تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Someone who always pick up food & some foods from his plate مثلا کسی که سیر توغذا دوست نداره و موقعیکه بشقاب جلوش میاد شروع میکنه به جداکردن سیراش😁

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیزی به ذهن رسیدن یه فکری جرقه زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Doesn't it strike you as a little odd? به نظرت یکم عجیب به نظر نمیرسه مترادفseem to you

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Handsome in a way, masculine, powerful یجورایی خوش هیکل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cultural norms هنجارهای فرهنگی a belief or idea of what a particular type of person or thing is like. Stereotypes are often ( tahlilgaran ) unfair or ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

I'm going to get my eyelids fixed. done=improved=changed to look better with surgery میخوام پلک چشمام رو عمل کنم. ( Impact values )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

When the world trade center stood in NYC before terrorists hijacked airliners & crashed the jets into two towers on September 11. 2001 معنیstoodاینجا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قصاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

is a bill that �healthcare� providers submit to a patient's insurance provider. This bill contains unique� medical� codes detailing the care adminis ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی زیاد A mass murder committed by the civil group in the country.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بمباران اتمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قطع عضو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انهدام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشته کوه آند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرگین گردان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Flip=turn over

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف=gulf

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صخره های روبروی دریا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قسمت بخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ترشرویی لجوج فک کنم سگ اخلاق هم بشه🥴

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاپیدن Grab=grasp

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To bend your body forward & down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To make someone feel annoyed or shocked

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لغزش جوانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فقیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کتری مسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

A disease existing in a very small area بیماری بوم گیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

To frighten somebody in a bad way To shock somebody so badly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

=arround

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تلپ شدن خونه ی کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

Sleep over خواب موندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کودن بی اعتنا به اصول قرنطینه شخص احتکارکننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به زمین افکندن، انداختن Every man should hew down a leafy bough so that they can make a home in the forest

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زمین افکندن، انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخواست کمک The commander beg King's help in placing someone else on the throne فرمانده ازپادشاه درخواست کمک کرد تاکسی دیگر رابرتخت پادشاهی بنشاند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The man was on his way for a matter of business. برای یه کار تجاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزدن به کسی =visit= see

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تابه نظر برسه که. . . She placed the daggers in the hands of the guardians to make it appear as if they were who killed the king.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

:Firmer will The king left the matter to her firmer will to puzzle out. اراده ی راسخ، قاطع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Our war with this country has yet to begine. جنگ مابااین کشور هنوز شروع نشده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Leave the matter to her and she will solve it بهش بسپر موضوع رو . خودش حلش میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارش کاملی ارائه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

The king welcomed them پادشاه ازشون استقبال کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The idea of becoming a king was taking shape in his mind ایده ی پادشاهی در ذهنش درحال شکل گرفتن بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

His title and estate were conferred on her لقب واملاک وی به اواعطامیشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نجیب زاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Ocean �dumping �is the deliberate disposal of hazardous wastes at� sea �from vessels, aircraft, platforms or other human—made structures. It includes ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم بصیرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Beat the crap out of someone ( slang, vulgar ) To� beat� really badly ) خیلی بد کسیو زدن That bastard murder!we will beat the crap out of him