پیشنهادهای آیدین آذری (٣٩٢)
( اسم، در الکترونیک، امروزه بیشتر تاریخی ) وبولاتور: ابزاری برای تولید سیگنال که فرکانس آن بین دو حد به طور پیوسته تغییر می کند و معمولا برای تراز کر ...
در حالت اسم: طبع، خلق و خو در حالت فعل: سازگار بودن با ( کسی ) ، سازگاری کردن با ( کسی ) ، تا کردن با ( کسی )
( اسم، انگیسی نواحی جنوب غربی انگلستان و ولز به ویژه پمبروکشر ) پشت گردن تلفظ: نیدِک فرم ها: noddocke, nodocke, nuddock, niddock, nodock, niddick, ne ...
( صفت، وامواژه از لاتین، در گیاه شناسی، اکنون نادر ) شبیه به بند یا طناب، طنابی شکل تلفظ: فیونِلِفُرم منبع: Oxford English Dictionary
( اسم ) شهر کِرفیلی در کشور ولز؛ همچنین: پنیر کِرفیلی ( Caerphilly cheese ) که منشأ آن این شهر است. منبع: Oxford English Dictionary نام آن در فارسی ...
سوسیس گلامورگان یا گلامورگِن ( Glamorgan sausage ) : نوعی سوسیس یا غذای شور ( savoury ) به شکل سوسیس که به طور معمول با آرد سوخاری، تره فرنگی یا پیاز ...
1. موسی درق ( Musa Daraq ) نام روستایی از توابع شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی است. درق ظاهراً معرب دره است و در نتیجه معنی نام آبادی دره موسی ...
( اسم، وامواژه از زبان فرانسوی ) کسی که مانند برده وقف دیگری شده است و حاضر است به خاطر او کارهای سخت ( و گاهی نامشروع ) انجام دهد؛ عروسک خیمه شب باز ...
( اسم ) گرفتگر ( prehensile ) بودن؛ همچنین: قابل گرفتن بودن منبع: Oxford English Dictionary یادداشت: در ویکی پدیای فارسی برابرنهاده آن پیش گیرش یا پ ...
( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان فرانسوی ) موفل: لب بالایی گوزن شمالی ( moose ) که بزرگ و گرفتگر ( prehensile ) است و به ویژه در گذشته به عنو ...
( اسم، مهجور ) آروغ زدن که باعث ایجاد طعم یا بوی نامطبوع می شود. حاصل ترکیب صفت nidorous و پسوند ity مترادف: belching, eructation منبع: Oxford Engli ...
( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان اینوئیت های غرب کانادا ) اگلو: حفره تنفسی در یخ که توسط فُک ها ایجاد شده است. فرم دیگر: agloo مقایسه کنید ب ...
( اسم ) شیرچای: هر یک از نوشیدنی های مختلف که با چای و شیر یا خامه درست شده باشد؛ به ویژه نوعی نوشیدنی که برخاسته از هنگ کنگ است و از چای سیاه و شیر ...
( اسم، مهجور ) قصه سرهم بندی شده، غیر قابل باور و سردرگم کننده فرم ها: maged tale, magel tale, magged tale, magges tale, magge tale, magil tale منبع: ...
( فعل متعدی، زبان عامیانه بریتانیایی ) لاس زدن با ( کسی ) ؛ تلاش کردن برای برقراری رابطه جنسی با ( کسی ) ریشه شناسی: ریشه پیدایش این لغت ناشناخته اس ...
( صفت، در نواحی جنوبی و غربی انگلستان ) به ویژه درباره چوب: پوسیده، خراب، فاسد؛ نرم یا ضعیف همراه با پوسیدگی؛ گاهی در مفهوم کلی تر: رطوبت زده، نم کشی ...
( اسم ) شرط بندی چهارگانه، کوتاه شده quadrella منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، انگلیسی استرالیایی ) شرط بندی چهارگانه: نوعی شرط بندی میکس ( accumulator bet ) که در آن برندگان چهار مسابقه یا رقابت باید پیش بینی شود. همچنی ...
( اسم، در آسیای جنوب شرقی ) بازاری برای فروش گوشت، ماهی و محصولات تازه منبع: Oxford English Dictionary مشابه در ایران: بازار روز
همزیستی اسکاتلندی: با هم بودن ویژگی ها، نظرات یا اصول متضاد یا متناقض در کنار هم که به عنوان یک خصلت بارز مردمان اسکاتلند شناخته و معرفی می شود. این ...
( اسم و صفت ) کالدونیایی، اسکاتلندی فرم: Caledonian منبع: Oxford English Dictionary
در برخی نقاط گیلان، به حالتی از سرگیجه که فرد نمی تواند تعادل خود را در ایستادن حفظ کند آباسیا می گویند. آباسیا برگرفته از واژه انگلیسی abasia می باش ...
( اسم، عامیانه، انگلیسی بریتانیایی، اکنون قدیمی ) شخصی که از رفتن درون آب می ترسد یا از شست و شو بیزار است فرم مفرد: water - funk فرم جمع: water - fu ...
( صفت، نادر ) 1. دارای ارزش یا اهمیت کم یا بدون اهمیت، بی ارزش، کم اهمیت، پیش پا افتاده 2. بازیچه اسم مشتق از آن toyousness می باشد. منبع: Oxford ...
1. ( اسم، در اصل آمریکایی، عمدتاً به صورت جمع ) نِردِل: دانه یا گلوله بسیار کوچک از پلاستیک فرآوری نشده به ویژه آنچه که به عنوان آلوده کننده ساحل، در ...
( صفت، وامواژه از لاتین، در اکولوژی ) خزه زی: زیست کننده در میان یا همراه با خزه ها ریشه شناسی: برگرفته از واژگان لاتین muscus به معنای خزه و colere ...
