[ویکی فقه] از آن جا که در روزگار ما، تصویر و رسانه های تصویری ( تلویزیون ، ویدئو و سینما ) گستردگی و بینندگان بسیار یافته اند، بحث از احکام نگاه به تصویر از بایستگی بیش تری برخوردار است. بویژه این که، گاه، در پاره ای از گفتارها و نوشتارها و در پاره ای از انجمن های هنری، سخن از برداشتن حد و مرزها و بازدارنده های شرعی نگاه به تصویر و فرق آن با خود شخص در خارج، به میان آمده است. این امر، نگارنده را بر آن داشت که به شرح ، درباره یکسانی و نایکسانی احکام نگاه به تصویر و خود شخص به بررسی بپردازد.
در بخشی از این نوشتار، تلاش شده است که با پرداختن به نقش (نگاه) در پیوندها و بستگیهای اجتماعی و اثرگذاری و نقش آفرینی آن، بحث از نظر اعتقادی، جایگاه خود را بیابد.در بخشهای دیگر، دو مقوله فقهی در کانون بررسی نهاده شده است.۱. آیا احکام نگاه به تصویر، با احکام نگاه به خود شخص، یکسان است، یا نایکسان؟۲. از آن جا که تصویر در سنجش با خود شخص، ویژگیهایی دارد، پاره ای از احکام نگاه، با در نظر گرفتن ویژگیهای تصویر، مورد بررسی قرار می گیرد.پیش از پرداختن به بحث، بایسته است که موضوع بحث: تصویر، دقیق شناسانده شود:
تصویر
تصویر آن بخش از نشانه های دیداری است که بر متنی مادی، چون فیلم ، کاغذ ، چوب ، سنگ ، کرباس ، خطوط، شیارهای الکترونیک یا لیزری و… ثبت شده باشد. نویسنده در این اثر بر این عقیده است که می توان هنرهای زنده نمایشی، مانند: تأتر، اپرا، رقص و پانتونیم را نیز جزو نشانه های تصویری شمرد؛ چرا که اگر چه بر متن مادی ثبت نمی شود و به این اعتبار، نشانه های تصویری نیستند؛ امّا در (جهان متن) حضور دارند و به این اعتبار؛ نشانه های تصویری بشمارند.دلالت تصویر بر معنی، بر نظامی از نشانه ها و قراردادها استوار است. بر این اساس، تصویر در سه هنر نقاشی، عکاسی و فیلم به حقیقت می پیوندد.بنابراین، تصویری که قطعه ای شعر در ذهن شنونده نقش می کند، تصویر نیست، از مقوله (انگاره) است.همچنین تصویرگری خداوند برای آفریدگان مادی از این تعریف خارج است. صورت گری و مصوّر بودن خداوند که در آیاتی از قرآن کریم به آن اشاره شده، در عالم تکوین و در آفریدگانی است که در خارج وجود دارند، در وجود و هستی آفریده هاست:(صورت گری خداوند در موجودات، نمایاندن ویژگیهای ظاهری و شکل ظاهری جسم و هیأت آنهاست). در حالی که تصویر، در معنای مورد نظر این نوشته تقلیدی از آفریده های است که وجود خارجی دارند. به عبارت دقیق تر، آن جا که به واقعیت خارجی می پردازد، نسخه ای (دقیق یا آزاد ) از عالم خارج است:(تصویر به این اعتبار، به معنای چیزی ساخته انسان است؛ نظامی از نشانه هاست و همواره بیانگر غیاب موضوع). گونه های تصویر، بر اساس ترتیب پیدایش تاریخی، عبارتند از: نقاشی، عکس و فیلم.نقاشی سطح اعم از شیشه ، چوب، سنگ، کاغذ، پارچه و… است که بر آن لایه هایی از رنگ وجود دارد. در تصویر نقاشی، شکلها و رنگها، در کنار هم، سامان دهی شده اند.عکس ، حلقه میانی بین نقاشی و فیلم شمرده شده است؛ همچنان که از نظر پیدایش تاریخی نیز چنین است؛ چرا که عکس از سویی مانند نقاشی تصویر ثابت است و از سوی دیگر، مانند فیلم از دوربین بهره می برد. و به این دلیل می تواند از موضوع به گونه واقع نمایانه حکایت کند.فیلم، با عکس در دستگاه دوربین یکسان است و وجه جداشدگی آن دو، در حرکت کنندگی فیلم است. از نظر ما هوی، فیلم، عکس متحرّک شمرده می شود. حرکت در فیلم، واقعی نیست. پدیده فای روشن می کند که انسان چگونه هنگام نمایش، فیلم را حرکت کننده درک می کند. در واقع انسان در رودر رویی با عکسهایی (قابهایی) که به سرعت ۲۴ قاب در ثانیه نمایش داده می شود، خیال حرکت می کند.
