tax evasion

/ˈtæksɪˈveɪʒn̩//tæksɪˈveɪʒn̩/

فرار از پرداخت مالیات

جمله های نمونه

1. These two shopkeepers are in prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]این دو مغازه دار به دلیل فرار مالیاتی در زندان هستند
[ترجمه ترگمان]این دو مغازه داران برای فرار از مالیات در زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Government should act to curb tax evasion.
[ترجمه گوگل]دولت باید برای جلوگیری از فرار مالیاتی اقدام کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید برای جلوگیری از فرار از مالیات اقدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is in prison for tax evasion .
[ترجمه گوگل]او به دلیل فرار مالیاتی در زندان است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's been accused of tax evasion.
[ترجمه گوگل]او متهم به فرار مالیاتی است
[ترجمه ترگمان]او متهم به فرار از مالیات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Watson was jailed for tax evasion.
[ترجمه گوگل]واتسون به دلیل فرار مالیاتی به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان]واتسون به خاطر فرار از مالیات زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Murder, petty theft and tax evasion, for instance, all have different motives and consequences.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، قتل، سرقت های کوچک و فرار مالیاتی، همگی انگیزه ها و پیامدهای متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]قتل، دزدی، دزدی بدون مالیات، برای مثال، همه انگیزه های متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They did him for tax evasion.
[ترجمه گوگل]آنها او را برای فرار مالیاتی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]او نو برای گریز از زیر مالیات انجام دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He fell under suspicion of tax evasion.
[ترجمه گوگل]او در مظان فرار مالیاتی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر طفره رفتن از زیر مالیات غش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was arrested for tax evasion.
[ترجمه گوگل]او به اتهام فرار مالیاتی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او به جرم فرار از مالیات دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The movie star is in prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]این ستاره سینما به دلیل فرار مالیاتی در زندان است
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He went to prison for tax evasion.
[ترجمه گوگل]به جرم فرار مالیاتی به زندان رفت
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر مالیات مالیات رفته زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's been charged with tax evasion.
[ترجمه گوگل]او به فرار مالیاتی متهم شده است
[ترجمه ترگمان]اون متهم به گریز از مالیات شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Accusations of tax evasion have tarnished his clean image.
[ترجمه گوگل]اتهامات فرار مالیاتی چهره پاک او را خدشه دار کرده است
[ترجمه ترگمان]اتهام فرار از مالیات تصویر تمیز او را لکه دار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He pleaded guilty to charges of fraud and tax evasion.
[ترجمه گوگل]او به اتهامات کلاهبرداری و فرار مالیاتی اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اتهام های تقلب و فرار از مالیات مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had pleaded guilty in 1987 to tax evasion and the violation of securities laws.
[ترجمه گوگل]او در سال 1987 به فرار مالیاتی و نقض قوانین اوراق بهادار اعتراف کرده بود
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۷ برای فرار از پرداخت مالیات و تخطی از قوانین ضمانت شده گناهکار شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] فرار از پرداخت مالیات، تخلف مالیاتی، عدم پرداخت مالیات کافی

انگلیسی به انگلیسی

• avoidance of paying taxes, not reporting income
tax evasion is the crime of not paying the full amount of tax that you should.

پیشنهاد کاربران

بپرس