پیشنهادهای آیدین آذری (٥٧٣)
( اسم، وامواژه از پنجابی ) سیمران: در آیین سیک ( Sikhism ) به معنای ذکر الهی؛ تعمق و مراقبه معنوی یا تعمق و مراقبه با نام خدا. همچنین: عمل یا تمرین و ...
( اسم ) آیین سیک: یکی از مذاهب توحیدی که در قرن 15 میلادی توسط گورو نانِک ( Guru Nanak ) در پنجاب پایه گذاری شده است و تأکید آن بر خدمت فداکارانه ( س ...
( اسم، عامیانه، عمدتاً انگلیسی کانادایی ) وضعیت یا رخدادی که مشخصه آن هرج و مرج یا بی کفایتی است؛ بدون محدودیت، آزاد برای همه ( free - for - all ) ا ...
( اسم، انگلیسی جامائیکایی ) دینکی مینی: نوعی رقص که اصل آن آفریقایی است و معمولا درون دایره ای انجام می شود و در آن زوج های رقص به ترتیب به اجرای یک ...
( اسم، انگلیسی استرالیایی ) در برخی گروه های فرهنگی بومی به ویژه مردمان آررنته ( Arrernte ) در استرالیای مرکزی: کسی که به طب سنتی اشتغال دارد، یک درم ...
( اسم، وامواژه از سوئدی ) در سوئد: عضوی از خرده فرهنگ طرفدار ماشین های آمریکایی قدیمی دهه 1950 و موسیقی راک. همچنین: مجموع این قبیل افراد؛ خرده فرهنگ ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی، در موسیقی قدیم ) بازسازی یک ساز شستی دار به گونه ای که گستره صدای آن تغییر کند تا افزایش یابد؛ سازی که به این شکل تغییر یا ...
( اسم، انگلیسی فیلیپینی ) نوشیدنی که از مایع آبکی شفاف داخل نارگیل نارس تهیه می شود؛ آب نارگیل مترادف: buko water, coconut water منبع: Oxford Englis ...
( اسم، انگلیسی فیلیپینی، وامواژه از زبان تاگالوگ ) گوشت ژلاتینی نارگیل نارس ( با پوست سبز ) تلفظ: بوکُ ( BOO - koh ) فرم ها: buco, buko ریشه شناسی ...
( انگلیسی ولزی ) حرف ندا برای احوالپرسی یا ( گاهی ) خداحافظی کردن: صبح بخیر گاهی می توان معنای آن را روز بخیر یا روز خوش برداشت کرد. تلفظ: بُرِدا فر ...
1. ( فعل متعدی، اکنون نادر ) هدایت کردن یا کنترل کردن از راه دور ( ماشین، دستگاه و به ویژه موشک ) 2. ( فعل متعدی، مجازاً، اکنون بیشتر در غرب آفریقا ...
( فعل لازم و متعدی ) موآه موآه کردن: بوسه زدن به شیوه ای اغراق آمیز به ویژه روی گونه؛ بوسه های هوایی دادن تلفظ: mwah - MWAH منبع: Oxford English Dic ...
1. ( اسم ) کباب: غذایی که منشأ آن خاور میانه است و به طور معمول شامل گوشت طعم دار شده است که تیکه می شود، به سیخ کشیده می شود و روی آتش مستقیم یا بار ...
( اسم، در شهرستان شراپ شر انگلستان ) پرنده آلو: سهره سرسیاه یا گاوسهره سرسیاه نام علمی: Pyrrhula pyrrhula نام عمومی: bullfinch منبع: Oxford English ...
( اسم، اصالتاً و عمدتاً انگلیسی نواحی جنوبی ) میله ای آهنی برای مهار کردن بَلَم ( punt ) یا برای به کارگیری به صورت نشان برای رقابت کنندگان در ورزش ه ...
الف ) تغییریافته از cringe 1. ( فعل متعدی ) جمع کردن یا در هم کشیدن ( صورت یا بینی ) ؛ محکم گره کردن و مشت کردن ( دست ها ) ؛ در گذشته همچنین: جمع کرد ...
( اسم، انگلیسی محلی، عمدتاً در یورکشایر ) فکر پسین: خردمندی، پاسخ هوشمندانه و غیره که پس از رویداد به ذهن فرد خطور می کند و معمولاً به کارگیری آن بسی ...
( فعل، وامواژه از لاتین ) 1. ( فعل متعدی ) به ویژه درباره مار: استفاده کردن از چشم ها و نگاه خیره برای بازداشتن ( طعمه ) از توانایی مقاومت کردن یا ف ...
( اسم، موسیقی ) برِیک کُر: گونه ای از موسیقی رقصی الکترونیک که مشخصه آن تمپوهای سریع، بریک بیت های بسیار و نمونه های درهم است. A genre of electronic ...
( اسم ) حالت یا وضعیت جویدنی بودن به طور معمول با اشاره به غذا استفاده می شود. تلفظ: چوئی نِس منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، انگلیسی ایرلندی ) خوشی، سرگرمی؛ دورهمی یا گفتگوی سرگرم کننده تلفظ: کرَک ( krak ) همچنین به صورت crack نوشته می شود. بیشتر همراه با the می آید ...
( اسم، وامواژه از ایرلندی، انگلیسی ایرلندی ) موسیقی تلفظ: کیُل ( kyohl ) در استفاده های بعدی اغلب همراه با واژه craic می آید. منبع: Oxford English ...
( اسم ) کتابخوار: کسی که حرص به خواندن ( کتاب ) دارد؛ کرم کتاب در حالت صفت bibliophagic می شود.
( اسم ) جنون کتاب دزدی به کسی که جنون کتاب دزدی دارد bibliokleptomaniac گفته می شود.
( اسم ) کتاب دوستی: میل شدید به خواندن یا جمع کردن کتاب ها؛ عشق ورزی به کتاب ها تلفظ: بیبلیوفیلیا اسم های دیگر مشتق از آن: bibliophilism, bibliophily ...
( صفت ) نابود کننده یا بی اعتبار کننده اسطوره یا اساطیر؛ اختصاص یافته به تخریب اساطیر فرم دیگر: mythoklastic مثال از کتاب حلقه مقدس ( Sacred Hoop ) ن ...
( صفت، اصالتاً و عمدتاً اسکاتلندی ) هم تراز شده؛ برابر تلفظ: ایکسی پیکسی فرم ها: eeksie - picksie, ixy - pixy, ixey - pixey, eeksie - peeksie, ecksie ...
( اسم، عمدتاً در روانشناسی ) پدیده ادراک خاطره پنهان یا ناخودآگاه به عنوان تفکر یا ایده اولیه؛ به خاطر آوردن نهان یا ناخودآگاه این واژه مرکب از پیشون ...
( اسم، عامیانه ) جوک پدرانه: لطیفه ای که یک پدر بگوید یا از نوعی باشد که مرتبط با پدران است، به ویژه لطیفه پیش پا افتاده، مفتضحانه یا غیر اصلی؛ ( امر ...
( اسم، بیشتر با نگاه منفی و تنزل دهنده ) حمایت جهت دار در مواجهه با یک معضل سیاسی یا اجتماعی با استفاده از اینترنت از طریق رسانه های اجتماعی، دادخواه ...
( اسم، اکنون عامیانه ) عرق زیاد؛ ( مجازا ) هراس، آشفتگی ذهن بیشتر به شکل in a muck sweat و into a muck sweat استفاده می شود. فرم ها: mucke sweat, mu ...
( اسم، در الکترونیک، امروزه بیشتر تاریخی ) وبولاتور: ابزاری برای تولید سیگنال که فرکانس آن بین دو حد به طور پیوسته تغییر می کند و معمولا برای تراز کر ...
