hastate

/ˈhæsteɪt//ˈhæsteɪt/

معنی: سهمی، نیزه ای، تبرزینی، سه گوش ونوک تیز
معانی دیگر: (مثلا در مورد برخی برگ ها) تیزآرشی، سرزوبینی، سه گوشه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hastately (adv.)
• : تعریف: shaped like a spearhead, as some leaves.

مترادف ها

سهمی (صفت)
arrowy, sagittal, hastate, sagittate

نیزه ای (صفت)
lanceolate, hastate

تبرزینی (صفت)
hastate

سه گوش و نوک تیز (صفت)
hastate

انگلیسی به انگلیسی

• in the shape of an arrowhead; of leaf shape (botany)

پیشنهاد کاربران

hastate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: زوبینی
تعریف: ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان که تقریباً تا قاعده سه گوش باشد و بعد ناگهان به سمت دو لَپ جانبی عمود بر محور اصلی پهن شود|||متـ . زوبین شکل hastiform

بپرس