جدیدترین پیشنهادها
این واژه در زبان انگلیسی عموماً پیش از فعل می آید و به فعل پس از خودش 'نمی' اضافه می کند. مثال: . . . Dontcha feel that our world collide. . . . . ...
۱_ ( اسم، صفت ) انگشت کوچک؛امّا در بعضی جملات و عبارات به طور کلی "کوچک" معنی میده. مثال: . . . That pinky little perfect princess. . . . . . اون ش ...
جدیدترین ترجمهها
پسر، من کسی رو می شناسم، که انگشت کوچکش رو قطع کردند.
او استخوانای گونه ژولیانا رو با رژ گونه صورتی قهوه ای مِش ( هایلایت ) کرد و به لب هایش یکم رنگ گرم ( و ) تیره اضافه کرد.
جدیدترین پرسشها
مثال) There's a running joke in the office about how Sarah is always late.
مثال) Viscount Hardy, who was tired of his wife’s constant loud voice, couldn’t retort any more and stitched his lips.
She jumps onto the new topic of our conversation.
You have every reason to be proud of yourself.