تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به عنوان صفت میتونه معنای فوق العاده، بی رقیب، بی نظیر را هم داشته باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

روسیاه، سرشکسته، بدنام، رسوا، خوارشده، مفتضح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

گاهی به معنای سوق دادن کسی به سوی کاری یا هدفی یا چیزی هم هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

سیستم آموزشی، نظام آموزشی، نظام تحصیلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوران ابتدایی هم میتونه معنا بده نه صرفا مدرسه ابتدای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سرخوردگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چرب زبان و چاپلوس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با توجه به تعریفِ زیر �کودکانِ با استعداد یا تیزهوش یا نابغه � معنی میده: Gifted children are born with above - average natural abilities. Talented ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهی به معنای �تقویت کننده یا تقویت کردن� هم میتونه بیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نظرم علاوه بر همه اینها، گاهی میشه نوشت �الهام گرفتن از ، با الهام از. . �، خیلیم قشنگ میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بعضی جاها به معنای طرح هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشینه، سابقه، عقبه هم میتونه معنا بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کاربر فرشته عشق عزیز، �راجب� غلط هست، �راجع به� درسته، افراد باسوادی مثل شما بهتر هست که املای خودشون رو تقویت کنن چون نظراتشون برای دیگر افراد جامعه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در جاهای مختلف معانی متفاوتی می تونه داشته باشه مثلا: زمان انجام، زمان پیشگیری، زمان سفارش، پیش زمان تهیه کالا و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صورت مجزا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شایان ذکر است که. . . . باید توجه داشت که. . . یادآور میشود که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی به معنای تفکیک هست.

پیشنهاد
١

انتشار اطلاعات - انتقال اطلاعات - توزیع اطلاعات - گسترش اطلاعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عبور کردن، پشت سر گذاشتن، گذر کردن، حل کردن به ویژه زمانی که در مورد بحران یا مشکل بکار برده شه باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بعضی جاها �پشتیبانی کردن� هم معنی میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مورد اسناد و گزارش ها و . . . به معنای طبقه بندی شده و سِرّی و محرمانه هم هست مثلا compartmented reporting که به معنای گزارش سِرّی و طبقه بندی شده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توجه داشتن به چیزی یا کسی یا کاری، پاییدن، زیرنظر داشتن، مراقب . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گاهی به معنای �حدنصاب� هست که چون حدنصاب رو تو همه متون نمیشه نوشت کلمه �معیار� رو میشه به جاش بکار برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستگیره، شستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعضی جاها به این معان هم میتونه باشه� مبنا، پایه، اساس و مقدمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مبنا/مبانی

پیشنهاد
٢

غلبه تصادفیِ مرتبه اول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاوسی یا گوسی نوشته میشه اما در مقالات تخصصی بیشتر گاوسی بکار برده شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موجِز - مختصر - خلاصه - چکیده - جانِ کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرتبط بودن با. . . مرتبط با. . . در ارتباط با . . . . هدف اصلی. . . محوریت بودن. . . مرکزیت داشتن. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آزمودنی قابل آزمودن قابل آزمایش قابل امتحان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در نتیجه، به دنبالِ آن، در پیِ آن، نتیجتا، در نهایت، ماحصلِ آن ین بود که، نتیجه آن این بود که، نتجر شد که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به طورِ قانع کننده ای به نحوی مجاب کننده به صورتِ متقاعد کننده ای با بیانی مستدل و اقناع کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی چیزی از چیزی دیگه یا کسی از کسی دیگه �پیشی گرفته� باشه یا �فراتر رفته� باشه یا �جلو زده� باشه، سبقت گرفته باشه از outgrowth of استفاده میشه یا ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ابزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارجاع، نسبت، ارتباط اسناد، اِطلاق، انتساب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق تالیف، حق مؤلف گاهی به صورت ترکیب authorship attribution میاد که به معنای شناسایی نویسنده از طریق بررسی سایر تالیفاتش هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق تالیف گاهی به این صورت میاد authorship attribution که به معنای �خصوصیات نویسنده� هست و در مباحث مربوط به هوش مصنوعی برای موضوع شناسایی نویسنده از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جانِ کلام - لبِ مطلب - مختصر و مفید - به طور خلاصه - خلاصه اینکه و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آموزش دیده - تحصیل کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در نقش اسم: رشوه - فریب در نقش فعل: تطمیع - رشوه دادن - فریب دادن - گول زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

هویداست بدیهی است آشکار است واضح است مبرهن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

�پیشرو� هم به همه معانی قبلی اضافه کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به همین خاطر - به همین دلیل، به همین سبب - نتیجتا - بنابراین - سرانجام - در نهایت - دستِ آخر - آخرسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی میتونه �پذیرش� معنا بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی توجهی به. . . آگاه نبودن از. . . اغماض. . . انکار. . . متوجه چیزی نبودن نادیده گرفتن. . . چشم بستن روی چیزی یا کاری و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توسعه طلبیِ خارج از ظرفیت سیاسی و اقتصادی امپراطور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی در معانی زیر به کار می ره: راهنما راهبر مرجع شاخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

الهام گرفته از. . نشات گرفته از. . . با تکیه بر. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای �منسوخ شده� �منقضی شده� یا �قدیمی شده� هست تو یعضی متون

١