پیشنهادهای آیدین آذری (٥٧٤)
( اسم، انگلیسی اسکاتلندی، وامواژه از زبان گیلیک اسکاتلندی ) تپه کوچک؛ عمدتا اشاره دارد به تپه های تشکیل شده از یخرفت ها که در بالای دره ها در ارتفاعا ...
( اسم، انگلیسی اوگاندایی، وامواژه از زبان لوگاندا ) گومِسی: لباس سنتی زنان اوگاندایی که در مجالس رسمی، عروسی ها و سایر جشن ها می پوشند. این لباس به ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی، مورد استفاده در ناحیه سافک انگلستان ) شکافی در پرچین یا حصار که ممکن است خرگوش ها یا حیوانات دیگر از آن عبور کنند. ( همچن ...
( اسم، دیرین شناسی و زمین شناسی ) داینوتوربیشن: آشفتگی در لایه های رسوب در اثر لگدمال شدن آنها توسط دایناسورها؛ اثرات این فرآیند بر تشکیل سنگ های رس ...
( اسم برای صفت toplofty ) غرور، خودبزرگ بینی، خودبرتربینی، جاه طلبی
toplofty ( صفت، عامیانه، طنز ) 1. مغرور، از خود راضی، متکبر 2. ( قدیمی ) با کیفیت، مرغوب، عالی با شخصیت سم اسلیک ( Sam Slick ) ، یک فروشنده ساعت ی ...
( اسم، وامواژه از لاتین ) 1. خالص سازی، پالایش، تصفیه، تقطیر 2. عصاره، جوهر، چکیده 3. پالایش بیش از حد زبان یا عقاید 4. ظرافت بیش از حد
( در شمال انگلستان، فعل لازم و متعدی ) گیج شدن، گیج کردن فرم ها: mazle, maysle, maasel, maazle, maisel, maisle, maizel, mayzel, mayzle, mazel, mazzel ...
خاویر کرمنت ( Xavier Crement ) نام مستعار پزشکی ناشناس در آمریکا است که مجموعه کتاب هایی در موضوع بیشعوری ( که او آن را با عنوان Assholism ذکر می کند ...
( در آمریکا به ویژه ناحیه آپالاچیا، قید و صفت ) کج، خمیده، کجکی، یک وری، اوریب، کج و معوج تلفظ: سایگاگلین فرم ها: skygodlin, skigodlin, skigoglin, sk ...
( اسم، قدیمی ) طالع بینی با شمشیر و چاقو شکل دیگر macharomancy
یک اتاق کوچکتر که به یک اتاق بزرگتر منتهی می شود؛ به ویژه اتاقی که در آن بازدیدکنندگان منتظر می مانند تا اجازه ملاقات با پاپ، پادشاه یا افراد با نفوذ ...
1. پای خرگوش که به عنوان طلسم خوش شانسی حمل شده یا نگه داشته می شود. همچنین در استفاده گسترده: شخص یا چیزی که تصور می شود خوش شانسی می آورد. 2. ( در ...
1. طبل ایسوکوتی: در کنیا نوعی طبل چوبی است که به طور سنتی از یک کنده توخالی ساخته می شود و معمولاً از روی شانه آویزان می شود و با ضربه زدن با انگشتان ...
به زمان در زبان گیلکی زامات ( zamat ) یا زمات ( zomat ) می گویند؛ مثلا پر زمات نیست یعنی زمان زیادی نمیگذره.
1. ( در آمریکا، اسم ) مادربزرگ 2. ( در انگلستان، اسم و فعل ) حرکات اغراق آمیز لب ها به هنگام صحبت کردن به منظور فهم سخن مثلا در یک محیط پر سر و صدا ی ...
( اسم، قدیمی ) خوک چران: کسی که به کار نگهداری یا پرورش خوک ها مشغول است. مترادف swineherd شکل دیگر swinard
جمله نمونه از فصل 50 کتاب غرور و تعصب اثر جین آستن: there seemed a gulf impassable between them معنای ظاهری: میان آنها شکاف غیر قابل عبوری متصور بود. ...
( اسم، عمدتا انگلیسی ایرلندی ) ظروف چینی یا سفالی برگرفته از delft مترادف crockery شکل دیگر delf
( قدیمی ) آبجوی قوی در گذشته به شکل merrie - go - downe هم نوشته می شده
( قید ) 1. ( منسوخ ) به طور خوشایند، به نحو مطلوب 2. ( در اسکاتلند و شمال انگلستان ) به آرامی، بی سر و صدا؛ ( منسوخ ) مرتب و منظم
( اسم، ندرتا ) میل به خوش گذراندن در یک زندگی اجتماعی شلوغ و پرهیاهو
قصه گو، قصه پرداز، داستان پرداز، داستان سرا، راوی قصه
( اسم، انگلیسی ایرلندی ) زمانی که بیشتر نور روز رفته اما کامل تاریک نشده است؛ غروب؛ گرگ و میش شکل های مختلف نوشتاری: duskiss duskess duskies duskis d ...