← یکسانی و نایکسانی در حکم
از دلیلهایی که می توان برای سریان احکام نگاه به وجود خارجی، به نگاه به تصویر بدان استدلال کرد، فرازهایی از آیات حجاب است. در فرازی از آیه ۳۱ سوره نور خطاب به زنان مؤمن آمده است:(وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ ویحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها).و به زنان باایمان بگو: چشمهای خود را از (نگاه هوس آلود) فرو گیرند و فرجهای خود را حفظ کنند (و عفاف پیشه کنند) زینتهای خود را جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نسازند.در این آیه زنان با ایمان از آشکار کردن (ابداء) زینتهای خود، جز آنچه که به ناچار آشکار می شود، بازداشته شده اند.ابداء، در لغت از ریشه (بُدوّ)، آشکار شدن بدون قصد و اختیار را گویند.و ابداء، به معنای نمایان و آشکار ساختن است، در برابر پنهان داشتن؛ همان گونه که در دو آیه شریفه زیر نمود یافته است:(واعلم ما تبدون وما کنتم تکتمون). می دانم آنچه شما می نمایید و پیدا می دارید و آنچه را که نهان می دارید.(وان تبدو ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه). و اگر نمایان سازید آنچه در دل دارید، یا پنهان سازید، خداوند شمار آن را داند.و زینت همچنان که در تهذیب اللغه و مفردات راغب آمده به معنای هر آن چیزی است که به وسیله آن زیبایی پدیدار می شود.در مصباح اللغه آمده است:(زان الشیء صاحبه زیناً من باب سار، وأزانه أزانة: مثله، والاسم الزینة).از این عبارت چنین بر می آید که زینت اسم مصدر و به معنای (زیبایی) است.همچنین نویسنده کتاب: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، همین معنای اسم مصدری، را برگزیده است، آن جا که می نویسد:(فظهر انّ حقیقة الزّینة عبارة عن حُسن فی ظاهر شیء سواء کان بالعرض او بالذات).از آیات قرآن، آن جا که واژه زینت به کار برده شده، چنین برمی آید که زینت، به معنای اول (ما یتزیّن به) است.در قرآن کریم، زینت گاه در امر واقعی (مادی محسوس یا معنوی) و گاه در امری غیرواقعی و خیالی به کار برده شده است. همچنین گاه به عنوان امری عرضی و گاه به عنوان امری ذاتی و از اجزای شیء به کار برده شده است.اما زینت واقعی مادی در آیه :(انّا زیّنا السّماء الدّنیا بزینة الکواکب). ما، آسمانها را به آرایش ستارگان بیاراستیم.و زینت واقعی معنوی در آیه:(ولکنّ اللّه حبّب الیکم الایمان وزیّنه فی قلوبکم). ولکن خداوند ایمان را در نزد شما دوست داشتنی کرد و در دلهاتان نیکو بیاراست.و زینت خیالی و غیر واقعی در آیه:(وزیّن لهم الشیطان ما کانوا یعملون). و شیطان کارهایشان را به نظر خوب جلوه داد.اما زینت عرضی در آیه:(خذوا زینتکم عند کلّ مسجدٍ). هنگام نماز ، جامه پوشید و آرایش گیرید.و زینت ذاتی، مانند آراستن آسمان به ستارگان که ستارگان، جزئی از آسمان هستند. در آیه مورد بحث، زینت، هر دو معنای زینت: عرضی و ذاتی مورد نظر شارع بوده است. همچنان که در پاره ای از روایات ائمه (علیه السلام) زینت به بدن زن تفسیر شده است. و آنچه که در آیه از پوشاندن استثنا شده، به مچ دست به پایین و گردی صورت و در پاره ای از روایات، مچ پا به پایین تفسیر شده است. از جمله این روایات، روایتی است که ثقة الاسلام کلینی با سند خود از فضیل نقل می کند که او درباره ساعد زن از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آیا آن از زمره زینتی است که خداوند فرموده که:(لایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ).