پیشنهاد‌های مسقوط طلا (٧٠٩)

بازدید
١,٠٥٥
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی مراقبت و حمایت از کسانی است که زندگی شون از این رو به اون رو شده و دچار مشکلات فراوان هستند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - بی دین یا بی مذهب ( کسی که هیچ دینی را قبول نداره و تصورش از دین فقط یک چیز ساخته افکار بشره ) اما بدین معنا نیست که آن شخص خدارو هم قبول نداره ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد خطرِ ناشی از سهل انگاری ( شامل حرکات و رفتارهای خطرناکی میباشد که منجر به از دست رفتن جان افراد شود )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلبک های همزیست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنیاش میشه رقابت جدا از معنی مشاجره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرایش - جهت یافتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاکسی صدا زدن ( وقتی سر خیابون وایسادی و دست بلند میکنی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع چاشنی بسیار تند هندی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لباس: یعنی واقعا فیت و اندازه خودته ( این دیدگاه کاملا مثبته و بار منفی نداره )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست و همکار ( a colleague who becomes a friend )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حساب - از جیب یکی خرج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمپین یا کارزار انتخاباتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to react to something with an opposing opinion or action پاسخ یا عمل متقابل دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

واژه ی Breaking یعنی شکستن یا ایجاد شکاف! حالا چه ربطی به اخبار داره قضیه این جا شروع میشه که رویدادهای خبری چون همیشه تعدادشون زیاده و نمیشه یک جا ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای پایان یه بحث گرم یا گفت و گو از این عبارت استفاده میشه و معادلش در فارسی میشه " خوب اینم از این"

پیشنهاد
٠

کرک و پر ریختن - برگ ریزان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به گوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک "خطای عمدی" که در گذشته انجام شده و به صورت راز در دل شخص پنهان شده و ناگفته مانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معانی: 1 - ناراحت و نگران Don't upset yourself by thinking about what might have been 2 - دگرگون یا تغییر ( واژگون نگید منظورمان change است خیلی باهم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عریان گرا مترادف کلمه nudist است ( این افراد معتقدند که پوشیدن هیچ لباسی سالم نیست برای بدن و از لحاظ روانشناسی انسان های نرمالی نیستند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

incredibly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماقبل - پیشین فیلم ( یه دفعه تو سری جدید فیلم کلی برمیگرده عقب که نشون بده چجوری کار به اونجا کشیده ) متضاد کلمه sequel که میشه دنباله ی فیلم یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موج سواری خوابیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a protected area of land or water

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تلفظ صحیح: سکپتیک✅ تلفظ غلط: اسکپتیک ❌ نمیدونم چرا سختش میکنن کلماتی که با S شروع میشن رو اس میخونند بعضیا به جای س سکون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی حالی، بی اشتیاقی - با بی رمقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه معنیش میشه غرق فکر - عمیقا در فکر یه معنی دیگه اشم میشه پکر - پکرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوژه نگاه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از خواب بیدار شده - از خواب پریده ( توسط کس دیگه ای یا صدایی چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جالب اینکه - جالب اینجاست که . . . I bought a bag of chips only to see there was air in it instead of chips یه بسته چیپس خریدم جالب اینکه دیدم هوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساده زیست زندگی بی دغدغه و آرام و بی سروصدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شخصیت کاریزماتیک شخصیتی است که برای دیگران جذاب است و به عنوان الگو و فرد الهام بخش بر روی دیگران تاثیر می گذارد. افراد دارای کاریزما می توانند در بح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The excitement of meeting and getting physical with someone new can distract you from feelings of sadness, loss, and rejection

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امتناع از اخراج یا حذف ( مخصوص پناهجویی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آخیش گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

He just got there with ( only ) minutes/seconds to spare در ثانیه های/ دقیقه های آخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

= force oneself way through از لابه لای جمعیت و شلوغی رد شدن ( با کنار زدن مردم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

صحت - واقع نمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قایق چوبی سبک و کوچک ساخته شده از تنه درخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برگزار کننده تور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاسته شده - افت کردن شدید Prices have been slashed by 50 percent

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

It means end a telephone conversation, stop using, or hang up the phone

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رکوردهای جهانی گینس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حالت فعل: سیم یا زه انداختن - نخ کردن ( سوزن و غیره ) ، به رشته کشیدن - آویختن ( از دو سو )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرم هفت گانه در نمایش سیرک با راه رفتن روی بند و طناب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در کوه نوردی به معنای "بالا رفتن" متراف climb است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر خلاص رو زدن مثال: They told me I was too old for the job, and then to add insult to injury, they refused to pay my expenses آنها بهم گفتن که من ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حسی که عاری از این صفات باشه afraid, worried, disappointed, upset , feeling shocked جا خوردن They were dismayed at the cost of the repairs اونا از ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرار بر ( انجام دادن کاری ) They were due to return from the vacation on Saturday قرار بر این بود که اونا روز شنبه از تعطیلات برگردند They were due ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترویج و تبلیغ دین ( در یک کشور خارجی )