اسم - صفحه 86
شاه مردان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی مردآوند
نام دختر کوچک یزدگرد پادشاه ساسانی
دختر
فارسی مرداویج
مرد آویز نام سرسلسله امرای زیاری در قرن چهارم و پنجم
پسر
فارسی مردتیا
بزرگ مرد
پسر
فارسی مردو
از شخصیتهای شاهنامه، نام باغبان خسروپرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مرزوان
مرزبان، حاکم، اختر، ( = مرزبان )
پسر
فارسی
طبیعت مرسانا
هدیه خداوند، هدیه ی خدا
دختر
عبری مرسَنا
لطف خدا مهر خداونی
دختر
عبری مرسیا
ریحان
دختر
یونانی مرسین
درختی با برگ های همیشه سبز معطر، مورد
دختر
فارسی
طبیعت مرشد
راهنمایی کننده، ارشادکننده
پسر
عربی مرمری
منسوب به مرمر، ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر، به رنگ مرمر، ( مرمر، ی ( پسوند نسبت ) )، ساخته شده ...
دختر
فارسی
طبیعت مرمرین
مرمری، ساخته شده از مرمر، ( مرمر، ین ( نسبت ) )، ( = مرمری )، ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر
دختر
فارسی
طبیعت مرهم
هر دارویی که روی زخم بگذارند
دختر
فارسی مروئه
هویدا، پیدا، آینه
دختر
فارسی
تاریخی و کهن مروان
نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان، ( عربی ) صندوق، کمد لباس، گنجه ی لباس، دولاب، ( در اعلام ) ...
پسر
عربی مروانه
نام همسر ساقی دربار ولید از خلفای اموی
دختر
عربی مرکا
مرمر
دختر
مازندرانی مرکام
تکیه گاه والدین
پسر
ترکی مریدا
مانند مادر
دختر
لری مریس
خرمای تر که در آب و شیر و جز آن نهاده شود، چیزی لغزان و تابان
دختر
عربی مریلا
شادی و شعف
دختر
عبری مرینا
الهه زیبایی و خوش قلبی
دختر
لاتین منوش
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و نوه دختری ایرج از پادشاه پیشدادی، نام یکی از ناموران قدیم که ام ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن منوشان
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرمانروایان دلاور ایرانی که از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی بود
پسر
فارسی
تاریخی و کهن منوشچهر
منوچهر
پسر
فارسی منکشه
گل بنفشه
دختر
ترکی
گل منیرو
منیر محبوب
دختر
عربی منیع
استوار و بلند، بلندمرتبه، بلند، رفیع، دارای مرتبه ی بلند
پسر
عربی منیف
مرتفع، بلند، برآمده، افراخته، بزرگ، والا، بلندمرتبه
پسر
عربی مه باد
نام یکی از سرداران هخامنشی، مرکب از مه ( بزرگ ) + یاد ( بد، پسوند اتصاف )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد نافع
ترکیب دو اسم محمد و نافع ( ستوده و سودمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و نافع
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نجات
ترکیب دو اسم محمد و نجات ( ستوده و رهایی از خطر )، از نام های مرکب، ا محمّد و نِجات
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نورالدین
ترکیب دو اسم محمد و نورالدین ( ستوده و نور دین )، از نام های مرکب، ←محمّدونورالدین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نویان
ترکیب دو اسم محمد و نویان ( ستوده و سردار )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد هامان
ترکیب دو اسم محمد و هامان ( ستوده و مشهور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هامان
پسر
فارسی، عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد هدایت
ترکیب دو اسم محمد و هدایت ( ستوده و ارشاد )، از نام های مرکب، ا محمّد و هدایت
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد هشام
ترکیب دو اسم محمد و هشام ( ستوده و سخاوت )، از نام های مرکب، ا محمّد و هشام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد همام
ترکیب دو اسم محمد و همام ( ستوده و سرور )، از نام های مرکب، ا محمّد و همام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد همایون
ترکیب دو اسم محمد و همایون ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و همایون
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هورام
ترکیب دو اسم محمد و هورام ( ستوده و پیرو نیکی )، از نام های مرکب، ا محمّد و هورام
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد هومان
ترکیب دو اسم محمد و هومان ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هومن
ترکیب دو اسم محمد و هومن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومن
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد وصال
ترکیب دو اسم محمد و وصال ( ستوده و رسیدن به چیزی )، از نام های مرکب، ا محمّد و وصال
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد وهب
ترکیب دو اسم محمد و وهب ( ستوده و بخشش )، از نام های مرکب، ه محمّد و وَهَب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد کامران
ترکیب دو اسم محمد و کامران ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کامران
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد کیهان
ترکیب دو اسم محمد و کیهان ( ستوده و جهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیهان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمدآئین
از نام های مرکب، محمد و آئین، مسلمان، کسی که پیرو آیین حضرت محمد است
پسر
عربی محمدآبتین
ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )
پسر
فارسی، عربی محمدآدرین
ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )
پسر
فارسی، عربی محمدآرسام
ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )
