پیشنهاد‌های آیدین آذری (٧٠٦)

بازدید
١,٠٨٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فعل، وامواژه از لاتین ) 1. ( فعل متعدی ) به ویژه درباره مار: استفاده کردن از چشم ها و نگاه خیره برای بازداشتن ( طعمه ) از توانایی مقاومت کردن یا ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، موسیقی ) برِیک کُر: گونه ای از موسیقی رقصی الکترونیک که مشخصه آن تمپوهای سریع، بریک بیت های بسیار و نمونه های درهم است. A genre of electronic ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) حالت یا وضعیت جویدنی بودن به طور معمول با اشاره به غذا استفاده می شود. تلفظ: چوئی نِس منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، انگلیسی ایرلندی ) خوشی، سرگرمی؛ دورهمی یا گفتگوی سرگرم کننده تلفظ: کرَک ( krak ) همچنین به صورت crack نوشته می شود. بیشتر همراه با the می آید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، وامواژه از ایرلندی، انگلیسی ایرلندی ) موسیقی تلفظ: کیُل ( kyohl ) در استفاده های بعدی اغلب همراه با واژه craic می آید. منبع: Oxford English ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) کتابخوار: کسی که حرص به خواندن ( کتاب ) دارد؛ کرم کتاب در حالت صفت bibliophagic می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) جنون کتاب دزدی به کسی که جنون کتاب دزدی دارد bibliokleptomaniac گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) کتاب دوستی: میل شدید به خواندن یا جمع کردن کتاب ها؛ عشق ورزی به کتاب ها تلفظ: بیبلیوفیلیا اسم های دیگر مشتق از آن: bibliophilism, bibliophily ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) نابود کننده یا بی اعتبار کننده اسطوره یا اساطیر؛ اختصاص یافته به تخریب اساطیر فرم دیگر: mythoklastic مثال از کتاب حلقه مقدس ( Sacred Hoop ) ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، اصالتاً و عمدتاً اسکاتلندی ) هم تراز شده؛ برابر تلفظ: ایکسی پیکسی فرم ها: eeksie - picksie, ixy - pixy, ixey - pixey, eeksie - peeksie, ecksie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، عمدتاً در روانشناسی ) پدیده ادراک خاطره پنهان یا ناخودآگاه به عنوان تفکر یا ایده اولیه؛ به خاطر آوردن نهان یا ناخودآگاه این واژه مرکب از پیشون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( اسم، عامیانه ) جوک پدرانه: لطیفه ای که یک پدر بگوید یا از نوعی باشد که مرتبط با پدران است، به ویژه لطیفه پیش پا افتاده، مفتضحانه یا غیر اصلی؛ ( امر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، بیشتر با نگاه منفی و تنزل دهنده ) حمایت جهت دار در مواجهه با یک معضل سیاسی یا اجتماعی با استفاده از اینترنت از طریق رسانه های اجتماعی، دادخواه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، اکنون عامیانه ) عرق زیاد؛ ( مجازا ) هراس، آشفتگی ذهن بیشتر به شکل in a muck sweat و into a muck sweat استفاده می شود. فرم ها: mucke sweat, mu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، در الکترونیک، امروزه بیشتر تاریخی ) وبولاتور: ابزاری برای تولید سیگنال که فرکانس آن بین دو حد به طور پیوسته تغییر می کند و معمولا برای تراز کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حالت اسم: طبع، خلق و خو در حالت فعل: سازگار بودن با ( کسی ) ، سازگاری کردن با ( کسی ) ، تا کردن با ( کسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، انگیسی نواحی جنوب غربی انگلستان و ولز به ویژه پمبروکشر ) پشت گردن تلفظ: نیدِک فرم ها: noddocke, nodocke, nuddock, niddock, nodock, niddick, ne ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، وامواژه از لاتین، در گیاه شناسی، اکنون نادر ) شبیه به بند یا طناب، طنابی شکل تلفظ: فیونِلِفُرم منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) شهر کِرفیلی در کشور ولز؛ همچنین: پنیر کِرفیلی ( Caerphilly cheese ) که منشأ آن این شهر است. منبع: Oxford English Dictionary نام آن در فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسیس گلامورگان یا گلامورگِن ( Glamorgan sausage ) : نوعی سوسیس یا غذای شور ( savoury ) به شکل سوسیس که به طور معمول با آرد سوخاری، تره فرنگی یا پیاز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. موسی درق ( Musa Daraq ) نام روستایی از توابع شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی است. درق ظاهراً معرب دره است و در نتیجه معنی نام آبادی دره موسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، وامواژه از زبان فرانسوی ) کسی که مانند برده وقف دیگری شده است و حاضر است به خاطر او کارهای سخت ( و گاهی نامشروع ) انجام دهد؛ عروسک خیمه شب باز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) گرفتگر ( prehensile ) بودن؛ همچنین: قابل گرفتن بودن منبع: Oxford English Dictionary یادداشت: در ویکی پدیای فارسی برابرنهاده آن پیش گیرش یا پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان فرانسوی ) موفل: لب بالایی گوزن شمالی ( moose ) که بزرگ و گرفتگر ( prehensile ) است و به ویژه در گذشته به عنو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، مهجور ) آروغ زدن که باعث ایجاد طعم یا بوی