پیشنهادهای آیدین آذری (٧٤٠)
( فعل لازم، عامیانه ) مِن مِن کردن، ناشمرده و نامعلوم حرف زدن؛ به لکنت افتادن در سخن خود تلفظ: فامفِر ( FUM - fuh ) فرم ها: fumfer, phumpher ریشه شن ...
( اسم، در اصل و بیشتر انگلیسی نواحی کورنوال ) اسپریگان: یک موجود فراطبیعی که به طور معمول به عنوان موجودی کوچک، زشت و بدذات توصیف می شود و اغلب با خا ...
( اسم، انگلیسی ولزی ) تکه های کوچک سیب زمینی ( معمولاً به صورت خلالی ) که سرخ شده یا به هر شکل دیگری در روغن پخته شده و داغ خورده می شود؛ مترادف چیپ ...
( اسم ) نوسیزم 1. ( با اشاره به گروهی از مردم ) نگرشی خود محور ناشی از خودخواهی ( egotism ) در یک فرد. استفاده از این واژه تا قبل از قرن 20 میلادی نا ...
( اسم، در نسخه شناسی و تصحیح انتقادی متون ) بخشی از متن رونویسی شده که به اشتباه تکرار شده است، و ناشی از تکرار اشتباه یک حرف یا رشته ای از حروف توسط ...
( اسم، مهجور، در استفاده های بعدی در نواحی جنوبی انگلستان ) آشوب؛ هیاهو فرم ها: flipperde flapper, slipperdeslapper, flipper - de - flapper ریشه شناس ...
( صفت، مهجور، وامواژه از لاتین ) ضعیف شونده، رو به ضعف نهاده، ناتوان شونده ریشه شناسی: برگرفته از فعل languescere در زبان لاتین کلاسیک به معنای ضعیف ...
( فعل، اکنون در نواحی شتلند ) 1. ( فعل لازم ) تیره و تار شدن؛ کدر شدن 2. ( فعل متعدی، اسکاتلندی، مهجور ) محروم کردن از نور؛ تاریک کردن، کم نور کردن ...
( اسم، روانشناسی و روانپزشکی ) ناتوانی در تشخیص احساسات خود و بروز دادن آنها، به ویژه در قالب کلمات تلفظ: اِلِکسی ثای میا ( uh - leck - suh - THIGH - ...
( صفت، نادر ) متمایل به شیطنت ( mischief ) منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، وامواژه از زبان مراتی ) رانگولی: طرح هندسی یا منقش که با استفاده از پودر رنگی، گرانول یا مواد مشابه دیگر درست شده و در هند به عنوان دکوراسیون ...
( اسم ) 1. رویدادی که به منظور جمع آوری کمک های مالی از اعضای جامعه، معمولاً برای امور خیریه، سازماندهی می شود. 2. ( در بازی های ویدئویی ) بازی ای ...
( اسم، وامواژه از لاتین ) 1. ( مهجور ) زنی که بنیانگذار یا واقف یک مؤسسه است؛ زن پایه گذار. مقایسه کنید با foundress 2. ( در حشره شناسی ) حشره ماده ...
( اسم، وامواژه از سواحلی، انگلیسی شرق آفریقا ) پولی که به عنوان رشوه یا ترغیب پیشنهاد می شود یا پذیرفته می شود. تلفظ: کیتو کیدُگُ ( kee - too kee - ...
( اسم و صفت ) چاگوسی: ( مربوط به ) فردی که در جزایر چاگوس به دنیا آمده یا آنجا زندگی می کند؛ ( مربوط به ) فردی که متعلق به یا از تبار بومیانی است که ...
( اسم، انگلیسی محلی، در اصل نورث آمبرلند ) پان هاگرتی: نوعی غذای سنتی که با پنیر، پیاز و سیب زمینی های باریک برش خورده تهیه شده و به صورت لایه های کن ...
( اسم ) گراولیکس: رشته ای تصادفی از نمادهای تایپوگرافی ( مانند %@$&*! ) که به جای یک عبارت مستهجن، به ویژه در کمیک استریپ ها، استفاده می شود. تلفظ ب ...