پسر
فارسی، عربی محمدباراد
ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )
پسر
فارسی، عربی محمدتارخ
ترکیب دو اسم محمد و تارخ ( ستوده و نام پدر حضرت ابراهیم )
پسر
عربی، عبری محمدتوحید
ترکیب دو اسم محمد توحید ( ستوده و یکتاپرستی )
پسر
عربی محمدتیام
ترکیب دو اسم محمد تیام ( ستوده و عزیز )
پسر
لری، عربی محمدرافع
ترکیب دو اسم محمد و رافع ( ستوده و فرازنده )
پسر
عربی محمدرامان
ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )
پسر
فارسی، عربی محمدرضوان
ترکیب دو اسم محمد و رضوان ( ستوده و خشنودی )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدزبیر
ترکیب دو اسم محمد و زبیر ( ستوده و نیرومند )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسامی
ترکیب دو اسم محمد و سامی ( ستوده و عالی )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسامیار
ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )
پسر
فارسی، عربی محمدسردار
ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )
پسر
فارسی، عربی محمدسمیر
ترکیب دو اسم محمد و سمیر ( ستوده و داستان پرداز )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسنان
ترکیب دو اسم محمد و سنان ( ستوده و نابودکننده دشمن )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدصانع
ترکیب دو اسم محمد و صانع ( ستوده و آفریننده )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدصفی
ترکیب دو اسم محمد و صفی ( ستوده و خالص )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مه پاره
زیبا، زیبارو، ماهپاره
دختر
فارسی مه پیکر
آن که چون ماه تابان و درخشان است، خوش اندام و زیبا
دختر
فارسی مه تابان
ماهِ تابان، ماهِ تابنده، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مةترا
باران
دختر
کردی مه دار
مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، دار = سرا، سرای، خانه )، روی هم به معنی مِهتر ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مه سارا
ماه خالص، ( مَه = ماه، سارا )، از نام های مرکب، ماه و سارا
دختر
فارسی، عبری
کهکشانی مه فروز
افروزنده نور ماه، روشن کننده ماه، ( = ماه فروز )، ماه فروز، فروزنده و روشن کننده چون ماه روشن و پیدا
دختر
فارسی
کهکشانی مه فروغ
روشنی ماه، تابش ماه، مهتاب، ماه فروغ، ( = ماه فروغ )، پرتو ماه
دختر
فارسی
کهکشانی مه گونه
مثل ماه، مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، گونه ( پسوند شباهت ) )
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مه نو
ماه نو
دختر
فارسی مهابت
بزرگی، هیبت
پسر
عربی مهابد
بزرگ
پسر
فارسی مهاد
بستر، گهواره، زمین پست، مهد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهادا
مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مهام
کارهای بزرگ و دشوار، کارهای سخت، کارهایی که اهمیت داشته باشد، ( جمعِ مهِم ) ( در قدیم ) امور مهم و ...
دختر، پسر
عربی مهاندخت
دخترِ بزرگان، ( به مجاز ) بزرگ زاده، ( مِهان، دخت = دختر )، ( اَعلام ) مادر فیروزبن مهران دختر یزدا ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن مهاوا
آوای ماه
دختر
فارسی مهبا
نرم کوفته شده، نیک ساییده و سحق شده، ( عربی ) ( در قدیم ) ساییده و نرم شده، همراه ماه
دختر
عربی، فارسی مهتدی
هدایت شده، راه راست یافته، راه یافته، رشید، راه راست یابنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهدانا
دانای بزرگ، مِهتَر دانا، ( مه = بزرگ، مِهتَر، دانا )
دختر
فارسی مهدل
دختری که دلش مانند ماه روشن است
دختر
فارسی مهدونه
مانند ماه
دختر
فارسی
کهکشانی مهدی امین
ترکیب دو اسم مهدی و امین ( هدایت شده و امانتدار )، از نام های مرکب، مهدی و امین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهدی پارسا
ترکیب دو اسم مهدی پارسا ( هدایت شده و پاکدامن )، از نام های مرکب، مهدی و پارسا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مهدی حسین
ترکیب دو اسم مهدی و حسین ( هدایت شده و نیکو )، از نام های مرکب، مهدی و حسین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهدی صالح
ترکیب دو اسم مهدی و صالح ( هدایت شده و شایسته )، از نام های مرکب، مهدی و صالح
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهدیان
هدایت شده
دختر
فارسی، عربی مهدیسه
مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، ( مَهدیس، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدیس، منسوب به مهدیس، بانویی ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهدینا
مهدین، هم میهن، ( مَهدین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدین
دختر
فارسی، عربی مهذب الدین
پاک و پیراسته در دین
پسر
عربی مهر
خورشید، محبت و دوستی، مهربانی، ماه هفتم سال شمسی، روز شانزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، ( در گا ...
پسر، دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهر آرتا
ترکیب دو اسم مهر و آرتا ( خورشید و مقدس )، ( مهر = مهربانی و محبت، آرتا = مقدس )، مهربانی و محبت مق ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهر آریا
ترکیب دو اسم مهر و آریا ( محبت و آزاده )
پسر
فارسی مهر آزما
ترکیب دو اسم مهر و آزما ( خورشید و آزماینده )، مهر آزمای، آزماینده ی محبت، آن که دوستی و مهر را به ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی