ) شمس المعالی قابوس وشمگیر: امیر [، قمری] سلسله ی ...


پسر

عربی، فارسی
قابیل/ghabil/

به دست آوردن، نام پسر آدم ( ع ) و برادر هابیل، معرب از عبری


پسر

عبری
قارن/qāran/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کاوه آهنگر و سپهدار فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) ) از خاندان های ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
قارون/gharun/

نام مردی ثروتمند از بنی اسرائیل معاصر موسی ( ع )، معرب از عبری


پسر

عبری
قازان/ghazan/

پادشاه مغولی ایران


پسر

مغولی
قاصدک/qāsedak/

چیزی بسیار سبک و گِرد متشکل از پرهای چتر مانندی که در هوا پرواز می کند، ( در گیاهی ) چیزی بسیار سبک ...


دختر

فارسی

طبیعت
قالوس/ghalos/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پیری رومی و پیغام گزار قیصر روم به لهراسب پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
قانته/gānete/

زن فرمانبردار، ( مؤنث قانت )، زنِ فرمانبردار و مطیع، ( به مجاز ) زنِ نمازگزار


دختر

عربی
قاهر/qāher/

چیره، توانا، مقهور کننده، ( اَعلام ) قاهر: ( = ابومنصور محمّد ) خلیفه ی عباسی [، قمری] پسر معتضد، ک ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
قاهره/ghahere/

مؤنث قاهر، نام پایتخت مصر


دختر

عربی
قبیله

توانایی، توان، سلطه و نفوذ


پسر

عربی
قدم خیر/ghadam-kheyr/

خوش قدم، نیک قدم، آن که دارای قدم مبارک است


دختر

عربی
قدیر محمد/q.-mohammad/

ترکیب دو اسم قدیر و محمد ( توانا و ستوده )، از نام های مرکب، قدیر و محمّد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
قدیس/ghedis/

مؤمن، پرهیزکار و پاکدامن


پسر

عربی
قدیسه/qeddise/

زن پاک، منزه، مؤمن پرهیزگار و متقی، ( مؤنث قِدیس )، ( در ادیان ) زنی که از بزرگان دین مسیح باشد، در ...


دختر

عربی
قدیم/qadim/

دیرینه، کهن، قدیمی، زمان گذشته، ( در حالت قیدی ) در زمان گذشته، سابقاً، ( در قدیم ) سابق، پیشین، از ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
قراتکین/gharatkin/

نام یکی از امیران سامانی، غلام سیاه


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
قربان/ghorban/

قربانی، فدایی، نزدیک شدن، چیزی که بوسیله آن به خدا تقرب یابند


پسر

عربی
قربانعلی/ghorban-ali/

ترکیب دو اسم قربان و علی ( صدقه در راه خدا و شریف )


پسر

عربی
قرنفل/gharanfol/

نام یک گل زینتی، معرب از یونانی، گلی زینتی معمولاً به رنگ قرمز یا صورتی


دختر

یونانی

گل
قرة العین/qorratoleeyn/

آن که موجب روشنایی چشم است، نور دیده، ( به مجاز ) فرزند عزیز، ( اَعلام ) زرین تاج دختر محمّدصالح قز ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
لطف الدین/lotfoddin/

بخشش دین و آیین، لطف دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
لطفعلی/lotf ali/

آن که دارای لطف و مهربانی ای چون لطف و مهربانی علی ( ع ) است


پسر

عربی
لعل/laal/

نام سنگی قیمتی به رنگ قرمز، گاهی سبز و زرد تا سیاه، معرب از فارسی، لال


دختر

فارسی

طبیعت
لمیس/lamis/

زنی با پوست نازک و لطیف


دختر

عربی
لنبک

از شخصیتهای شاهنامه، نام سقائی جوانمرد در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
لنیا/leniya/

دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن ( سنسکریت ) + ی نسبت ( فارسی ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
لهاک/lahhak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
لهراسپ

صاحب اسب تندرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی


پسر

فارسی
لواده/lavade/

از شخصیتهای شاهنامه، نام جد گروهی از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
لوترا/lutara/

لهجه، شکسته زبانی


دختر

فارسی
لوتوس/lotos/

گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی، همچنین درخت صدر یا کنار، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا ...


دختر

فارسی

گل
لورا/lura/

نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی


دختر

یونانی

کهکشانی
لوران/luran/

لر زاده، پسر لر


پسر

لری
لوکاس/lukas/

نام یکی از حواریون حضرت مسیح ( ع )


پسر

ارمنی
مزدیسنا/mazdeyasnā/

زردشتی، مزداپرست، خداپرستی، ( در ادیان ) دین پیامبر ایران اشوزرتشت اسپنتمان موسوم است به مزدیسنا، [ ...


پسر

پهلوی، اوستایی

مذهبی و قرآنی
مسباد/mesbad/

از نامهای دوران هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرد/gord/

دلیر، پهلوان، دلاور، شجاع


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرداب/gordab/

نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان نامدار، از شخصیتهای گرشاسب نامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گردآزاد/gord-azad/

پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران


پسر

کردی، فارسی
گردگیر/gordgir/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گردو

از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر بهرام چوبین سردار ساسانی


پسر

فارسی
گردیا/gordiyā/

شجاع و دلیر، ( گرد = بلند، بلندی، مبارز، دلاور، بهادر و شجاع، ( پسوند نسبت ) )، منسوب به بلندی، منس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گردیه/gordiye/

از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی، ( = گردیک در پهلوی )، ( اَعلام ) ( در شاهن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
گردیک

گردیه، از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی


دختر، پسر

فارسی
گرزم/gorazm/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرزن

تاجی که شاهان بر سر می گذاشتند


پسر

فارسی
گرستون/garaston/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرسیوز/garsivaz/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران سپاه وی، دارنده ی استقامت و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرشین/garshin/

شعله آبی


دختر

کردی
گرگیاس/gorgias/

از نخستین سوفسطاییان یونان


پسر

یونانی
گرگین/gorgin/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گرگینه/gorgine/

پوست گرگ


پسر

فارسی
گرمانک/garmanak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک


پسر

فارسی
گرمایل/garmayel/

گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک


پسر

فارسی
گروخان/gorvkhan/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گروس/garos/

کوه های بسیار


پسر

پهلوی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم