ترجمه‌های محیا قره خانی نژاد (٢٥)

بازدید
١٩
تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
W spoil our dog with food, so it's not a surprise that he's become greedy.
دیدگاه
٠

ما سگمونو به واسطه زیادغذادادن لوسش کردیم، بنابرین جای تعجبی نداره که حریص شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
a stiff drink of whiskey
دیدگاه
١

یک ویسکیه تند ( الکل زیاد )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Shylock has an itch for money.
دیدگاه
٠

شای لوک علاقه زیادی به پول دارد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
دیدگاه
٥

این جمله اصلا از لغت potential استفاده نکرده

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
All the veterans of that war have now expired.
دیدگاه
٠

اکنون تمام سربازان ان جنگ مرده اند /زندگیشان به پایان رسیده است/فوت کرده اند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
It's a marvel that he escaped unhurt.
دیدگاه
٠

این یه معجزست که بدون صدمه دیدن فرار کرده

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He's a good kid; why are you always lecturing him?
دیدگاه
١

اون بچه خوبیه چرا همیشه سرزنشش میکنی ؟

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The lamp post leaned toward the street.
دیدگاه
٢

تیر چراغ برق به طرف خیابون خم شده بود

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The theory eventually proved true.
دیدگاه
٠

نظریه سرانجام درست از آب درامد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The baby cried throughout the night.
دیدگاه
٠

کودک در تمام طول شب گریه میکرد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Games of fortune don't really interest me; I like games that require knowledge or strategy.
دیدگاه
٠

بازی های شانسی واقعا برایم جالب نیستن ، من بازی هایی را دوست دارم که به دانش و استراتژی نیاز دادند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Elephants wear the tusk down faster than they can grow it.
دیدگاه
١

فیل ها ، عاجشان را بیشتر از ان اندازه ای که میتواند رشد کند ، میسایند ( فرسایش میدهند )

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
I was on the verge of accepting.
دیدگاه
١

کم مونده بود که قبول کنم

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
How tranquil! How quiet! What silvery moonlight! Where are you, my dearWhen can we sit together by the window enjoying this quiet, tranquil evening.
دیدگاه

چقدر آرام !چقدر ساکت! چه مهتاب نقره گونی !تو کجایی عزیزم ، وقتی که میتوانیم با همدیگه کنار پنجره بنشینیم و از این سکوت و عصر آروم و دنج لذت ببریم ؟!

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Normally, a woman will lie in a few hours before the birth of her child.
دیدگاه
١

به طور معمول ، یک زن چند ساعت قبل از تولد ( زایمان ) بچه اش ، در بستر زایمان خواهد ماند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
My uncle became severe when I was late.
دیدگاه
٠

عمویم/داییم وقتی دیر رسیدم ، خشمگین شد .

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
I'm fed up with being put upon by my boss all the time.
دیدگاه
٠

من از اینکه مدام توسط رئیسم تحت فشار قرار بگیرم خسته و کلافه شده ام .

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The sky threatened rain.
دیدگاه
١

آسمان محتمل بارش باران شد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The hospital is so overcrowded that some patients are being treated on trolleys in the corridors.
دیدگاه
٠

بیمارستان به حدی شلوغ است که برخی بیماران بر روی تخت چرخدار در حال مداوا هستند ( همون تختا که چرخ دارن و برای انتقال بیمار ازش استفاده میکنن، معنی دی ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
The horse had to be retired from racing after the injury.
دیدگاه
٠

اسب بعد از مصدومیت مجبور شد از مسابقه کنار گذاشته شود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The adults had all retired, but the children were still up talking.
دیدگاه

بزرگتر ها همگی کناره گیری کرده بودند اما بچه ها همچنان به صحبت ادامه میدادند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The roommates' personalities did not blend well.
دیدگاه
٠

شخصیت هم اتاقی ها با هم دیگه جور در نمیومد ( ابشون تو یک جوب نمیرفت )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Mother made me scour the family silver.
دیدگاه
٠

مادر منو وادار کرد که سرویس غذاخوری نقره ( شامل چاقو قاشق و چنگال و قاشق چایخوری و . . . ]را تمیز کنم

تاریخ
١ سال پیش
متن
Hydrogen is integral to the water molecule.
دیدگاه
٢

هیدروژن عنصر جدایی ناپذیر مولکول اب است

تاریخ
١ سال پیش
متن
I am only offering; you don't have to accept.
دیدگاه
٣

من فقط دارم پیشنهاد میدم ، مجبور نیستی بپذیری!