زنان، جز برای شوهران شان زینتهای خود را ننمایانند.حضرت فرمود:(نعم ما دون الخمار من الزینة و مادون السّوارین). بله، زیر مقنعه و از دست بند به بالا، از جمله زینتهاست. (که زنان نباید جز برای شوهرانشان آشکار کنند.)در روایت دیگری که در کتاب قرب الاسناد ، نگاشته عبدالله بن جعفر، از مسعدة بن زیاد نقل شده است که گفت: من از امام جعفر صادق (علیه السلام) شنیدم که در پاسخ پرسش درباره آنچه که از زینت زن ظاهر می شود (ما ظهر منها) فرمود:(الوجه و الکفیّن). صورت و کف دستان.سند دو روایت یاد شده، صحیح است. همچنان که ظهور دارند، بدن زن، زینت شمرده می شود. و در پاره ای از روایات نیز، زینت، به زیور تفسیر شده است و آنچه که از حکم واجب بودن حجاب در آیه جدا شده، انگشتر ، دست بند و سرمه است. از جمله کلینی با سند صحیح خود از زراره از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که امام درباره این بخش از آیه شریفه: (الاّ ما ظهر منها) فرمود:(الزینة الظاهرة الکحل و الخاتم). زینتی که (بناچار) ظاهر می شود، سرمه و انگشتر است.به گونه سربسته و برابر این روایات، زینت در آیه قرآن به معنای زینت ذاتی: بدن زن و زینت عرضی: زیورهایی که زنان، به کار می برند: گلوبند ، انگشتر، دستبند و… است.درباره مفاد این دو دسته روایات، و اندازه ای که زنان می توانند از زینت خود را برای نامحرمان و محرمان، آشکار سازند، بحثهایی وجود دارد که از مجال بحث ما خارج است.به هر حال، در آیه شریفه: (ولایبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها).زنان با ایمان از آشکار کردن بدن خود برای نامحرمان بازداشته شده اند.و نمایش تصویر بدن زن، از نمونه های آشکار کردن است و با تصویر، بدن به گونه تصویری آشکار می شود و زیباییهای پنهان آن دیگر پوشیده و پنهان نخواهند ماند. و همچنان که در امر (اکرم العالم) می توان برای اکرام برخه های گوناگون در نظر گرفت و اکرام را به گونه های گوناگون انگاشت، برای ابداء بازداشته شده در آیه نیز، دو برخه می توان در نظر گرفت: آشکار ساختن خود بدن و آشکار کردن تصویر بدن. براین اساس، تمامی احکام (نگاه) در نگاه به تصویر نیز جاری خواهد بود.در این استدلال، می توان خدشه کرد و آن این که: با نظر دقیق، موضوع بازداشتن از ابداء، زینت (بدن و زیورها) ست، چه زینت به معنای اسم مصدری (زیبایی) باشد و چه به معنای آنچه که بدن را به آن می آرایند. به خلاف (اکرم العالم) که موضوع در برخه ها و بخشه های گوناگون اکرام ، عالم است و فرقی در موضوع وجود ندارد. بر این اساس، فراتر رفتن از موضوع (وجود خارجی) به تصویر آن، نیاز به دلیل دیگری دارد، تا با آن بتوان ثابت کرد که خواست شارع، آشکار نشدن زینتهای زن، حتی به شکل تصویری است. دلیلی مانند حکمت جعل پوشش، درباره تصویر نیز صدق می کند، در صفحه های بعد در این باره سخن خواهیم گفت.از جمله دلیلهایی که می توان برای گسترش موضوعی بدان استدلال کرد، نتیجه گیری عنوانی فراگیر از پاره ای از روایات است، تا تصویر را نیز در بر بگیرد. با این بیان: تصویر، (حاکی) از موضوع به تصویر در آمده است. زیرا همچنان که گفته شد، تصویر جانشین موضوع است و در نبود موضوع، از آن حکایت می کند. و همان گونه که کشف و برداشتن پوشش از بدن جایز نیست، برداشتن پوشش در تصویر نیز جایز نیست و نگاه کردن به آن نیز حرام است. زیرا موضوع واجب بودن پوشش، در پاره ای از دلیلها، عبارت است از: (آنچه که توصیف گر زینتهای زن است).
