پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٣٣)
با خساست پول خرج کردن ذره ذره پول خرج کردن
درد و رنج کشیدن تحلیل رفتن از غصه نحیف و بیمار شدن
در مورد چیزی به دقت و عمیقا فکر کردن
رسیدن به زمان یا مرحله که در آن لحظه چیزی اتفاق می افتد
سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری و امنیت جاده ها و حاشیه جاده ها
سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری و امنیت جاده ها و حاشیه جاده ها
European department of intelligence وزارت اطلاعات اروپا سازمان اطلاعات اروپا
Ex - girlfriend دوست دختر سابق
به اندازه انتخاب ( چیزی بر عهده کسی بودن ) �وظیفه ( چیزی به گردن کسی بودن ) مشغول کاری بودن�در حال انجام کاری بودن، مشغول کاری مشکوک بودن حس و حا ...
اگه تعریف از خود نباشه . . . اگه خود نمایی نباشه. . . اگه ریا نباشه . . . .
وقتی چیزی برای مدت طولانی اتفاق نیفتاده است،
باعث رسیدن کسی به مقام یا جایگاه یا وضعیت خاصی
مطرح کردن یک پیام قافلگیر کننده یا یک اخبار ناخوشایند
بدبیاری آوردن بدشانسی آوردن
اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در نظر نگرفتن چیزی که احتمال خیلی کم دارد که کسی در موردش فکر کنه
کمی کنایه آمیز کمی طعنه آمیز
گل خوردن در فوتبال
سو تفاهم سو تعبیر کردن درست نفهمیدن اشتباه فهمیدن
در دست گرفتن نگهداشتن به دست آوردن کنترل چیزی را بدست آوردن
دست به چیزی نزن خرابکاری نکن وضعیت از این بدتر نکن با مراقبت بیشتر عمل کردن
Non smoking آدم غیر سیگاری
Fully furnished
Per week
تقصیر را گردن گرفتن
چیزی را به کسی فهماندن کسی را حالی کردن واضح کردن چیزی
مسئول چیزی بودن
کسی را مسئول چیزی دانستن
کسی را مسئول جیزی دانستن
اعمال و نیات شخص به عنوان وسیله ای برای کنترل و سرکوب اراده مردم توسط دولت تحت نظارت است.
زیباترین و جذاب ترین و باشکوه ترین زن در دورهمی های اجتماعی مثل مهمانی ها و مجالس رقص
زیباترین و باشکوه ترین و جذاب ترین و زن در دورهمی های اجتماعی مثل مهمانی ها و مجالس رقص
دورهمی های اجتماعی مهمانی ها مجالس رقص
وسیله نقلیه ای که ادعا می شود لوکس یا باکیفیت است، منتظر انتقال شخصی است که این عبارت به او گفته شده است
هفت قلم آرایش کرده لباس های دلبرانه پوشیدن لباس فاخر پوشیدن خیلی شیک لباس پوشیدن شیک و پیک کردن
تمام روابط اجتماعی همراه با دعوت ها و مشارکت ها و تعامل ها
روز به یاد ماندنی روز سرنوشت ساز روز خاطره انگیز روز عید روز مهم
انتقاد شدید
شاهد وقوع اتفاقی درآینده بودن حاکی بودن از اتفاقی درآینده بودن تشخیص دادن احتمال اتفاق افتادن چیزی
سازماندهی مجدد دگرگونی شدید و اساسی
پاها
انتظار داشتن یا پیش بینی کردن یک تجربه بد به احتمال زیاد تجربه کردن ( معمولا تجربه بد ) درگیر شدن با یا قسمتی از چیزی بودن در زندان یا بازداشگاه ...
مطمئنا با مشکل یا مجازات مواجه شدن
وقفه، توقیف، سرقت مسلحانه، گیر، گیر کردگی، تعویق، تاخیر، بازداری، جلوگیری، ممانعت، ( عامیانه ) گرانفروشی، مغبون سازی، به رخ کشیدن، ( شیمی - تقطیر ) م ...
لباس هالووین
بهتر است حقایق را مکتوب داشته باشی
دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
دست از سر کسی برداشتن مزاحم نشدن
چیزی را به هوا پرتاب کردن چیزی را به سرعت و محکم به هوا پراکندن
تخمین زدن برآورد کردن
کسی را به حال خود گذاشتن کسی را تنها گذاشتن