1. ( اسم ) کایوت 1. 1 ( جانورشناسی ) در مکزیک و اکنون در ایالات متحده، نام گرگ دشتی یا گرگ عوعو کننده با نام علمی کانیس لاترانس ( Canis latrans ) که ...
1. ( اسم، با P بزرگ، مهجور ) ساکن هر یک از نواحی قطبی؛ در حالت جمع مترادف است با Periscii 2. ( صفت، نادر ) دارای سایه هایی که دور یک چیز می چرخد، همچ ...
( اسم و صفت، وامواژه از زبان فرانسوی ) پانسو 1. ( صفت، اکنون نادر ) به رنگ قرمز روشن شقایق ( corn poppy ) 2. ( اسم، مهجور ) رنگ قرمز روشن شقایق 3. ( ...
( اسم ) کلمه بالشی: در شعر کلاسیک ژاپنی به واژه یا عبارت کوتاه زینتی گفته می شود که قبل از یک نام یا کلمه دیگر می آید و برای نشان دادن تشبیه ادبی، خو ...
( اسم، مهجور ) ترکیبی از خوشی و غم ریشه شناسی: حاصل ترکیب صفت merry، فعل go و صفت sorry برای فرم ها بنگرید به فرم های هر یک از واژگان آن؛ مثلا merrie ...
( صفت، مهجور، نادر ) ویژگی یا یادآورِ یک دلقک ( یا سایر معانی clown در حالت اسم ) ؛ بی فرهنگ، بی ادب؛ مسخره ریشه شناسی: حاصل ترکیب clown با پسوندهای ...
( اسم، انگلیسی کارائیب به ویژه گویان ) در جوامع گویانی آفریقایی تبار ( به ویژه جوامع روستایی ) به مجموعه ای از جشن های سنتی گفته می شود که پیش از عرو ...
( اسم، مهجور ) یک گردهمایی یا سرگرمی اجتماعی که نامناسب یا غیراخلاقی تلقی می شود. ظاهراً کاربرد ایزوله دارد. ریشه شناسی: حاصل ترکیب واژه devil و پس ...
( صفت، بیشتر شاعرانه یا در جانورشناسی، اکنون نادر ) بحری، اقیانوسی تلفظ: ایک وُ ریِل ( ee - KWOR - ee - uhl ) فرم ها: aequoreall, aequoriall, aequor ...
( اسم، مفرد ) ژئوتکنیک: به کارگیری علم و فناوری برای مدیریت و بهره گیری از منابع فیزیکی زمین تلفظ: جی اُ تِک نیکس، ( در بریتانیا همچنین ) جی یِ ( ر ) ...
( اسم و فعل، در اصل اسکاتلندی، وامواژه از زبان گیلیک اسکاتلندی ) گیلی، مانند گیلی عمل کردن معانی گیلی ( گیله ) : 1. ( مهجور، بیشتر اسکاتلندی ) غلام، ...
( اسم، بیشتر در آمریکا ) یک آگهی یا انتشار که اطلاعاتی درباره یک محصول یا خدمت را به شیوه یک سرمقاله یا گزارش بی طرف ارائه می دهد. همچنین به عنوان اس ...
( اسم، وامواژه از زبان لاتین، مهجور ) مرکز ثقل؛ پایه؛ نگهدارنده، پشتیبان ( ادبی و استعاری ) فرم ها: fulcyment, fulciment ریشه شناسی: برگرفته از واژه ...
( صفت ) قابل بیان با کلمات مثال ها: make the Bill wordable قابل بیان کردن لایحه، یعنی طوری تنظیمش کند که بشود با کلمات درست توضیحش داد any wordable t ...
( اسم ) یک ژانر موسیقی پاپ که مشخصه آن تولید آماتور و صیقل نیافته است که به طور معمول کلام ضعیف و کیفیت صدای مبهم دارد منبع: Oxford English Dictiona ...
1. ( اسم، انگلیسی محلی، بیشتر کورنوال، وامواژه از زبان کورنیش ) فاگِن: هر یک از انواع مختلف کیک خمیری که با آرد یا بلغور مخلوط شده با چربی تهیه می شو ...