در حالت اسم: طبع، خلق و خو در حالت فعل: سازگار بودن با ( کسی ) ، سازگاری کردن با ( کسی ) ، تا کردن با ( کسی )
( اسم، انگیسی نواحی جنوب غربی انگلستان و ولز به ویژه پمبروکشر ) پشت گردن تلفظ: نیدِک فرم ها: noddocke, nodocke, nuddock, niddock, nodock, niddick, ne ...
( صفت، وامواژه از لاتین، در گیاه شناسی، اکنون نادر ) شبیه به بند یا طناب، طنابی شکل تلفظ: فیونِلِفُرم منبع: Oxford English Dictionary
( اسم ) شهر کِرفیلی در کشور ولز؛ همچنین: پنیر کِرفیلی ( Caerphilly cheese ) که منشأ آن این شهر است. منبع: Oxford English Dictionary نام آن در فارسی ...
سوسیس گلامورگان یا گلامورگِن ( Glamorgan sausage ) : نوعی سوسیس یا غذای شور ( savoury ) به شکل سوسیس که به طور معمول با آرد سوخاری، تره فرنگی یا پیاز ...
1. موسی درق ( Musa Daraq ) نام روستایی از توابع شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی است. درق ظاهراً معرب دره است و در نتیجه معنی نام آبادی دره موسی ...
( اسم، وامواژه از زبان فرانسوی ) کسی که مانند برده وقف دیگری شده است و حاضر است به خاطر او کارهای سخت ( و گاهی نامشروع ) انجام دهد؛ عروسک خیمه شب باز ...
( اسم ) گرفتگر ( prehensile ) بودن؛ همچنین: قابل گرفتن بودن منبع: Oxford English Dictionary یادداشت: در ویکی پدیای فارسی برابرنهاده آن پیش گیرش یا پ ...
( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان فرانسوی ) موفل: لب بالایی گوزن شمالی ( moose ) که بزرگ و گرفتگر ( prehensile ) است و به ویژه در گذشته به عنو ...
( اسم، مهجور ) آروغ زدن که باعث ایجاد طعم یا بوی نامطبوع می شود. حاصل ترکیب صفت nidorous و پسوند ity مترادف: belching, eructation منبع: Oxford Engli ...
( اسم، انگلیسی کانادایی، وامواژه از زبان اینوئیت های غرب کانادا ) اگلو: حفره تنفسی در یخ که توسط فُک ها ایجاد شده است. فرم دیگر: agloo مقایسه کنید ب ...
( اسم ) شیرچای: هر یک از نوشیدنی های مختلف که با چای و شیر یا خامه درست شده باشد؛ به ویژه نوعی نوشیدنی که برخاسته از هنگ کنگ است و از چای سیاه و شیر ...
( اسم، مهجور ) قصه سرهم بندی شده، غیر قابل باور و سردرگم کننده فرم ها: maged tale, magel tale, magged tale, magges tale, magge tale, magil tale منبع: ...
( فعل متعدی، زبان عامیانه بریتانیایی ) لاس زدن با ( کسی ) ؛ تلاش کردن برای برقراری رابطه جنسی با ( کسی ) ریشه شناسی: ریشه پیدایش این لغت ناشناخته اس ...
( صفت، در نواحی جنوبی و غربی انگلستان ) به ویژه درباره چوب: پوسیده، خراب، فاسد؛ نرم یا ضعیف همراه با پوسیدگی؛ گاهی در مفهوم کلی تر: رطوبت زده، نم کشی ...
( اسم ) شرط بندی چهارگانه، کوتاه شده quadrella منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، انگلیسی استرالیایی ) شرط بندی چهارگانه: نوعی شرط بندی میکس ( accumulator bet ) که در آن برندگان چهار مسابقه یا رقابت باید پیش بینی شود. همچنی ...
( اسم، در آسیای جنوب شرقی ) بازاری برای فروش گوشت، ماهی و محصولات تازه منبع: Oxford English Dictionary مشابه در ایران: بازار روز