دلایل عنوان ذهنی
...
در بخشی از این نوشتار، تلاش شده است که با پرداختن به نقش (نگاه) در پیوندها و بستگیهای اجتماعی و اثرگذاری و نقش آفرینی آن، بحث از نظر اعتقادی، جایگاه خود را بیابد.در بخشهای دیگر، دو مقوله فقهی در کانون بررسی نهاده شده است.۱. آیا احکام نگاه به تصویر، با احکام نگاه به خود شخص، یکسان است، یا نایکسان؟۲. از آن جا که تصویر در سنجش با خود شخص، ویژگیهایی دارد، پاره ای از احکام نگاه، با در نظر گرفتن ویژگیهای تصویر، مورد بررسی قرار می گیرد.پیش از پرداختن به بحث، بایسته است که موضوع بحث: تصویر، دقیق شناسانده شود:
تصویر
تصویر آن بخش از نشانه های دیداری است که بر متنی مادی، چون فیلم ، کاغذ ، چوب ، سنگ ، کرباس ، خطوط، شیارهای الکترونیک یا لیزری و… ثبت شده باشد. نویسنده در این اثر بر این عقیده است که می توان هنرهای زنده نمایشی، مانند: تأتر، اپرا، رقص و پانتونیم را نیز جزو نشانه های تصویری شمرد؛ چرا که اگر چه بر متن مادی ثبت نمی شود و به این اعتبار، نشانه های تصویری نیستند؛ امّا در (جهان متن) حضور دارند و به این اعتبار؛ نشانه های تصویری بشمارند.دلالت تصویر بر معنی، بر نظامی از نشانه ها و قراردادها استوار است. بر این اساس، تصویر در سه هنر نقاشی، عکاسی و فیلم به حقیقت می پیوندد.بنابراین، تصویری که قطعه ای شعر در ذهن شنونده نقش می کند، تصویر نیست، از مقوله (انگاره) است.همچنین تصویرگری خداوند برای آفریدگان مادی از این تعریف خارج است. صورت گری و مصوّر بودن خداوند که در آیاتی از قرآن کریم به آن اشاره شده، در عالم تکوین و در آفریدگانی است که در خارج وجود دارند، در وجود و هستی آفریده هاست:(صورت گری خداوند در موجودات، نمایاندن ویژگیهای ظاهری و شکل ظاهری جسم و هیأت آنهاست). در حالی که تصویر، در معنای مورد نظر این نوشته تقلیدی از آفریده های است که وجود خارجی دارند. به عبارت دقیق تر، آن جا که به واقعیت خارجی می پردازد، نسخه ای (دقیق یا آزاد ) از عالم خارج است:(تصویر به این اعتبار، به معنای چیزی ساخته انسان است؛ نظامی از نشانه هاست و همواره بیانگر غیاب موضوع). گونه های تصویر، بر اساس ترتیب پیدایش تاریخی، عبارتند از: نقاشی، عکس و فیلم.نقاشی سطح اعم از شیشه ، چوب، سنگ، کاغذ، پارچه و… است که بر آن لایه هایی از رنگ وجود دارد. در تصویر نقاشی، شکلها و رنگها، در کنار هم، سامان دهی شده اند.عکس ، حلقه میانی بین نقاشی و فیلم شمرده شده است؛ همچنان که از نظر پیدایش تاریخی نیز چنین است؛ چرا که عکس از سویی مانند نقاشی تصویر ثابت است و از سوی دیگر، مانند فیلم از دوربین بهره می برد. و به این دلیل می تواند از موضوع به گونه واقع نمایانه حکایت کند.فیلم، با عکس در دستگاه دوربین یکسان است و وجه جداشدگی آن دو، در حرکت کنندگی فیلم است. از نظر ما هوی، فیلم، عکس متحرّک شمرده می شود. حرکت در فیلم، واقعی نیست. پدیده فای روشن می کند که انسان چگونه هنگام نمایش، فیلم را حرکت کننده درک می کند. در واقع انسان در رودر رویی با عکسهایی (قابهایی) که به سرعت ۲۴ قاب در ثانیه نمایش داده می شود، خیال حرکت می کند.