( فعل متعدی، نادر ) برابر کردن، همسان کردن، یکسان کردن؛ همچنین: برابر دانستن ( چیزی با چیز دیگر ) منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، شبه باستانی ) شناخت خواص گیاهان و ادویه جات، علم الأدویه، ادویه شناسی، گیاه شناسی فرم ها: wortcunning, wort - cunning منبع: Oxford English Dic ...
( اسم، شبه باستانی ) شناخت خواص گیاهان و ادویه جات، علم الأدویه، ادویه شناسی، گیاه شناسی فرم ها: wortcunning, wort - cunning منبع: Oxford English Di ...
( اسم ) رویش دوباره، شکوفایی مجدد، جوان شدن در حالت صفت revirescent می شود منبع: Oxford English Dictionary
( صفت، وامواژه از لاتین، نادر ) دوباره رویش یافته، دوباره سرسبز شده، مجددا شکوفا شده تلفظ بریتانیایی: ریوی رِسِنت، ریوای رِسِنت تلفظ آمریکایی: ریوِرِ ...
( اسم، کاربرد آن در آمریکای شمالی متداول نیست ) یک وسیله سواری در شهربازی متشکل از نوعی چرخ و فلک که بالای آن گردان است و از آن صندلی هایی به وسیله ...
( صفت ) دارای هجاهای معدود، کم هجا منبع: Oxford English Dictionary
( صفت، شاعرانه ) 1. آنچه صمغ ترشح می کند؛ ( در اساطیر یونانی ) آنچه اشک های کهربا را جاری می سازد عموما با اشاره به اسطوره یونانی هلیادها، خواهران ف ...
( فعل متعدی، وامواژه از لاتین، از قرن 17 به بعد ندرتا استفاده می شود ) پنهان کردن با مه یا مانند آن؛ مه آلود کردن، ابری کردن فرم ها: obnebulat, obneb ...
( اسم، وامواژه از زبان ژاپنی ) کاتسو: در آشپزی ژاپنی، یک تکه گوشت ( معمولا گوشت مرغ ) ، خوراک دریایی یا سبزی پوشیده شده با آرد، تخم مرغ و پودر سوخاری ...
( اسم، وامواژه از زبان ژاپنی ) تونکاتسو: در آشپزی ژاپنی نوعی کتلت با گوشت خوک که سطح آن با آرد، تخم مرغ و پودر سوخاری پانکو ( panko ) پوشیده شده و در ...
( اسم، وامواژه از زبان مائوری، انگلیسی نیوزیلندی ) کورورو: در هنر مائوری نوعی سردیس کنده کاری شده چوبی است به ویژه آن که روی سه گوشی زیرشیروانی خانه ...
( اسم، وامواژه از زبان مائوری، انگلیسی نیوزیلندی ) تکوتکو: در هنر مائوری نوعی تندیس کنده کاری شده است به ویژه آن که روی سه گوشی زیر شیروانی خانه ملاق ...
( اسم، وامواژه از زبان مائوری، انگلیسی نیوزیلندی ) فارِنویی: در جوامع مائوری نوعی ساختمان مرکزی بزرگ که معمولاً کنده کاری شده یا تزئین شده است و در آ ...
( اسم ) دختر نهایی: در فیلم های ترسناک به ویژه فیلم های اسلشر ( slasher ) به زنی گفته می شود که شخصیت قراردادی ( stock character ) است و پس از آنکه س ...
( فعل متعدی، عامیانه ) 1. ( عمدتا در آمریکا، اصالتا مورد استفاده آمریکایی های آفریقایی تبار ) دزدی کردن از ( کسی ) ، کلاهبرداری کردن از ( کسی ) ؛ هم ...
( اسم، در اسکاتلند و شمال انگلستان ) تار عنکبوت مترادف: cobweb, gossamer صفت آن mousewebbed می شود به معنای پر از تار عنکبوت فرم ها ( اسکاتلند ) : m ...
( اسم ) 1. آدم فضول، آدم دخالت کن، آدم کنجکاو؛ کسی که بدون دعوت خودش را در کار دیگران وارد می کند 2. ( در آمریکا، اکنون عمدتاً تاریخی ) آینه یا آینه ...
1. ( صفت، درباره شعر ) مضحک، مسخره و هجو که معمولا ناموزون سروده می شود؛ ( درباره شعر یا نوشته ) بد نگارش یافته، بد بیان شده؛ پیش پا افتاده در کاربرد ...
( اسم، بیشتر انگلیسی آمریکایی ) آب نبات جویدنی به ویژه نوعی از آن که با ژلاتین درست می شود و به شکل یک گنبد کوچک و معمولا با طعم میوه است و روی آن شک ...
( اسم، وامواژه از لاتین، اکنون نادر ) زمان های مساعد برای گفتگو، بهترین زمان برای حرف زدن همچنین mollia tempora ریشه شناسی: عبارت mollia tempora fand ...
( اسم، وامواژه از زبان ژاپنی ) ایسکای: یک ژانر علمی یا تخیلی ژاپنی با شخصیتی که به دنیایی متفاوت، عجیب یا ناآشنا منتقل می شود یا در آن تناسخ می یابد. ...
( اسم، بیشتر در انگلیسی اسکاتلندی، اکنون نادر ) چشمک تابستانی: تابش کوتاه مدت آفتاب به ویژه در هوای تیره و ابری؛ بیشتر به صورت مَجاز به کار می رود. ...
( اسم، مرکب از فعل make و اسم یا صفت ado ) 1. داد و بیداد، سر و صدا 2. ( در جزایر اورکنی و شتلند در شمال اسکاتلند ) جنجال، هیاهو؛ شلوغ کاری، سیاه با ...