نامطبوع می شود. حاصل ترکیب صفت nidorous و پسوند ity مترادف: belching, eructation منبع: Oxford Engli ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان اینوئیت های غرب کانادا ) اگلو: حفره تنفسی در یخ که توسط فُک ها ایجاد شده است. فرم دیگر: agloo مقایسه کنید ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) شیرچای: هر یک از نوشیدنی های مختلف که با چای و شیر یا خامه درست شده باشد؛ به ویژه نوعی نوشیدنی که برخاسته از هنگ کنگ است و از چای سیاه و شیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، مهجور ) قصه سرهم بندی شده، غیر قابل باور و سردرگم کننده فرم ها: maged tale, magel tale, magged tale, magges tale, magge tale, magil tale منبع: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فعل متعدی، زبان عامیانه بریتانیایی ) لاس زدن با ( کسی ) ؛ تلاش کردن برای برقراری رابطه جنسی با ( کسی ) ریشه شناسی: ریشه پیدایش این لغت ناشناخته اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، در نواحی جنوبی و غربی انگلستان ) به ویژه درباره چوب: پوسیده، خراب، فاسد؛ نرم یا ضعیف همراه با پوسیدگی؛ گاهی در مفهوم کلی تر: رطوبت زده، نم کشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) شرط بندی چهارگانه، کوتاه شده quadrella منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، انگلیسی استرالیایی ) شرط بندی چهارگانه: نوعی شرط بندی میکس ( accumulator bet ) که در آن برندگان چهار مسابقه یا رقابت باید پیش بینی شود. همچنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، در آسیای جنوب شرقی ) بازاری برای فروش گوشت، ماهی و محصولات تازه منبع: Oxford English Dictionary مشابه در ایران: بازار روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همزیستی اسکاتلندی: با هم بودن ویژگی ها، نظرات یا اصول متضاد یا متناقض در کنار هم که به عنوان یک خصلت بارز مردمان اسکاتلند شناخته و معرفی می شود. این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم و صفت ) کالدونیایی، اسکاتلندی فرم: Caledonian منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در برخی نقاط گیلان، به حالتی از سرگیجه که فرد نمی تواند تعادل خود را در ایستادن حفظ کند آباسیا می گویند. آباسیا برگرفته از واژه انگلیسی abasia می باش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، عامیانه، انگلیسی بریتانیایی، اکنون قدیمی ) شخصی که از رفتن درون آب می ترسد یا از شست و شو بیزار است فرم مفرد: water - funk فرم جمع: water - fu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، نادر ) 1. دارای ارزش یا اهمیت کم یا بدون اهمیت، بی ارزش، کم اهمیت، پیش پا افتاده 2. بازیچه اسم مشتق از آن toyousness می باشد. منبع: Oxford ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ( اسم، در اصل آمریکایی، عمدتاً به صورت جمع ) نِردِل: دانه یا گلوله بسیار کوچک از پلاستیک فرآوری نشده به ویژه آنچه که به عنوان آلوده کننده ساحل، در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، وامواژه از لاتین، در اکولوژی ) خزه زی: زیست کننده در میان یا همراه با خزه ها ریشه شناسی: برگرفته از واژگان لاتین muscus به معنای خزه و colere ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فعل متعدی، نادر ) برابر کردن، همسان کردن، یکسان کردن؛ همچنین: برابر دانستن ( چیزی با چیز دیگر ) منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، شبه باستانی ) شناخت خواص گیاهان و ادویه جات، علم الأدویه، ادویه شناسی، گیاه شناسی فرم ها: wortcunning, wort - cunning منبع: Oxford English Dic ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، شبه باستانی ) شناخت خواص گیاهان و ادویه جات، علم الأدویه، ادویه شناسی، گیاه شناسی فرم ها: wortcunning, wort - cunning منبع: Oxford English Di ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) رویش دوباره، شکوفایی مجدد، جوان شدن در حالت صفت revirescent می شود منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، وامواژه از لاتین، نادر ) دوباره رویش یافته، دوباره سرسبز شده، مجددا شکوفا شده تلفظ بریتانیایی: ریوی رِسِنت، ریوای رِسِنت تلفظ آمریکایی: ریوِرِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، کاربرد آن در آمریکای شمالی متداول نیست ) یک وسیله سواری در شهربازی متشکل از نوعی چرخ و فلک که بالای آن گردان است و از آن صندلی هایی به وسیله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت ) دارای هجاهای معدود، کم هجا منبع: Oxford English Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( صفت، شاعرانه ) 1. آنچه صمغ ترشح می کند؛ ( در اساطیر یونانی ) آنچه اشک های کهربا را جاری می سازد عموما با اشاره به اسطوره یونانی هلیادها، خواهران ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فعل متعدی، وامواژه از لاتین، از قرن 17 به بعد ندرتا استفاده می شود ) پنهان کردن با مه یا مانند آن؛ مه آلود کردن، ابری کردن فرم ها: obnebulat, obneb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، وامواژه از زبان ژاپنی ) کاتسو: در آشپزی ژاپنی، یک تکه گوشت ( معمولا گوشت مرغ ) ، خوراک دریایی یا سبزی پوشیده شده با آرد، تخم مرغ و پودر سوخاری ...