← یکسانی و نایکسانی در حکم
از دلیلهایی که می توان برای سریان احکام نگاه به وجود خارجی، به نگاه به تصویر بدان استدلال کرد، فرازهایی از آیات حجاب است. در فرازی از آیه ۳۱ سوره نور خطاب به زنان مؤمن آمده است:(وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ ویحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها).و به زنان باایمان بگو: چشمهای خود را از (نگاه هوس آلود) فرو گیرند و فرجهای خود را حفظ کنند (و عفاف پیشه کنند) زینتهای خود را جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نسازند.در این آیه زنان با ایمان از آشکار کردن (ابداء) زینتهای خود، جز آنچه که به ناچار آشکار می شود، بازداشته شده اند.ابداء، در لغت از ریشه (بُدوّ)، آشکار شدن بدون قصد و اختیار را گویند.و ابداء، به معنای نمایان و آشکار ساختن است، در برابر پنهان داشتن؛ همان گونه که در دو آیه شریفه زیر نمود یافته است:(واعلم ما تبدون وما کنتم تکتمون). می دانم آنچه شما می نمایید و پیدا می دارید و آنچه را که نهان می دارید.(وان تبدو ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه). و اگر نمایان سازید آنچه در دل دارید، یا پنهان سازید، خداوند شمار آن را داند.و زینت همچنان که در تهذیب اللغه و مفردات راغب آمده به معنای هر آن چیزی است که به وسیله آن زیبایی پدیدار می شود.در مصباح اللغه آمده است:(زان الشیء صاحبه زیناً من باب سار، وأزانه أزانة: مثله، والاسم الزینة).از این عبارت چنین بر می آید که زینت اسم مصدر و به معنای (زیبایی) است.همچنین نویسنده کتاب: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، همین معنای اسم مصدری، را برگزیده است، آن جا که می نویسد:(فظهر انّ حقیقة الزّینة عبارة عن حُسن فی ظاهر شیء سواء کان بالعرض او بالذات).از آیات قرآن، آن جا که واژه زینت به کار برده شده، چنین برمی آید که زینت، به معنای اول (ما یتزیّن به) است.در قرآن کریم، زینت گاه در امر واقعی (مادی محسوس یا معنوی) و گاه در امری غیرواقعی و خیالی به کار برده شده است. همچنین گاه به عنوان امری عرضی و گاه به عنوان امری ذاتی و از اجزای شیء به کار برده شده است.اما زینت واقعی مادی در آیه :(انّا زیّنا السّماء الدّنیا بزینة الکواکب). ما، آسمانها را به آرایش ستارگان بیاراستیم.و زینت واقعی معنوی در آیه:(ولکنّ اللّه حبّب الیکم الایمان وزیّنه فی قلوبکم). ولکن خداوند ایمان را در نزد شما دوست داشتنی کرد و در دلهاتان نیکو بیاراست.و زینت خیالی و غیر واقعی در آیه:(وزیّن لهم الشیطان ما کانوا یعملون). و شیطان کارهایشان را به نظر خوب جلوه داد.اما زینت عرضی در آیه:(خذوا زینتکم عند کلّ مسجدٍ). هنگام نماز ، جامه پوشید و آرایش گیرید.و زینت ذاتی، مانند آراستن آسمان به ستارگان که ستارگان، جزئی از آسمان هستند. در آیه مورد بحث، زینت، هر دو معنای زینت: عرضی و ذاتی مورد نظر شارع بوده است. همچنان که در پاره ای از روایات ائمه (علیه السلام) زینت به بدن زن تفسیر شده است. و آنچه که در آیه از پوشاندن استثنا شده، به مچ دست به پایین و گردی صورت و در پاره ای از روایات، مچ پا به پایین تفسیر شده است. از جمله این روایات، روایتی است که ثقة الاسلام کلینی با سند خود از فضیل نقل می کند که او درباره ساعد زن از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آیا آن از زمره زینتی است که خداوند فرموده که:(لایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ).