reef

/ˈriːf//riːf/

معنی: تپه دریایی، جزیره نما، پیچیدن و جمع کردن بادبان
معانی دیگر: آبسنگ، صخره ی زیر آب، (کشتی بادبان دار)، (بخشی از بادبان که هنگام توفان و غیره قابل لوله کردن یا پیچیدن سریع است) حاشیه ی کاستنی، کاست شو، کاستن سطح بادبان (با پیچیدن بخشی از آن)، مر­ جرب، جمع کردن
دارالترجمه ر.س.م.ی کاج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a ridge of rock, sand, or coral rising to or near the surface of marine waters.
مشابه: ledge

(2) تعریف: a lode or vein of mineral ore.
اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the sail that is drawn in and tied down to decrease the area exposed to the wind.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reefs, reefing, reefed
• : تعریف: to reduce or shorten (a sail) by making a reef or reefs.

جمله های نمونه

1. table reef
آبستگ تخت

2. The ship ran aground on a submerged reef.
[ترجمه گوگل]کشتی بر روی یک صخره غوطه ور به گل نشست
[ترجمه ترگمان]کشتی در یک صخره زیر آب غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Waves mountain - high broke over the reef.
[ترجمه گوگل]امواج کوه - مرتفع بیش از صخره شکست
[ترجمه ترگمان]امواج کوه موج بر روی صخره می شکستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lagoon Reef is one of the best resort hotels.
[ترجمه گوگل]Lagoon Reef یکی از بهترین هتل های تفریحی است
[ترجمه ترگمان]Reef Lagoon یکی از بهترین هتل های تفریحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An unspoilt coral reef encloses the bay.
[ترجمه گوگل]صخره مرجانی دست نخورده ای خلیج را محصور کرده است
[ترجمه ترگمان]یک رگه مرجان مرجانی در خلیج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A coral reef is built by the accretion of tiny, identical organisms.
[ترجمه گوگل]یک صخره مرجانی از تجمع موجودات ریز و یکسان ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک صخره مرجانی توسط the موجودات کوچک و مشابه ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We went snorkelling along the Great Barrier Reef.
[ترجمه گوگل]ما در امتداد دیواره بزرگ مرجانی غواصی کردیم
[ترجمه ترگمان]در امتداد جزیره Great به راه افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the island subsided the reef grew upwards and outwards.
[ترجمه گوگل]همانطور که جزیره فروکش کرد، صخره به سمت بالا و خارج رشد کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی جزیره فروکش کرد، صخره ها بالا و بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We went diving on the coral reef.
[ترجمه گوگل]رفتیم روی صخره مرجانی غواصی کردیم
[ترجمه ترگمان]به صخره مرجانی رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Big waves hammered at the coral reef.
[ترجمه گوگل]امواج بزرگی در صخره های مرجانی کوبیدند
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ بر صخره های مرجانی می کوبند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ship was wrecked on a coral reef.
[ترجمه گوگل]کشتی در صخره های مرجانی غرق شد
[ترجمه ترگمان]کشتی در یک صخره مرجانی غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. lots of individual reefs, around about 900 separate reef systems which make up the Great Barrier Reef.
[ترجمه گوگل]بسیاری از صخره‌های منفرد، حدود 900 سیستم صخره‌ای جداگانه که سد بزرگ را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]صخره های بسیار زیادی در حدود ۹۰۰ سیستم صخره ای مجزا تشکیل می دهند که دیواره بزرگ مرجانی را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our ship was thrown on a reef.
[ترجمه گوگل]کشتی ما روی صخره پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]کشتی ما روی یک صخره پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The island is encircled by a coral reef.
[ترجمه گوگل]این جزیره توسط یک صخره مرجانی احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]جزیره توسط یه رگه مرجان احاطه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The incoming tides were bathing the coral reef.
[ترجمه گوگل]جزر و مدهای ورودی صخره های مرجانی را حمام می کردند
[ترجمه ترگمان]جزر و مد در صخره های مرجانی در حال آب تنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تپه دریایی (اسم)
reef

جزیره نما (اسم)
reef

پیچیدن و جمع کردن بادبان (فعل)
reef

تخصصی

[عمران و معماری] آبسنگ
[زمین شناسی] ریف - ساختاری مرکب از بقایای آهکی ارگانیسم های دریایی ( عمدتا مرجان ها). همانند ریف گریت باریر استرالیا، ریف ها معمولا اکوسیستم های متنوعی هستند که گونه های متنوع زیستی در آن وجود دارند.
[معدن] ریف (زمین شناسی عمومی)

به انگلیسی

• ridge of coral or rock located near the surface of the sea; part of a sail that can be adjusted in order to control the sail area that is exposed to the wind
roll up part of a sail in order to expose less sail area to the wind (nautical)
a reef is a long line of rocks or sand lying close to the surface of the sea.

پیشنهاد کاربران

صخره دریایی
تپه دریایی
صخره های روبروی دریا
آبسنگ , صخره دریایی

# a dangerous offshore reef
# We went diving on the coral reef
# The ship was wrecked on a coral reef
# The island is encircled by a coral reef
آرمور - موج گیر - ضربه گیر و . . .
ریف سیگمنت ها در مهندسی رودخانه و سواحل جهت جلوگیری از تخریب کناره ها و شکستن موج استفاده میگردند از روشهای آرمور گذاری میتوان به آرمورگذاری منظم و غیر منظم اشاره کرد
جهت افزایش اطلاعات پیشنهاد میشود به نشریات سازمان برنامه و بودجه در رشته رودخانه و سواحل مراجعه گردد
reef ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: آبسنگ
تعریف: نوار یا باریکه ای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازه های دست ساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن
صخره دریایی
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما