تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک اتاق کوچکتر که به یک اتاق بزرگتر منتهی می شود؛ به ویژه اتاقی که در آن بازدیدکنندگان منتظر می مانند تا اجازه ملاقات با پاپ، پادشاه یا افراد با نفوذ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. پای خرگوش که به عنوان طلسم خوش شانسی حمل شده یا نگه داشته می شود. همچنین در استفاده گسترده: شخص یا چیزی که تصور می شود خوش شانسی می آورد. 2. ( در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. طبل ایسوکوتی: در کنیا نوعی طبل چوبی است که به طور سنتی از یک کنده توخالی ساخته می شود و معمولاً از روی شانه آویزان می شود و با ضربه زدن با انگشتان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به زمان در زبان گیلکی زامات ( zamat ) یا زمات ( zomat ) می گویند؛ مثلا پر زمات نیست یعنی زمان زیادی نمیگذره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ( در آمریکا، اسم ) مادربزرگ 2. ( در انگلستان، اسم و فعل ) حرکات اغراق آمیز لب ها به هنگام صحبت کردن به منظور فهم سخن مثلا در یک محیط پر سر و صدا ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، قدیمی ) خوک چران: کسی که به کار نگهداری یا پرورش خوک ها مشغول است. مترادف swineherd شکل دیگر swinard

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمله نمونه از فصل 50 کتاب غرور و تعصب اثر جین آستن: there seemed a gulf impassable between them معنای ظاهری: میان آنها شکاف غیر قابل عبوری متصور بود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، عمدتا انگلیسی ایرلندی ) ظروف چینی یا سفالی برگرفته از delft مترادف crockery شکل دیگر delf

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( قدیمی ) آبجوی قوی در گذشته به شکل merrie - go - downe هم نوشته می شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( قید ) 1. ( منسوخ ) به طور خوشایند، به نحو مطلوب 2. ( در اسکاتلند و شمال انگلستان ) به آرامی، بی سر و صدا؛ ( منسوخ ) مرتب و منظم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم، ندرتا ) میل به خوش گذراندن در یک زندگی اجتماعی شلوغ و پرهیاهو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قصه گو، قصه پرداز، داستان پرداز، داستان سرا، راوی قصه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسم، انگلیسی ایرلندی ) زمانی که بیشتر نور روز رفته اما کامل تاریک نشده است؛ غروب؛ گرگ و میش شکل های مختلف نوشتاری: duskiss duskess duskies duskis d ...