زنان، جز برای شوهران شان زینتهای خود را ننمایانند.حضرت فرمود:(نعم ما دون الخمار من الزینة و مادون السّوارین). بله، زیر مقنعه و از دست بند به بالا، از جمله زینتهاست. (که زنان نباید جز برای شوهرانشان آشکار کنند.)در روایت دیگری که در کتاب قرب الاسناد ، نگاشته عبدالله بن جعفر، از مسعدة بن زیاد نقل شده است که گفت: من از امام جعفر صادق (علیه السلام) شنیدم که در پاسخ پرسش درباره آنچه که از زینت زن ظاهر می شود (ما ظهر منها) فرمود:(الوجه و الکفیّن). صورت و کف دستان.سند دو روایت یاد شده، صحیح است. همچنان که ظهور دارند، بدن زن، زینت شمرده می شود. و در پاره ای از روایات نیز، زینت، به زیور تفسیر شده است و آنچه که از حکم واجب بودن حجاب در آیه جدا شده، انگشتر ، دست بند و سرمه است. از جمله کلینی با سند صحیح خود از زراره از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که امام درباره این بخش از آیه شریفه: (الاّ ما ظهر منها) فرمود:(الزینة الظاهرة الکحل و الخاتم). زینتی که (بناچار) ظاهر می شود، سرمه و انگشتر است.به گونه سربسته و برابر این روایات، زینت در آیه قرآن به معنای زینت ذاتی: بدن زن و زینت عرضی: زیورهایی که زنان، به کار می برند: گلوبند ، انگشتر، دستبند و… است.درباره مفاد این دو دسته روایات، و اندازه ای که زنان می توانند از زینت خود را برای نامحرمان و محرمان، آشکار سازند، بحثهایی وجود دارد که از مجال بحث ما خارج است.به هر حال، در آیه شریفه: (ولایبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها).زنان با ایمان از آشکار کردن بدن خود برای نامحرمان بازداشته شده اند.و نمایش تصویر بدن زن، از نمونه های آشکار کردن است و با تصویر، بدن به گونه تصویری آشکار می شود و زیباییهای پنهان آن دیگر پوشیده و پنهان نخواهند ماند. و همچنان که در امر (اکرم العالم) می توان برای اکرام برخه های گوناگون در نظر گرفت و اکرام را به گونه های گوناگون انگاشت، برای ابداء بازداشته شده در آیه نیز، دو برخه می توان در نظر گرفت: آشکار ساختن خود بدن و آشکار کردن تصویر بدن. براین اساس، تمامی احکام (نگاه) در نگاه به تصویر نیز جاری خواهد بود.در این استدلال، می توان خدشه کرد و آن این که: با نظر دقیق، موضوع بازداشتن از ابداء، زینت (بدن و زیورها) ست، چه زینت به معنای اسم مصدری (زیبایی) باشد و چه به معنای آنچه که بدن را به آن می آرایند. به خلاف (اکرم العالم) که موضوع در برخه ها و بخشه های گوناگون اکرام ، عالم است و فرقی در موضوع وجود ندارد. بر این اساس، فراتر رفتن از موضوع (وجود خارجی) به تصویر آن، نیاز به دلیل دیگری دارد، تا با آن بتوان ثابت کرد که خواست شارع، آشکار نشدن زینتهای زن، حتی به شکل تصویری است. دلیلی مانند حکمت جعل پوشش، درباره تصویر نیز صدق می کند، در صفحه های بعد در این باره سخن خواهیم گفت.از جمله دلیلهایی که می توان برای گسترش موضوعی بدان استدلال کرد، نتیجه گیری عنوانی فراگیر از پاره ای از روایات است، تا تصویر را نیز در بر بگیرد. با این بیان: تصویر، (حاکی) از موضوع به تصویر در آمده است. زیرا همچنان که گفته شد، تصویر جانشین موضوع است و در نبود موضوع، از آن حکایت می کند. و همان گونه که کشف و برداشتن پوشش از بدن جایز نیست، برداشتن پوشش در تصویر نیز جایز نیست و نگاه کردن به آن نیز حرام است. زیرا موضوع واجب بودن پوشش، در پاره ای از دلیلها، عبارت است از: (آنچه که توصیف گر زینتهای زن است).
دلایل عنوان ذهنی
...
wikifeqh: نگاه_به_تصویر