( اسم، مهجور ) مکانی فرضی که زنان در آن اقامت دارند ظاهرا کاربرد ایزوله دارد. ریشه شناسی: حاصل ترکیب واژه woman و shire که به صورت طنزآمیز پس از اسا ...
( صفت و قید، مهجور، در استفاده های بعدی انگلیسی محلی ( نواحی شمالی و آنگلیای شرقی ) ) 1. ( صفت ) مایل، کج، اریب در نقل قول زیر که از کتاب دگردیسی ها ...
1. ( فعل متعدی، وامواژه از زبان لاتین، مهجور، نادر ) بیرون کشیدن یا درآوردن 2. فرم تغییریافته evil ریشه شناسی: در معنای نخست برگرفته از واژه evellere ...
( صفت ) درباره یک شخص، حالت یک شخص و غیره: کلافه، عصبی، بی تاب، بی قرار. همچنین درباره یک شیء: سریع حرکت کننده به جلو و عقب؛ لغزان، جهنده تلفظ ( بریت ...
الف ) اسم 1. ( اکنون تاریخی ) شراپنل: یک پرتابه استوانه ای حاوی چندین مرمی و یک خرج انفجاری که وقتی توسط فتیله شلیک می شود، پوکه آن منفجر شده و محتوی ...
( اسم، مهجور ) زردی ( yellowness ) ، به ویژه در کیمیاگری برای بیان کیفیت حاصل از فرآیند سیتریناسیون ( citrination ) مترادف: citrineness فرم ( ها ) : ...
1. ( فعل متعدی، انگلیسی کارائیبی ) سوراخ کردن، سوزن زدن، سیخونک زدن؛ ضربه زدن، سقلمه زدن؛ ضربه زدن ( به باسن، لگن و غیره ) هنگام رقص ( در این معنای ا ...
( صفت، نادر ) ناتوان در ایجاد نتیجه مفید؛ بی فایده، بیهوده؛ بی معنی؛ عبث. درباره دارو و درمان: بی اثر ( مهجور ) تلفظ ( بریتانیایی ) : فراسترِینی یِس ...
( اسم، مهجور، وامواژه از زبان ایتالیایی ) خودبیمارانگار ( hypochondriac ) فرم ها ( مفرد ) : melancholico, melancolico فرم ( جمع ) : melancholicoes ر ...
( اسم، اکنون مهجور یا تاریخی ) یک حرف الفبا در استفاده های بعدی با ارجاع به انگلیسی قدیم یا سایر زبان های ژرمانیک فرم ( جمع ) : bookstaves فرم ها: ب ...
( اسم، منسوخ ) پاپیروکراسی: حکومت با کاغذبازی های بیش از حد منبع: Oxford English Dictionary
1. ( اسم ) اسکا: سبکی از موسیقی که منشأ آن جامائیکا بوده و ویژگی آن تمپوی سریع و آف بیت قوی و برجسته است. همچنین به رقص این موسیقی گفته می شود. مقایس ...
( اسم ) بانکو: در آشپزی کشور غنا، نوعی خمیر ترش که با ذرت و آرد کاساوا ( cassava ) تهیه می شود و به طور معمول در آب نمک جوشانده و آب پز شده و به شکل ...
( صفت ) شبیه مورچه در شکل یا رفتار؛ ( جانورشناسی ) مورچه نما ( myrmecomorphic ) . همچنین: مربوط به مورچه ها تلفظ: مِرمِکُید ( MUR - muh - koyd ) مشت ...
( صفت، وامواژه از زبان لاتین، اکنون نادر، در استفاده های بعدی بیشتر ادبی ) مرطوب، نمناک تلفظ: مَدید ( MAD - id ) فرم ها: maddid, madid مشتقات ( اسم ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی، اکنون تاریخی ) رنگ قهوه ای مایل به قرمز یا بنفش مایل به قرمز. همچنین گاهی: پارچه پشمی به این رنگ تلفظ بریتانیایی: جین جِلی ...
( صفت، در پزشکی و زیست شناسی ) دارای بافت کاغذی یا به نازکی کاغذ؛ کاغذی ( papery ) تلفظ: پَپِرِیشِس ( pap - uh - RAY - shuhss ) ریشه شناسی: برگرفته ...