پیشنهادهای سارافرجپور (٢,٥٦٩)
چیزی رو درک کردن یا فهمیدن
چیزی را پنهان کردن . از دیدم عموم دور نگهداشتن
انسداد گرفتگی محاصره
در حوزه در محدوده
تحریف کردن Distort
با این تفاسیر طبق نظر جمع
ناسازگاری تناقض
عقده خودبزرگ بینی
تاوان غرامت
اعمال نفوذ کردن
از خوبی کسی تعریف کردن. خوب گفتن از کسی
Excessive. فراوان بیش از حد
reduce the number of things included in a range. limit within very strict margins.
بارز مهم چشمگیر
ظاهر شکل خارجی
درونی
پوچی بیهودگی
تحسین کردن
کاربردی سودمند عملی سودمندگرا
تسهیلات خدمات رفاهی
فرار از مالیات
خط مرزی
سود بدست آوردن
تعصب نژادی
تعصبات نژادی
راه گریز مفر
رستگاری نجات
پناهندگی سیاسی
مهاجر اقتصادی کسی که به دلایل اقتصادی مهاجرت میکند
اردوگاه پناهندگان
متقاضی پناهندگی یا همون پناه جو
پناه گرفتن پناه بردن
در گفتن حقایق کم گویی کردن
متعدد فراوان
دومعنی داره . غنیمت جنگی و تاراج باسن
به اشتباه جفت کردن تناقض و مغایرت
آدم ناسازگار و ناهماهنگ با جمع و جامعه
تعیین تکلیف کردن
کم کاری کردن .
ساعات اداری
Office hours. ساعات کاری
نقطه اتصال وجه مشترک. رابط
برطرف کردن پنچری
وعده غذایی مفصل. پنچری
Get or have a blowout. یعنی پنچر شدن لاستیک
کشنده و لاعلاج. پایانه
چاپلوسی تملق
چاپلوسی کردن
چاپلوس
در جایگاه اسم نقص یا لک یا عیبی که ظاهر چیزی را خراب میکند. در جایگاه فعل، خدشه دار کردن و خراب کردن ظاهر یا کیفیت چیزی